یکشنبه سوم آگوست ۲۰۰۸، به همت پرفسور شهرزاد مجاب، استاد دانشگاه تورنتو، میزگردی با عنوان "سه دهه سرکوب، کشتار و مقاومت ـ دفاع از زندانیان سیاسی را به عرصه های بین المللی گسترش دهیم" با حضور زندانیان سیاسی سابق، پژوهشگران و وکلای بین المللی در دانشگاه تورنتوOISE برگزار شد.
شهروند ۱۱۹۰ ـ ۱۴ آگوست ۲۰۰۸
برگزاری میزگرد دفاع از زندانیان سیاسی در دانشگاه تورنتو
یکشنبه سوم آگوست ۲۰۰۸، به همت پرفسور شهرزاد مجاب، استاد دانشگاه تورنتو، میزگردی با عنوان "سه دهه سرکوب، کشتار و مقاومت ـ دفاع از زندانیان سیاسی را به عرصه های بین المللی گسترش دهیم" با حضور زندانیان سیاسی سابق، پژوهشگران و وکلای بین المللی در دانشگاه تورنتوOISE برگزار شد.
این برنامه ساعت چهار و نیم بعدازظهر با سخنان دکتر شهرزاد مجاب و با حضور حدود پنجاه تن شرکت کننده در مراسم آغاز شد.
دکتر مجاب پیش از همه از تلاش دانشجویانش در برگزاری میزگرد سپاسگزاری کرد. دانا حکیمیان، سارا کارپنتر و بتنی آزبورن دانشجویانی بودند که سخنران از آنها نام برد.
دیوارهای سالن را آثار نقاشی دو زندانی زن ایرانی که به دلایل امنیتی نام آنها برده نشد، تزئین کرده بود.
دکتر مجاب با اشاره به این نکته که وقتی آگاهی را به میان جمع ببریم میتوانیم از آنها پشتیبانی بگیریم، از شهره کیا که اسلایدشوی خود را برای نمایش در اختیار میزگرد قرار داده بود، و از حمایت های منور جعفری، حسن پویا، آناهیتا رحمانی و عزت مصلی نژاد در مرکز کانادایی حمایت از قربانیان شکنجه نیز سپاسگزاری کرد.
او سپس با طرح سه پرسش از شرکت کنندگان در میزگرد خواست که حول این سه پرسش سخنان خود را ارائه کنند:
۱ـ چگونه می توانیم یک کمپین بین المللی در حمایت از زندانیان سیاسی و قربانیان اعدام ها به وجود آوریم؟
۲ـ چگونه می توانیم پروسه ی یک تریبونال بین المللی را برای بررسی این فجایع ترتیب دهیم؟
۳ـ نظرتان درباره ی تجربه ی زندان و ادبیات زندان و برخورد گروه های اپوزیسیون درباره ی زندانیان سیاسی چیست؟
دکتر مجاب افزود: جامعه ی خارج کشور به موضوع شناساندن جنایات رژیم به دیگران کم بها داده و کشورهای خارجی نیز برای منافع اقتصادی و سیاسی و … خود با ایران مماشات دارند.
او ادامه داد: ما نباید به مبارزه قانونی و حقوقی کم بها دهیم و باید آن را به عرصه ی عمومی بکشانیم.
سخنران سپس شرکت کنندگان در میزگرد اول را معرفی کرد.
دکتر شهلا طالبی استادیار دانشگاه آریزونا، شکوفه سخی دانشجوی دوره دکترای دانشگاه یورک، دکتر عزت مصلی نژاد کارشناس ارشد مرکز کانادایی حمایت از قربانیان شکنجه و پیام اخوان وکیل بین المللی اولین میزگرد را برگزار کردند.
