همچنان که استفان هارپر در حال گذراندن لایحه بودجه خود است، حزب دمکرات نو، مخالفت خود را با تغییرات مضری که در این لایحه در زمینه مهاجرت و استخدام اعمال شده، اعلام کرد.
شهروند ۱۱۸۰ ـ ۵ جون ۱۳۸۷
همچنان که استفان هارپر در حال گذراندن لایحه بودجه خود است، حزب دمکرات نو، مخالفت خود را با تغییرات مضری که در این لایحه در زمینه مهاجرت و استخدام اعمال شده، اعلام کرد.
منتقد این حزب در حوزه مهاجرت، اولیویا چاو (عضو مجلس از حوزه ترینیتی ـ اسپاداینا) و منتقد بیمه استخدام این حزب Yvon Godin(عضو مجلس از حوزه آکادی ـ بترست) خواستار حذف تغییرات مطرح شده در لایحه ی C-50 شدند.
خانم چاو گفت: جوامع مهاجران از ما می خواهند که فعالانه علیه لایحه C-50 و تغییرات خطرناک مندرج در آن عمل کنیم. آنها نمی خواهند هنگامی که زمان رای دادن فرا رسیده، نمایندگان منتخبشان ساکت بمانند یا از موضوع بگذرند. ما نمیخواهیم زود چمدانهایمان را برای تعطیلات تابستانی ببندیم.
همچنین آقای گودین هشدار داد که تاسیس هیئت مالی بیمه کار، ایده ی خطرناکی ست. او گفت: دولت نمی تواند خیلی ساده یک هیئت مالی ایجاد کند؛ این کار برای پنهان کردن ۵۴میلیون دلار صورت می گیرد، یا اینکه این مبلغ از کارگران ربوده شده است. ما باید به شدت با این لایحه مخالفت کنیم مگر اینکه بخواهیم شریک جرم قلمداد شویم. این موضع حزب دمکرات نو(ان دی پی) است.
او افزود: وقتی دولت محافظه کار سیزده اصلاحیه حزب ان دی پی را که برای انداختن موضوع در کانال درست به کمیته ارائه داده بود، رد کرد ما دریافتیم که این لایحه منافع کانادایی ها را در بر ندارد. همچنین وقتی لیبرال ها هم اصلاحیه های ما را رد کردند، ما ماهیت آنها را هم به خوبی دیدیم. وقتی ان دی پی خواستار دستیابی کارگران به منافعشان و بهبود کیفی آن میشود، چگونه آنها می توانند از رفتار منصفانه با کارگران خودداری کنند؟
نمایندگان لیبرال در کمیته مالی خواستار تسریع در تصویب لایحه شده اند و مجلس سنایی که در آن لیبرال ها در اکثریت هستند، از پیش مقدمات تصویب سریع لایحه را شروع کرده تا هرچه زودتر تعطیلات تابستانی مجلس آغاز شود.
پیام کارگران ایران به همایش کنگره کار کانادا
شهروند : در خبر هفته ی گذشته از برگزاری همایش پنج روزه ی کنگره کار کانادا که از روز دوشنبه ۲۶ می آغاز و تا جمعه ۳۰ می ۲۰۰۸ در تورنتو آغاز به کار کرد، مطلع شدید. در این همایش نمایندگان کارگری دعوت شده از خاور میانه و نیجریه از جمله نمایندگان کارگران ایران از دریافت روادید کانادا محروم ماندند.
نمایندگان کارگران ایران طی نامه ای خطاب به کنگره تاسف خود را از عدم حضور در این همایش اعلام داشتند و خواستار پیگیری موضوع از سوی مسئولان کنگره شدند.
گفتنی ست روز چهارشنبه ۲۸ می، قرار بود جلسه ای در رابطه با مسئله صلح و خاورمیانه برگزار شود که در نبود نمایندگان اعزامی از خاورمیانه این بخش لغو شد. همین امر باعث شد که بارها ندادن روادید به نمایندگان خاورمیانه از جمله ایران از سوی سفارتخانه های کانادا در آن منطقه، مورد پرسش شرکت کنندگان قرار گیرد و بخت مطرح شدن مسائلی در رابطه با ضرورت صلح در منطقه از همایش گرفته شود.
