talee-h2

ترکیه درهم شکستن صنعت پردرآمد گردشگری خود را تاب نخواهد آورد، نارضائی ها در میان میلیون ها نفری که از این صنعت زندگی می کنند روز به روز رشد می کند و سرانجام رشته امور این کشور را از هم می گسلد

 

تاثیر فرار ترک هائی که امنیت شغلی و اقتصادی خود را در خطر می بینند، برای اروپا بسیار شدیدتر از بحران پناهجوئی فعلی خواهد بود که اتحادیه اروپا برای حل آن دست به دامن ترکیه شده است

 

با بی ثبات شدن ترکیه، خاورمیانه گام شتابناک تری به سوی انهدام کامل بر می دارد. در این میان، نقش و جایگاه ایران در سیاست جهانی تحلیلی دقیق تر از همیشه می طلبد

 

بحران ترکیه می تواند بخش تازه ای از طرح بالکانیزه کردن و تحقق نقشه جدید خاورمیانه بزرگ باشد که وزیر خارجه جورج بوش در سال ۲۰۰۶ نوید آن را داد

دولت ترکیه “بازهای آزادی کردستان” را مسئول انفجارهای پرتلفات آنکارا و استانبول معرفی کرده است. انفجارهائی که از سپتامبر سال ۲۰۱۵ تاکنون به تدریج ترکیه را نیز به یکی از کانون های بحران خاور نزدیک تبدیل و امنیت آن را، که تا همین شش ماه پیش یکی از محبوب ترین هدف های توریستی جهان بود، کاملا سلب کرده است.

اما شکل علمیات تروریستی ماه های اخیر در ترکیه شناخت درست و قطعی مسئولان آن را بسیار دشوار می کند. می توان فرض کرد که این انفجارها، با توجه به کشتار بی رحمانه ای که ارتش تحت فرمان رجب طیب اردوغان در مناطق کردنشین به راه انداخته، واکنش انتقامی گروه های تندروتر حزب کارگران کردستان باشد. می توان گمانه زنی کرد که روسیه از این رخدادها خرسند است و اگر بتواند به آن ها دامن می زند. از سوی دیگر با توجه به این که توسل به عملیات انتحاری در میان رزمندگان کرد سابقه ندارد، می توان به این نتیجه رسید که داعش، هم پیمان پیشین حزب عدالت و توسعه ترکیه، در پی چرخش سیاست آنکارا، تصمیم به بی ثبات کردن ترکیه گرفته باشد.

اما هرچه هست، به نظر می رسد دوران ثبات و توسعه ی سرزمینی که سیزده سال است به وسیله حزب عدالت و توسعه اداره می شود، به پایان رسیده و این کشور می رود تا مسیری شبیه عراق و سوریه را آغاز کند.

تکرار انفجارها، تا همین امروز به صنعت گردشگری ترکیه صدمات جبران ناپذیری زده است. کار به آنجا رسیده که نه تنها آلمان و چند کشور اروپائی دیگر، بلکه حتی جمهوری اسلامی ایران هم به شهروندان خود هشدار داده است که حتی المقدور به ارزروم، آنکارا و استانبول سفر نکنند.

ترکیه در سال ۲۰۱۴ میلادی در میان ده کشور توریستی اول جهان جایگاه ششم را داشت. درآمد ناشی از گردشگری حتی در سال ۲۰۱۵ و بعد از کاهش سفر گردشگران روسی، همچنان یکی از مهم ترین منابع درآمد ملی ترکیه را تشکیل می داد. آمارهای رسمی می گویند که در سال ۲۰۱۴ نزدیک به ۴۰ میلیون گردشگر به ترکیه سفر کردند. این رقم در سال ۲۰۰۶ تنها ۱۸ میلیون نفر بود.