پیام اخوان به عنوان اولین سخنران گفت: ما ایرانیان در مهاجرت بسیار موفق بودیم ولی به عنوان یک ملت انسجام نداریم. از بحث حقوق بشر اجتناب می کنیم و ترجیح می دهیم به شکوه گذشته بپردازیم؛ به اشعار مولوی، حافظ و سعدی، به تفکری از ایران که بیشتر ریشه در حزن دارد… اما این سکوت رویایی با فریاد هموطنان قربانی شکسته است. هموطنانی که مورد خشم و غضب اشخاصی قرار گرفته اند که برای حفظ قدرت دست به هر کاری میزنند. آنها به ما یادآوری می کنند که به هیچ عنوان نمی توان بیطرف بود. سکوت همدستی با جنایتکاران است. بدون دمکراسی ایران کشوری آباد و قوی نخواهد شد. شرم ما زمانی ست که سکوت اختیار کنیم.
اخوان افزود: از طریق تجربیاتم در سازمان ملل متحد و کار در جوامعی که دارای اختلافات بسیار بودند مثل یوگسلاوی سابق و روآندا، آموخته ام که دمکراسی فقط تغییر حکومت نیست یا جانشین کردن یک گروه مستبد با گروه دیگری. دمکراسی نیازمند فرهنگ حقوق بشری ست و پروراندن نهادهای دمکراتیک و دگرگون کردن ارزشها.
پیام اخوان سپس از تجارب خود از دادگاه بین المللی برای محاکمه جنایتکاران یوگسلاوی، کمیسیون حقیقت یاب آفریقای جنوبی و محاکمات دادگاه های ملی آرژانتین سخن گفت و در ادامه به اعدام بیش از ۴هزار تن در تابستان ۶۷ در ایران و ۱۵ هزار تن دیگر در دهه ی سیاه ۶۰ اشاره کرد و گفت: این چه دولتی ست که جنایتکاران از جمله اسماعیل شوشتری و مصطفی پورمحمدی را ارتقاء مقام میدهد.
او سپس به قتل زهرا کاظمی، خبرنگار عکاس کانادایی ایرانی در زندان اوین اشاره کرد و گفت: وقتی سعید مرتضوی که در قتل زهرا کاظمی مجرم شناخته شده به دادستان کل ارتقاء مقام می یابد، آیا این توهین آشکار به مردم نیست؟ آیا این رساندن این پیام نیست که حقوق بشر بدون هیچ مجازاتی می تواند در ایران مورد تعرض قرار گیرد؟
پیام اخوان با اشاره به این نکته که "عدالت با انتقام یکی نیست بلکه عدالت برای برقراری انسانیت در میان ماست"، در پایان گفت: ما هنوز آمار دقیقی از کشته شدگان سال ۶۷ نداریم. خانواده های کشته شدگان هنوز حق ندارند گور عزیزانشان را پیدا کنند و عزاداری کنند. ما باید اسناد را جمع آوری کنیم تا زمان مناسب بتوانیم جنایتکاران را مجازات کنیم. جنایتکاران باید بدانند ما از هویت آنها مطلع بوده و اگر امروز بر مسند قدرتند فردا این گونه نخواهد بود.
پس از پیام اخوان، دکتر شهلا طالبی استادیار دانشگاه آریزونا و از زندانیان سابق سخن گفت. دکتر طالبی بیشتر به خاطراتش از زندان پرداخت و گفت: مناسبت عجیبی ست که اولین سفر من به تورنتو مصادف شده با بیستمین سال اعدام های سال ۶۷ . او افزود: ما با خاطرات زندان زندگی می کنیم.
دکتر طالبی با اشاره به اینکه از آمریکا یعنی کشوری می آید که در آنجا امروزه بحث این است که فلان شیوه شکنجه، شکنجه هست یا نه و هنوز بحث اعدام و کنترل تلفن هست، گفت: وقتی من گوانتانامو را می بینم مثل نمک است روی زخم و اگر اینها مربوط به گذشته بود میشد فراموش کرد ولی چون در حال حاضر حضور دارد، درد همچنان ادامه دارد.
او سپس خاطراتش را از ۱۱ سپتامبر گفت و اینکه آن ماجرا در وهله اول تحقیری را که در زندان به آنها اعمال میشد، و در وهله بعد موشک باران دزفول را به یادش آورده است.