در زیر ترجمه متنی که قرار بود نمایندگان کارگری ایران در همایش بخوانند، ولی به جای آن متن انگلیسی در بین شرکت کنندگان پخش شد، آمده است.
خواهران، برادران
از اینکه در میان شما هستم خوشحالم، زیرا میتوانم پیام کارگران ایران را به گوش شما برسانم و همچنین پیامهای شما را برای کارگران ایران ببرم. در داستان های باستانی ایران آمده است که روزی بازرگانی قصد سفر هند کرد و از تمام بستگان خود پرسید تا درخواست های خود را بگویند. بازرگان یک طوطی در قفس داشت و هنگامی که از طوطی پرسید چه ارمغانی از سفر هند میخواهی، طوطی گفت: پیام مرا به طوطیان هندی برسان و بگو یکی از هم نوعان شما در اینجا در قفس است و آرزوی پرواز دارد. هنگامی که بازرگان این پیام را به طوطی های آزاد هند رسانید، ناگهان یکی از طوطی های آزاد پرپر زده خود را به زمین انداخت. این واقعه بازرگان را ناراحت و متاسف ساخت. بازرگان هنگام بازگشت واقعه را برای طوطی بازگو کرد، ناگهان طوطی در قفس پرپر زد خود را به در و دیوار قفس زد تا آنکه در کف قفس بیجان افتاد. بازرگان که بیشتر غمگین و افسرده شده بود، طوطی بیجان را از قفس بیرون انداخت ناگهان طوطی زنده شده و پرواز کرد. بازرگان که این حال دید مبهوت شده از طوطی پرسید این چه پیامی بود و طوطی گفت آن طوطی در هند شیوه آزاد شدن به من آموخت و تو آن پیام را به من رساندی.
من اکنون از طوطیان در قفس میگویم. از کارگرانی میگویم که حتی برای برگزاری مراسم اول ماه مه به شلاق و زندان محکوم میشوند. از کارگرانی میگویم که به جرم تشکیل اتحادیه سالها را باید در قفس زندان بگذرانند. از کارگرانی میگویم که در صنایع نیشکر هفت تپه در گرمای ۵۰ درجه سانتیگراد در هوای شرجی کار میکنند و هر تابستان بر اثر نبودن تهویه مناسب بیش از ۲۰ کیلوگرم از وزن آنان کاسته میشود اما ماهها حقوق دریافت نمیکنند و حق هیچگونه تشکلی را ندارند. از کارگران حمل و نقل شرکت واحد میگویم که پس از ماه ها زندان بیش از دو سال است که به جرم تشکیل سندیکا یا در زندان هستند و یا از کار اخراج شده اند. از ده ها هزار کارگر شرکت نفت و گاز میگویم که به صورت قانونی از ایجاد تشکلهای کارگری منع شده اند. از صدها هزار کارگر خودروسازی میگویم که قانوناً حق ایجاد هیچ نوع تشکلی برای دفاع از منافع صنفی خود ندارند. سرمایهداری جهانی و طرفداران جهانیسازی و گردش آزاد سرمایه که تنها به سودهای کلان خود در کشور ما میاندیشند کمتر به درد و رنج کارگران ایرانی و محرومیت آنان از ابتدائیترین شرایط زندگی توجه دارند. کارگرانی که در سختترین شرایط و با کمترین حقوق بدون داشتن شرایط ایمنی کار میکنند اکنون با سیاستهای خصوصیسازی در معرض بیکاری قرار میگیرند و تهدید به بیکاری میشوند. همواره از پرداخت بهموقع حقوق کارگران امتناع میشوند تا شرکتها ورشکسته اعلام شده و سپس به بخش خصوصی یا آن طور که ما در ایران میگوئیم به افراد اختصاصی واگذار شوند. تا سودهای کلان نصیب وابستگان قدرت شود. تا وابستگان قدرت بتوانند صنایعی را که از اموال مردم ساخته شده است با نازلترین قیمت خریداری کنند و از آن سودهای کلانی نصیبشان شود. خصوصیسازی که ممکن است در کشورهای دیگر معنایش گران شدن خدمات عمومی و آزادی سرمایه برای افزایش