دولت عدالت و توسعه، در سیزده سال گذشته تا آنجا که می توانست از صنعت جهانگردی، توسعه هتل ها و مجموعه های توریستی پشتیبانی کرد و حتی تورهای مسافرتی را با پرداخت یارانه مورد حمایت قرار داد. در سایه این پشتیبانی ها، صنعت ترویسم به یکی از موتورهای متحرک اقتصاد و بازار کار ترکیه تبدیل شد. اکنون گسترش عملیات توریستی و سلب امنیت جهانگردان، همه این تلاش ها را در معرض خطر شکست کامل قرار داده و میلیون ها نفر که تاکنون با فعالیت در این عرصه معاش خود را تامین می کرده اند، دستخوش نگرانی شدید شده اند.

مسافرانی که از ترکیه باز می گردند می گویند مردم این کشور به ویژه در نواحی توریستی به شدت معترض سیاست دولت هستند و نمی توانند بفهمند که چرا آنکارا پس از سال ها مذاکره صلح با پ ک ک ناگهان این مذاکرات را قطع کرد و در نامناسب ترین شرایط بین المللی و منطقه ای کشور را به دام جنگ کشاند؟

انتخابات ژوئن ۲۰۱۵ ، سرآغاز بحران سیاسی

turkey-unrest 

انتخابات ماه ژوئن سال ۲۰۱۵ میلادی بی تردید نقطه آغاز بحران فعلی ترکیه بود. حزب عدالت و توسعه که تا پیش از آن ۱۲ سال با اکثریت مطلق بر ترکیه حکومت کرده بود، در این انتخابات به اکثریت مطلق دست نیافت و دیگر نمی توانست به تنهائی دولت را تشکیل دهد.

در این انتخابات، حزب دموکراتیک خلق ها که از راه های قانونی و مسالمت آمیز از حق مشارکت کردها در ترکیه پشتیبانی می کرد، با پشتیبانی غیرمنتظره مردم ترکیه به نیروی قدرتمندی در پارلمان کشور تبدیل شد. بسیاری از ناظران پیروزی این حزب را عامل اصلی شکست حزب عدالت و توسعه ارزیابی کردند. آن ها معتقد بودند که بخشی هائی از طبقه متوسط، در پی فشارهای حزب حاکم برای اجرای قوانین شرعی و اعمال فشار بر زنان و رسانه ها، تصمیم گرفتند پشت اردوغان و حزب او را خالی کنند و به حزب دموکراتیک خلق ها رای بدهند.

پس از برگزاری انتخابات، رجب طیب اردوغان رئیس جمهور و احمد داوود اوغلو نخست وزیر ترکیه، با واکنش های تند خود نشان دادند که قصد ندارند حتی بخش کوچکی از قدرت را به یک حزب دیگر بسپارند و پیروزی سکولارهای چپ را تاب بیاورند.

حزب عدالت و توسعه می توانست از طریق همکاری با یکی از احزاب دیگر، برای اداره کشور یک دولت ائتلافی تشکیل دهد. اما این راه حل را نپذیرفت، مجلس را منحل و یک انتخابات دیگر برگزار کرد و در این انتخابات بار دیگر به اکثریت آرای مردم دست یافت. بسیاری از ناظران ترکیه نسبت به درستی این انتخابات ابراز تردید کردند.

دولت ترکیه که پیش از برگزاری این انتخابات برای زنان، احزاب چپ، رسانه های منتقد و کردها شمشیر را از رو بسته بود، با پیروزی در انتخابات، بر شتاب جنون آمیز خود برای سرکوب مخالفان و منتقدان سرعت بخشید، ده ها روزنامه نگار را به زندان انداخت و با بی رحمی کامل شروع به بمباران شهرهای کردنشین کرد. به این ترتیب، در ترکیه یک جنگ داخلی آغاز شد که دامنه آن هر روز گسترده تر شد و اکنون هیچکس توانائی پیش بینی فرجام آن را ندارد.