او افزود: نوشتن برای شفا پیدا کردن نیست، بلکه ما باید با نوشتن، حرف زدن و هر طور که می توانیم کاری کنیم که دیگر این اتفاق ها برای هیچکس ـ حتی آن کس که به عنوان تروریست بازداشت می شود ـ نیفتد.
سخنران بعدی دکتر عزت مصلی نژاد بود که درباره ی پدیده ی فرار از مجازات در ایران و دیگر نقاط جهان گفت. او همچنین به بحث جنایت علیه بشریت پرداخت که قبلا در این خصوص به طور مفصل در شهروند نوشته است.
دکتر مصلی نژاد به دادگاه نورمبرگ اشاره کرد و با تاکید بر روی مسئولیت افراد، افزود: افراد هم باید در کنار دولت ها مجازات شوند زیرا آنها هم مسئولند.
سخنران سپس کار دادگاه جنایت علیه بشریت را توضیح داد و این که چه مقولاتی را می تواند به محاکمه بکشد از جمله شکنجه، قتل، تجاوز جنسی، زندان و …
او با بیان ضعف هایی که دادگاه بین المللی هیگ گرفتار آن است، گفت: دادگاه بین المللی در هیگ نه پرسنل دارد و نه قدرت و آمریکا هم شدیدا در پی متلاشی کردن آن است. این دادگاه نمیتواند دولتها را محاکمه کند و فقط افراد را میتواند محاکمه کند.
دکتر مصلی نژاد در پایان پیشنهادهایی را در خصوص پیگرد مجرمان مطرح کرد و گفت: کاری که ملت ایران میتواند انجام دهد تشکیل یک دادگاه نمادین مثل دادگاهی که برتراندراسل و ژان پل سارتر پس از جنگ جهانی دوم تشکیل دادند تا سران جنایتکار جنگی را محاکمه کنند، است. در این دادگاه میتوان قضات را هم دعوت کرد.
از دیگر پیشنهادات او تحت پیگرد قرار دادن افراد طبق قرارداد اصل صلاحیت قضایی بود. دکتر مصلی نژاد گفت: مثلا هنوز کسی کاری نکرده تا سعید مرتضوی به کانادا و جاهای دیگر نتواند سفر کند ولی کوشش های بین المللی در این سطح ها می تواند ادامه پیدا کند.
سخنران در پایان گفت، در کنار تمام اینها با ادبیات و هنر هم همزمان باید افشاگری کنیم و این جنایات را به گوش دیگران برسانیم.
شکوفه سخی، زندانی سیاسی سابق، در سخنانی گفت، من به سئوال سوم خانم مجاب می پردازم.
او گفت: گروه های اپوزیسیون خارج کشور همچنان در پی مالکیت خصوصی درد و شکنجه و اعدام هستند. این درد، درد هیچکس نیست، حتی درد من هم نیست.
سخی در ادامه این پرسش را مطرح کرد"آیا تجربه ی بچه های زندان توانسته با جامعه ی بزرگتر انسانی ارتباط برقرار کند؟" و سپس ادامه داد: ما در سالهای ۶۳ تا ۶۷ در زندان خیلی آزادیها داشتیم، کتابخوانی داشتیم و جایگاه خودمان را به عنوان چپ، ولی در سال ۶۷ آمدند و گفتند از فردا شرایط زندان مثل سال ۶۰ میشود.
شکوفه سخی با اشاره به اینکه "این فقط مسئله من و شهلا و آنها که زندان بودند، نیست" افزود: این مسئله شما هم هست چون ممکن است دوباره همین شرایط برقرار شود. ما باید از هم یاد بگیریم، از تجربه های زندان همدیگر. تا به حال شاید هر کس بیشتر روی سخنش با خودش بوده و حالا شاید باید با جامعه ی بزرگتر سخن بگوید.
