باز هم دقیقتر باید نگاه کرد
بعد سی سال که شاهد خشونت آشکار قوانین قضایی و اجتماعی به زندگی دگرباشان جنسی ایران هستیم، و همزمان سی سال بعد از تلاش جامعهی دگرباش برای جلوگیری از آسیب روانی و جانی این خشونت بر زندگی دگرباشان، هر تلاشی که بتواند تصوری از حضور انسانی و شهروندی دگرباشان جنسی، با زمینه سازی برای عدالت اجتماعی به دست بدهد، نشانهای شاد و قابل تقدیر است؛
گزارش فرستادهی ویژه از نقض حقوق بشر در ایران، و توجه ریزبینانه به نقض حقوق دگرباشان، حتی اگر نه در مقایسه با گزارش نارسا و نامناسب پیشین، میتواند، با توجه به نکتههایی که به طور فشرده در بخش مربوط به دگرباشان جنسی نهاده شده گزارشی جامع به شمار بیاید.
میخوانیم: مامور دولتی وانمود میکند همجنسگرا است و مرد جوان گی را با تمهید سر قرار میکشاند، دستگیر میکند. دستگیری به بازداشت، دادگاه، زندان و صد ضربه شلاق میانجامد؛ مرد جوان همراه گروهی از دوستانش در فرودگاه شهرستان دستگیر میشوند، به زندان میروند، و با وثیقهای سنگین آزاد میشوند؛ مرد جوان در مهمانی دستگیر میشود، همراه دیگر مهمانها مورد آزار و خشونت قرار میگیرد؛ مرد جوان تراجنسی از سوی پدر و مسئولان مدرسه مورد آزار بدنی و روحی قرار میگیرد؛ مرد جوان به دلیل رفتار خشونتبار و تحقیرآمیز افراد خانواده در زمان کودکی، در جوانی دچار افسردگی شدید و ناراحتیهای روحی میشود؛ و در این میان اشاره میشود که کارفرماها مایل به استخدام فردی که همجنسگراییاش آشکار شده نیستند و یا پس از اطلاع از گرایش وی، کارمند مربوط را اخراج میکنند.
در جایگاه اعضای جامعهی دگرباش جنسی از توجه دقیق فرستادهی ویژه به وضعیت دگرباشان جنسی و صرف وقت برای کسب اطلاعاتی که به آسانی و به صورتهای معمول به نهادهای حقوق بشری گزارش نشدهاند، قدردانی میکنیم. با این وجود، و اگر چه، شاهد مستقیم تلاش فرستادهی ویژه و فعالان جامعهی دگرباش برای انتقال هر چه بیشتر اطلاعات مورد نیاز از بدنهی جامعهی دگرباش به گروه تحقیق دکتر شهید هستیم و اگر چه در مقایسه با سال گذشته، گزارشی که امسال منتشر شد، به نکتههای اساسی از سلب حقوق و آزار دگرباشان جنسی در جامعهی ایران پرداخت، و اطلاعات از منابع معتبر – یعنی اعضای جامعه دگرباش جنسی – کسب شد، اما مایلیم به بهانهی این گزارش به نکتههایی اشاره کنیم که خود نشانهی دیگری از عمق سلب حقوق این جامعه است.
هر چند که جامعهی مادر با تکیه کردن به قوانین خشونت بار و همجنسگراستیز، قصد دارد تا اعضای جامعهی دگرباش را وادار به تغییر هویت انسانی خود کند و – در صورت مقاومت – وادار به انزوا یا ترک کشور کند، جامعهی دگرباش جنسی با شرکت و نقشپذیری در فعالیتهای اجتماعی تلاش خود را معطوف به دست یافتن به حق و مسئولیت برابر شهروندی میدارد.
هدف ما جلوگیری از این روند غیرانسانی است و آرزوی ما این است که جامعهی ایران خود را به سویی هدایت کند که همهی اعضای جامعه سهمی از شرکت در قانونگزاری و نظارت به اجرای قانون برای رسیدن به عدالت اجتماعی و شهروندی برابر داشته باشند.
با نگاهی به این هدف، مایلیم اشاره کنیم که تصویری که گروه فرستادهی ویژه از وضعیت دگرباشان جنسی ایران به دست میدهد – اگر با دقت نگاه کرده شود – روشن میکند که دگرباشان جنسی ایرانی از کودکی و در حریم خانه و مدرسه مورد آزار و خشونت قرار دارند. در جوانی و در جامعه نیز مورد خشونت و آزار قرار دارند. در مکانهای امن (نظیر مهمانی خصوصی) و در رابطههایی که میبایست نزدیک (صمیمانه) و بر اساس دوستی و اعتماد و حریم خصوصی باشد، و در مکانهایی (نظیر فضاهای معمول دوستیابی) که میبایست حداقلی از مسئولیت پلیس در امن نگاه داشتناش صرف شده باشد، در اماکن عمومی (نظیر فرودگاه) و در وضعیتی که هیچ کدام از قوانین و مقررات معمول شهری زیر پا گذاشته نشده، مورد آزار و خشونت و تهدید و ارعاب و توهین و هتک حرمت قرار دارند، و به دنبال آن از امکانات ضروری و حیاتی تامین زندگی اجتماعی و از تمام امنیتهای معمول برای حفظ حداقل یک زندگی در کشور خود محرومند.