سود باشد در کشور ما علاوه بر معانی فوق مفهوم دیگری نیز دارد و آن حراج سرمایه های عمومی و نابودی صنایعی که با درد و رنج سالها و با هزینه کارگران و زحمتکشان بر پا شده است و بیکاری و فقر و بیخانمانی میلیونها انسان است. برنامه ریزان اقتصادی در کشور ما ادعا میکنند که برنامه های آنان مطابق نسخه های صندوق بین المللی پول است. این برنامه ها که مخرب بودن آنها در کشورهای دیگر ثابت شده است در کشور ما با برنامه های مخرب دیگری همراه است که تنها به غارت هر چه بیشتر و تخریب فزاینده زندگی کارگران میانجامد. ریاکارانه ادعا میکنند که مقاوله نامههای ILO را قبول دارند اما در عمل از ایجاد هر نوع تشکل مستقل کارگری جلوگیری میکنند. ریاکارانه مدعی اند که مخالف نظام سلطه جهانی هستند، اما آزادیخواهان و کارگران را به بند میکشند و هر گونه حرکت مستقل کارگری و اجتماعی را سرکوب میکنند. شکوه نمیکنیم زیرا که در طریقت ما کافری است رنجیدن، فغان سر نمیدهیم زیرا که زاده رنجیم و کار . منصور اسانلو را به کارزار ارتباط با نهادهای بین المللی فرستادیم. او اکنون در زندان است و از دست هیچ کس هم کاری بر نمیآید. نهادهای سرکوب در ایران به هیچ قانون بین المللی پایبند نیستند و بعید نیست که بازگشت ما با عکس العمل آنان همراه باشد، اما دست از مبارزه برای ایجاد تشکلهای کارگری و دفاع از حقوق کارگران برنمیداریم. ما از جامعه جهانی چیز زیادی نمیخواهیم، زیرا میدانیم که کار چندانی از آنها برای ما بر نمی آید. ما باید با مبارزات خودمان، حقوقمان را به دست آوریم. تنها از شما میخواهیم در این مبارزه ما را تنها نگذارید. به دولتهایتان بگوئید که با طمع روابط اقتصادی و دریافت امتیازهای اقتصادی، چشمشان را بر پایمال شدن حقوق انسانی کارگران نبندند. شما میتوانید افکار عمومی مردم خودتان را متوجه آنچه در ایران میگذرد بکنید و از مردم آزاد بخواهید تا از طریق رسانه ها و وسائل ارتباط جمعی، از ظلم و ستمی که بر مردم ایران میرود، صحبت کنند. بسیاری از طرفداران حقوق کارگران از آنچه در ایران میگذرد بیاطلاع هستند. شما میتوانید سیاستهای دوگانه بعضی دولت های سرمایه داری را که از یک طرف به ظاهر با دولت ایران در شورای امنیت مسئله دارند و از طرف دیگر مذاکرات پشت پرده را برای تامین منافع خود با دولت ایران ادامه میدهند افشاء کنید. ما امیدواریم و مطمئن هستیم که با یک حرکت هماهنگ میان کارگران سراسر جهان میتوانیم حقوق از دست رفته کارگران را دوباره به دست آوریم. ما میتوانیم با وحدت خود به جهانی برسیم که عاری از جنگ و خونریزی باشد. ما میتوانیم به جهانی برسیم که در آن کودکان کارشان تفریح باشد. زنان دارای حقوق برابر با مردان باشند. انسانی در روی زمین نباشد که دغدغه کار و خوراک و پوشاک و مسکن داشته باشد و انسانها یکدیگر را دوست داشته باشند. سرفصل رابطه بین انسانها عشق و برابری باشد و نه نفرت و برتری طلبی. به امید آن روز کارگران جهان متحد میشوند.
۱۲۰۰۰ دوچرخه سوار و جمع آوری ۳ میلیون دلار برای بنیاد قلب و عروق
تورنتواستار: با تپش قلب های حدود ۱۲۰۰۰ دوچرخه سوار و اسکیت باز، سه میلیون دلار برای پژوهش های پزشکی و برنامه های اجتماعی در زمینه ی قلب و عروق به بنیاد قلب و عروق دمیده شد.