شکوفه سخی سپس به رفتاری که از سوی یکی از افراد گروه های چپ اپوزیسیون چند سال پیش با او شده بود زمانی که میخواسته در مخالفت با اعدام سخن بگوید و به او اجازه سخن گفتن نداده بودند، اشاره کرد و گفت، دشمن من چنین مرا مرعوب نمیکرد که اینها کردند.
میزگرد اول به پایان رسید و دختر جوانی به نام رز از گروه موسیقی لال با صدایی زیبا ترانه هایی با اشعار عدالت خواهانه خواند.
در میان استراحت بین دو میزگرد، اسلایدشویی که کار شهره کیا بود نمایش داده شد و پس از پذیرایی، بخش دوم آغاز شد.
در این میزگرد، کاوه شهروز وکیل ساکن نیویورک، آناهیتا رحمانی زندانی سیاسی سابق و فعال سیاسی و حقوق بشر، دکتر سعید یوسف استاد دانشگاه شیکاگو و حسن پویا فعال سیاسی و حقوق بشر حضور داشتند.
کاوه شهروز، جوان ترین فرد این میزگردها، علیرغم این که از فارسی حرف زدن با اشکال خود، پوزش خواست، ولی بسیار روان سخن می گفت و به تصدیق بسیاری از شرکت کنندگان یکی از منسجم ترین سخنرانی ها را ارائه داد.
او در آغاز تاریخچه ای از اینکه بیست سال پیش در زندان های ایران چه گذشت را بیان کرد. از تعلقات حزبی ـ سازمانی، سن، میزان فعالیت سیاسی، وضعیت آنها در زندان اعم از بازجویی و حکم گرفته ها گفت و اعدام های گسترده سال ۶۷ را، برخلاف گفته ی بسیاری که آن را عکس العملی به حمله نیروهای اپوزیسیون به ایران خوانده بودند، عملیاتی حساب شده و گام گام از سوی رژیم نامید.
او سپس جریاناتی که پس از حمله مجاهدین با عنوان فروغ جاودان در زندان ها پیش آمد را بیان کرد و مراحل شروع قتل عام ها را توضیح داد.
او در این رابطه به کمیسیون مرگ که متشکل از نماینده دادستانی، نماینده قوه قضاییه و نماینده اطلاعات بود اشاره کرد و افراد شناخته شده ی این کمیسیون ها را اشراقی، رئیسی، پورمحمدی، نیری و شوشتری عنوان کرد.
کاوه شهروز پرسش و پاسخ هایی را که در این کمیسیون های مرگ صورت می گرفت و طی آن زندگی و مرگ یک جوان را این چند تن می توانستند تعیین کنند، عنوان کرد و گفت: تنها گروهی که در این گروه ها جان سالم به در بردند زنان گروه های چپ بودند و این تنها موردی بود که تنفر از زنان موجب نجاتشان شد.
کاوه در ادامه، به روزها و ماههای بعد از اعدام ها و نحوه اطلاع رسانی به خانواده ها گفت و افزود، سران رژیم اعدام ها را تکذیب کردند.
کاوه شهروز آنگاه از جنبه ی حقوق بین الملل به مسئله قتل عام های ۶۷ نگاه کرد و گفت: در حقوق بین الملل قتل عام های سال ۶۷ جنایت علیه بشریت به حساب می آید. جنایت علیه بشریت حمله ی گسترده و سیستماتیک علیه افراد غیرنظامی است و اینها زندانیانی بودند که سالها در زندان بودند و نمیتوانستند هیچ نقشی در حمله و یا جاسوسی برای آن حمله داشته باشند.
این وکیل جوان ساکن نیویورک، آنگاه به این مسئله که چه کسانی مسئولیت جنایی دارند پرداخت و دستور دهندگان اعدام ها، اجرا کنندگان اعدام ها و مسئولان دولت وقت که یا می دانستند یا می توانستند از جنایات جلوگیری کنند و نکردند را در این رده طبقه بندی کرد.