بحران سیاسی ترکیه اکنون اما به شدت با بحران پناهندگی در اروپا گره خورده است. بیش از سه میلیون سوری آواره در خاک ترکیه انتظار پایان جنگ و بازگشت به کشور خود را می کشند. اما صدها هزار تن از آن ها نیز، از آینده سوریه دلسرد شده اند و مایلند به کشورهای اروپائی مهاجرت کنند. ولی اتحادیه اروپا در آخرین توافق مناقشه برانگیزی که با آنکارا کرده، تنها پذیرفته است که ۷۲ هزار نفر از سوری های مستقر در ترکیه را به صورت قانونی به عنوان پناهجو بپذیرد. البته هنوز نحوه تقسیم همین تعداد هم میان کشورهای اروپائی روشن نیست.

در مقابل، ترکیه خواستار ۳ میلیارد دلار کمک اضافی، از سرگیری مذاکرات مربوط به عضویت خود در اتحادیه اروپا و لغو ویزای شهروندان خود برای سفر به کشورهای عضو اتحادیه اروپا شده است. اتحادیه اروپا، که زیر فشار پناهجویان کمر خم کرده، بخش مهمی از این شرط ها را پذیرفته است.

کم نیستند اروپائی هائی که توافق با ترکیه را “ننگین و نژادپرستانه” ارزیابی می کنند. در روزهای گذشته مخالفان این معامله، در بسیاری از کلان شهرهای اروپا دست به تظاهرات اعتراضی زدند.

همزمان، این بحث در اروپا اوج گرفته است که ادامه اقدامات تروریستی، ترکیه را کاملا ناامن می کند و ترک هائی که امنیت شغلی و اقتصادی خود را در معرض خطر جدی می یابند، اگر نیازی به ویزا نداشته باشند، به راحتی به اروپا مهاجرت خواهند کرد. در این صورت، سیستمی که قرار بوده با گرفتن امتیازات بزرگ بحران پناهندگی را برای اروپا حل کند، خود به آفریننده بحرانی بسیار بزرگ تر و پردامنه تر تبدیل خواهد شد.

با توجه به این نکته ها، قابل پیش بینی است که ترکیه در هفته ها و ماه های آینده به محور اصلی توجه رسانه ها و محافل سیاسی و افکار عمومی جهان غرب تبدیل شود و در این صورت، همانطور که این روزها شاهد هستیم، بحران سوریه و حتی داعش، در سایه بحران ترکیه قرار گیرد. در این شرایط، خاور میانه و نزدیک، گام های سریع تری به سمت انهدام کامل برخواهد داشت.

در این میان، مبهم ترین سرنوشت را جمهوری اسلامی ایران دارد. این رژیم تمامیت خواه یا خود قربانی بعدی بحران می شود و یا به شریک محلی غرب برای اجرای نقشه جدید خاورمیانه تبدیل خواهد شد. جهان غرب، ظاهرا در نگاه به ایران دست کم در کوتاه مدت نقش و جایگاه دوم را ترجیح می دهد، مگر آن که در پس پرده طرح های هنوز برملا نشده دیگری ریخته شده باشد.

وزیر خارجه جورج دبلیو بوش در سال ۲۰۰۶ پس از جنگ یک ماهه اسرائیل و حزب الله در جنوب لبنان، در نشستی گفته بود: “آنچه امروز در لبنان می بینیم، بخشی از خون ریزی بزرگی است که باید در مسیر اجرای نقشه جدید خاورمیانه بزرگ رخ بدهد.”

آیا فروکشاندن ترکیه به منجلاب جنگ داخلی هم بخش دیگری از این خونریزی اجتناب ناپذیر است؟ سال ها است برخی از محافل سیاسی و مراکز تحقیقاتی می گویند: در چارچوب طرح “خاورمیانه بزرگ” باید همه ملت های بزرگ خاورمیانه تکه پاره شوند تا از میان آن ها کشورهای کوچکی با بن مایه های قومی و مذهبی و همواره آماده جنگ با یکدیگر به وجود بیایند.

شاید بحران امروز ترکیه هم بخشی از استراتژی بالکانیزه کردن خاورمیانه باشد. شاید.