روز یکشنبه اول جون ۲۰۰۸، بزرگراه های گاردینر و دان ولی پارک وی برای دوچرخه رانی ۷۵ کیلومتری شرکت کنندگان در جمع آوری کمک های مردمی برای بنیاد قلب و عروق در بیست و یکمین سال برگزاری این مراسم، بسته شد. در میان این دوچرخه رانان، یزدان مازیار جوان ایرانی که خود در گذشته از بیماری قلب و عروق رنج می برد، حضور داشت تا بدینوسیله جزو آمار آنانی که از این بیماری در رنج اند، دیگر قرار نداشته باشد.
در سن ۳۵ سالگی، پزشکان تشخیص دادند که مازیار به گرفتگی شدید عروق در ناحیه پا و شکم و نقص مادرزادی قلب مبتلاست. او تحت عمل جراحی ده ساعته قرار گرفت و نقاط لخته شده با داروی tPA(Tissue Plasminogen Activator) که اگر در مراحل اولیه به بیمار رسانده شود، از ضایعات احتمالی بعدی جلوگیری میشود، تحت درمان واقع شد.
مازیار، دو سال بعد، شاکر از اینکه زنده مانده است، مسیر ۷۵ کیلومتری را رکاب زد. او گفت: tPA موفقیت آمیز بود و من کاملا بهبود یافتم. این دارو خون های لخته شده را حل کرد و برای همین است که من امروز زنده ام. مازیار اکنون مسئول سایت بنیاد قلب و عروق انتاریوست. او میگوید، میخواسته از طریق کار برای بنیاد و رکاب زدن در این برنامه، کاری کند تا tPA در دسترس همه ی کانادایی ها قرار داشته باشد.
مدیر بنیاد قلب و عروق ، دکتر مارکو دی بونو گفت، کمک های مالی جمع آوری شده از این مراسم، صرف پژوهش در زمینه دارو و تکنیک های جراحی و همچنین کمک به پیشبرد صد پروژه علمی در این خصوص خواهد شد.
تکرار برنامه هنری کانون به آذین
شهروند: کانون فرهنگی به آذین شنبه ۳۱ می ۲۰۰۸ ، برنامه ای را که حدود یک ماه پیش برگزار شده بود و به دلیل کمبود جا، بسیاری نتوانسته بودند در آن حضور یابند، با تغییراتی جزئی تکرار کرد و این بار نیز این برنامه مورد استقبال فراوان قرار گرفت به طوری که باز هم بسیاری در دو سوی سالن ایستاده، شاهد اجرای برنامه ها بودند.
شهلا اعتمادزاده بنیانگزار کانون، پیام کانون فرهنگی به آذین را خواند. از تغییرات این برنامه شعرخوانی آقای حسن زرهی، سردبیر شهروند در بخش جنوب بود که در برنامه ی پیشین، به دلیل بیماری ایشان انجام نشد. او دو شعر یکی با گویش بندری و دیگری به زبان فارسی خواند.
مجری برنامه این بار فقط سحر میرشفیعی بود و ارائه قطعاتی از موسیقی، رقص و ادبیات مناطق لرستان، بندرعباس، خراسان، ترکمن صحرا، آذربایجان، کردستان و گیلان شب شادی را برای شرکت کنندگان فراهم آورد.
تنها نکته ای که موجب گلایه تعدادی از حاضران شده بود، کوچک و نامناسب بودن سالن و عدم برنامه ریزی درست برای تامین جا بود. یکی از شرکت کنندگان گفت، من علیرغم رزرو جا و خرید بلیت برای خود و دو فرزند نوجوانم که در کانادا به دنیا آمده اند و من دوست داشتم با فرهنگ و هنر کشور خودشان آشنا شوند، بایستی ایستاده برنامه را می دیدیم و همین باعث شده بود که پسر ده ساله ی من خسته شود و آنچه که من از حضور در این برنامه مد نظرم بود، یعنی علاقه مند کردن فرزندانم به فرهنگ و هنر ایران، به ضد خودش تبدیل شد.
آقای جمشید پیشنهاد داد که برگزارکنندگان چنین برنامه هایی، نوجوانان را نیز درنظر داشته باشند و لااقل یک ردیف را به آنان اختصاص دهند تا بزرگترها فکر نکنند چرا آنها ایستاده و بچه ها نشسته اند.