کاوه شهروز بخش پایانی سخنانش را به اینکه چه کاری می توان کرد اختصاص داده بود. او با اشاره به اینکه از لحاظ قانونی ما فعالان حقوق بشر فعلا کاری نمی توانیم بکنیم به دیگر کاستی ها در این زمینه اشاره کرد و گفت: دادگاه های داخل ایران که هیچ، دادگاه های کشورهای دیگر هم تمایلی به محاکمه اینها ندارند و نهادهای بین المللی هم نمیتوانند کاری کنند. مدارک کافی و اطلاعات کافی نداریم. مسئله اصلی سیاسی هم داریم. خیلی از گروه های حقوق بشر، با سازمانی که بیشترین قربانیان متعلق به آن سازمان است(مجاهدین خلق) به خاطر اقدامات آن سازمان بعد از خروج از ایران، مسئله دارند.
اما کاوه شهروز در پایان گفت: با وجود تمام اینها نباید ناامید شد. باید اطلاعات جمع آوری شود تا زمانی که وقت تشکیل دادگاه شد این اطلاعات در اختیار آن دادگاه قرار بگیرد. ما باید از تجارب سایر کشورها و گروه ها در این زمینه استفاده کنیم.
سخنران بعدی این میزگرد، آناهیتا رحمانی بود که از زنان زندانی گفت. او با اشاره به اینکه در قتل عام دهه ۶۰ بسیاری را زنان تشکیل می دادند، این پرسش را مطرح کرد که چرا برای اولین بار در تاریخ ایران و شاید جهان ما شاهد پدیده ی وجود هزاران زن زندانی هستیم؟
آناهیتا رحمانی که چند تن از نزدیکانش از جمله همسرش را در زندان از دست داده است، گفت: این جنایات نه در سطح ملی شناخته شده نه در سطح بین المللی و خانواده ها نزدیک به سه دهه در انتظار دادخواهی اند.
او در ادامه سخنانش ایجاد صف متحد برای روشن شدن جنایات دهه ۶۰ را یک ضرورت خواند و گفت: بررسی این جنایات زمانی میسر است که به یک خواست عمومی و جنبش اجتماعی تبدیل شود.
او در پایان گفت: منع شکنجه، برخورداری زندانی از وکیل مدافع و … حقوق جهانشمولی است که از اوین تا گوانتانامو و ابوغریب قابل پیگیری است.
نوبت به دکتر سعید یوسف رسید که درباره ادبیات زندان بگوید، ولی او به جای ترجمه ی فارسی سخنرانی اش که در میزگرد انگلیسی در کنفرانس ایرانشناسی ارائه داده بود، ترجیح داد منظومه ی بلندی را که پس از دیدار با دوست آزاد شده از زندانش تحت تاثیر روایت او از وقایع ۱۳۶۷ سروده بود، بخواند. این شعر با عنوان "جانباختگان به بوی فردایی نو" توسط انتشارات نقطه به چاپ رسیده است.
آخرین سخنران این میزگرد، حسن پویا از فعالان کانون خاوران و فعال حقوق بشر بود. او در آغاز از دکتر مجاب به خاطر پیگیری موضوع زندانیان سیاسی تشکر کرد و از تجربه ی زندانیان سیاسی و اعدام های گسترده در کشورهای دیگر از جمله کره جنوبی و آرژانتین گفت. او از مادران آرژانتینی گفت، مادران سربه نیست شدگان در دوران دیکتاتوری و اینکه این مادران ۳۱ سال هر پنجشنبه سال سه و نیم بعدازظهر در میدان مایو جمع می شدند تا یادآوری کنند عزیزشان سربه نیست شده. امروزه با پایان دوران دیکتاتوری، میدان مایو صاحب دانشگاه و کتابخانه و کلوپ مادران مایو شده است و آنجا شکنجه گران امروز زندگی مخفی دارند.
پویا سپس به مورد مشابه آن یعنی اعدام های ۶۷ پرداخت و گفت: ۵ مرداد ۶۷ تا آخر شهریور اعدام ها در ایران انجام شد. آیا برنامه هایی که خارج کشور در این مدت برگزار شد برای جلوگیری از اعدام های دیگر بوده یا فراموش نکردن آن؟
او سپس با دیدی انتقادی به این گونه مراسم گفت: ما همیشه در فضاهای بسته برنامه گذاشتیم و یکی دو زندانی از رنج هایشان گفتند و یک موسیقی اجرا شد و بعد همه به خانه ها رفتیم.
