شهروند ۱۱۸۰ ـ ۵ جون ۲۰۰۸
باراک اوباما فارغ التحصیل وکالت از دانشگاه هاروارد، و فعال سیاسی در شیکاگو، که بعدها توانست از ایالت الینویز به سناتوری برسد، در رقابتی نفس گیر با هیلاری کلینتون سرانجام توانست به پیروزی دست یابد.
ما در شهروند شماره ۱۱۶۰ (۱۰ژانویه ۲۰۰۸) با سناتور اوباما گفت وگوی کوتاهی کردیم با عنوان “باراک اوباما در چند قدمی ریاست جمهوری آمریکا”. در همان گفت وگو اوباما به شهروند گفته بود که در پیوند با ایران گزینه ی او راه حل نظامی نخواهد بود.
هموطنان حامی سناتور کلینتون و جان مک کین با تلفن و ای میل و از هر راهی که می توانستند پیغام می دادند که اوباما نخواهد توانست نامزدی حزب دمکرات یکی از دو حزب بزرگ و اصلی آمریکا را کسب کند. علاوه بر آن می گفتند، آمریکا نه آمادگی پذیرش رئیس جمهوری سیاه پوست را دارد و نه شرایط برای رئیس جمهوری شدن یک زن در آن سرزمین مهیاست.
اما اگر کسی شوری را که وعده های اوباما در دل جوانان، سیاه پوستان، و مهاجران ساکن آمریکا برپا کرده بود، تعقیب می کرد، می دید و می دانست که او از بخت های اصلی پیروزی در انتخابات در راه آمریکاست.
سه شنبه شب جمعیتی که برای شنیدن سخنان اوباما گرد آمده بودند، هم سالن ۱۷ هزاره نفره ی محل سخنرانی او را پر کرده بودند و هم پانزده هزار نفر در خارج سالن، سخنان اوباما را از بلندگوها گوش می کردند، در حالی که در سخنرانی سناتور مک کین در نیواورلئان تنها جمعیتی حدود دویست نفر حضور یافته بودند، و جماعت حاضر در سخنرانی سناتور کلینتون هم چندان قابل توجه نبود.
این اما موضوعی نیست که امروز می خواهم به آن بپردازم. آنچه در این یادداشت قصد اشاره به آن را دارم شیوه ی برخورد نادرست سناتور هیلاری کلینتون با پیروزی اوباما است. در جهان غرب سنتی وجود دارد که دست کم برای ما که از جهان سوم و آخر و هر چه که نامش هست آمده ایم سنت پسندیده ای است. و آن سنت پذیرش شکست و نتیجه ی انتخابات است.
زیباترین نمونه ی این پذیرش که همچنان زیر سئوال است، پذیرش پیروزی جرج بوش بر ال گور است. پیروزی ای که هنوز هم مورد تمسخر رسانه ها و روشنفکران آمریکایی است و دهها فیلم و کتاب و صدها گزارش و مقاله درباره آن هست، اما ال گور پس از اعلان رای دادگاه عالی تن به شکست می دهد و بوش به ریاست جمهوری آمریکا می رسد. این را مثال زدم که نمونه ای از صدها موردی را که در جهان غرب و در همه ی انتخابات شاهدش هستیم، یادآوری کرده باشم.
حالا اما یک سناتور و نامزد و رقیب سناتور دیگری از یک حزب (حزب دمکرات آمریکا) در شب پیروزی هموند حزبی خویش حاضر به پذیرش ماجرا نیست و همچنان از مبارزه دم می زند، و هواداران خود را تشویق به ادامه ی مبارزه می کند. این سنت شکنی غیراخلاقی و غیردمکراتیک از میزان محبوبیت یکی از مهمترین و محبوب ترین زنان تاریخ سیاست آمریکا خواهد کاست.
کما اینکه در نظرسنجی روز چهارشنبه سی ان ان در پاسخ به این پرسش که آیا موافقید خانم کلینتون در صورت پیروزی اوباما معاون رئیس جمهوری شود؟ افزون بر ۶۰ درصد رای دهندگان پاسخ داده اند، خیر!
از سوی دیگر تنها و مهمترین موقع پذیرش و همدلی و حمایت از پیروزی اوباما سه شنبه شب بود، هر زمان دیگر و به هر شیوه دیگری همدلی و همرایی با این پیروزی از اشکال و اشتباه کار کلینتون نخواهد کاست، اما اوباما برخلاف خانم کلینتون بار دیگر او را ستود و گفت حضور او در عرصه ی سیاست آمریکا باعث امیدواری زنان و دختران جوان بسیار خواهد بود. کارشناسان عرصه ی سیاست در آمریکا برخورد سه شنبه شب کلینتون را باورنکردنی و دور از شأن او دانستند. اینها درسهای مدرسه دمکراسی غرب هستند و کوچک و بزرگ و مشهور و گمنام هم نمی شناسند. آدم اگر از موقعیت و موهبتی که نصیبش شده خردمندانه مراقبت نکند، هر که باشد، از نظر و منظر افکار عمومی خواهد افتاد. در حالی که اوباما خود باید از خانم کلینتون دعوت به همکاری می کرد، زیرا این همکاری به سود او و حزبشان بود، شیوه ی نادرست رای به رخ کشیدن و خود را شایسته تر دانستن خانم کلینتون، دامنه ی این امید را به حداقل رساند. غیر از برخورد نادرست سناتور کلینتون، کارشناسان سیاسی آمریکا بر این باورند که انتخابات نوامبر آینده آمریکا با حضور اولین نامزد سیاه پوست ریاست جمهوری و شخصیت شناخته شده و محبوبی مانند سناتور مک کین یکی از پرشورترین و هیجان انگیزترین انتخابات خواهد بود.