پویا در پایان با اشاره به اینکه "امروز فصل بازنگری ست" گفت: اگر با نفس کشتن انسان با هر باوری مخالفیم، باید متحد شویم.
پس از پایان میزگردها، گل های رز سفید و قرمز اهدایی به مراسم، بین حاضران پخش شد و بنا به درخواست دکتر مجاب، چند دقیقه به یاد جانباختگان همگی کف زدند.
پرسش و پاسخ
در بخش پرسش و پاسخ موارد زیر عنوان شد:
ـ به اعدام های سال ۶۰ و ۶۱ هم باید توجه کنیم.
ـ به نقش مردم عادی(غیرفعال سیاسی) که در دستگیری جوانها همکاری کردند و یا آنها را شناسایی می کردند، و یا اعتراضی نداشتند، باید برخورد شود.
ـ افراد شرکت کننده در این برنامه ها، همان چهره های همیشگی هستند و این نشاندهنده یک گسست است که ما نتوانستیم مسئله را به عنوان یک مسئله که به مردم کشور ما مربوط شود مطرح کنیم و مسئله را خصوصی کردیم. مردم ایران فکر نمیکنند که مسئله، مسئله ی آنهاست.
ـ عده ای هم سیاسی نبودند و به دلیل پناه دادن به دیگران دستگیر شده بودند، اینها چه میشود.
ـ ما به تحلیل های مشخص سیاسی نیاز داریم که چرا این اعدام ها در سال ۶۷ انجام شد و چرا مثلا در سال ۶۵ انجام نشد؟
ـ من به عنوان یک جوان حضور جوانها را کم می بینم. جوانهای ایرانی اینکه فقط ایران هدف انتقاد قرار بگیره خوششون نمیاد چون حس ناسیونالیستی دارند. چه باید کرد که جوانها هم به این مسائل جلب شوند؟
و…
با توجه به زمان به پرسش ها از سوی سخنرانان پاسخ داده شد.
آناهیتا رحمانی از همه خواست ۲۶ آگوست جلوی سفارت ایران در اتاوا برای اعتراض به اعدام های سال ۶۸ جمع شوند. و گفت که وسیله رفت و آمد هم مهیا است.
پرفسور مجاب یک جمع بندی کلی از این دو میزگرد انجام داد و گفت: ما باید این را به یک جنبش روشنگرانه تبدیل کنیم. امروز بشریت با یک بشرستیزی روبروست و این فراتر از ایران است و راه انداختن این جنبش مهم است.
او افزود: مسئله دیگر درست کردن یک دادگاه نمادین است. ما باید رژیم جمهوری اسلامی را به محاکمه بکشیم با نشستن در کنار وکلای خارجی، حقوق بشر، تظاهرات در خیابان و آشنا کردن همکارانمان با مسائل از دارفور گرفته تا گوانتانامو تا ابوغریب و … ما باید در همه جا حاضر باشیم.
دکتر مجاب در مورد مسئله عدم حضور جوانان در این گونه برنامه ها گفت: مسائل جوانان خیلی مهم است ولی متاسفانه جوانان در یک فرهنگ سیاسی قرار گرفته اند که اگر هم ما مسائل حقوق بشری را مطرح می کنیم ما را با برچسب های مختلف چپ سنتی و . . . طرد می کنند. حتی جوانان برای فستیوال فیلم که در مورد خاورمیانه می گذاریم هم نمی آیند.
در پایان دکتر مجاب از همراهی نشریه شهروند در اطلاع رسانی و درج رایگان آگهی برنامه به مدت پنج هفته تشکر کرد و گفت: اگر این اطلاع رسانی نبود بسیاری از شماها امروز اینجا حاضر نمی شدید.
عکس: لیلا مجتهدی