ما به عنوان فعالان جامعهی دگرباش جنسی با پرسشی که بلافاصله به ذهن مخاطب غیردگرباش میرسد آشنا هستیم: دگرباش جنسی چیست و کیست و چرا باید حقوق برابر داشته باشد. در راستای گزارشی که به نقض حقوق دگرباشان جنسی در جامعهی ایران اشاره میکند، شاید از مسئولیت سازمان دگرباشان جنسی یکی هم این باشد که برای جامعهای که در بهترین حالت هیچ شناختی از همجنسگرایان و تراجنسیها ندارد و در وهلهی بعد همجنسگرایان و تراجنسیها را با بیماران روانی و مجرمان جنایی یکی میداند، توضیح بدهد که این دگرباشان کیستند که حقوقشان سلب میشود و به این سئوال پاسخ بدهد که آیا واقعن همجنسگرایان و تراجنسیها بیمار روانی و متجاوز جنسیاند؟
همجنسگرایان مردان و زنانی هستند که کشش عاطفی و گرایش جنسی به همجنس خود دارند. مردان و زنان همجنسگرا وقتی عاشق میشوند، عاشق کسی میشوند که همجنس خودشان است و اگر کشش جنسی داشته باشند این کشش به فردی است که همجنس خودشان است. در این میان، شباهت همجنسگرایان و دگرجنسگراها (یعنی مردان و زنانی که کشش به جنس مخالف دارند) این است که مردان و زنان همجنسگرا نیز – نظیر دگرجنسگراها – به صداقت، عطوفت، وفاداری در رابطهی عاشقانه و ازدواج باور دارند، و تفاوت همجنسگراها با دگرجنسگراها در این است که همسر و معشوق شان، نه از جنس مخالف، بلکه از جنس خودشان است، و به این خاطر، نقشهای متفاوت که در رابطه میان زوج های دگرجنسگرا موجود است، در میان زوج های همجنسگرا دیده نمیشود. مردان و زنان همجنسگرا، نظیر مردان و زنان دگرجنسگرا، علاقه به تحصیل، اشتغال، پیشرفت، رفاه، تعلق به خانواده و تشکیل خانواده دارند.
مردان و زنان تراجنسی کسانی هستند که بدن بیولوژیکشان با هویت جنسیتشان همخوانی ندارد، به این معنی که اگر در بدنی زنانه به دنیا آمدهاند، هویت جنسیتیشان مرد است، و اگر در بدنی مردانه به دنیا آمدهاند هویت جنسیتیشان زن است. مردان و زنان تراجنسی اگر از سوی جامعه وادار به اصلاح این ناهمخوانی نباشند، میتوانند با یا بدون اصلاح این ناهمخوانی در جامعه مسئولیتپذیری کنند و از حقوق اجتماعی خود بهره ببرند. مردان و زنان تراجنسی، در صورتی که گرایش جنسیشان، دگرجنسگرا باشد مایلاند با فردی از جنس مخالف رابطهی عاشقانه یا همسری داشته باشند، و در صورتی که گرایش جنسیشان همجنسگرا باشد، با فردی که همجنس هویت جنسیتی ایشان است، ارتباط عاشقانه و جنسی برقرار میکنند.
افراد دوجنسگرا مردان و زنانی هستند که میتوانند به هر دو جنس کشش عاطفی و گرایش جنسی داشته باشند. تفاوت مردان و زنان دوجنسگرا و با همجنسگرایان و دگرجنسگرایان در این است که محدودیتی از نظر تعیین جنس شریک عاطفی و جنسیشان ندارند. اما شباهتِ میان همجنسگراها، دگرجنسگراها، دوجنسگراها، و تراجنسیها در این است که مانند اکثر افراد جوامع موجود و معمول، به تداوم رابطهی عاطفی و به اخلاقیاتی باور دارند که در بدنهی جامعه به عنوان ارزش شناخته شده. در میان همجنسگرایان و دوجنسگرایان و تراجنسیها، باور به جایگزینهای عاطفی/جنسی/اخلاقی همانقدر دیده میشود که در میان دگرجنسگرایان.
با این حال، آنچه زمینهساز آزار دگرباشان جنسی در جامعه ی ایران است در وهلهی اول، وجود قوانین دولتی خشونتبار علیه دگرباشان است، و در وهلهی بعد، عدم شناخت و یا شناخت غلط جامعهی مادر از کی- بودگی دگرباشان. با آگاهی از تاکیدی که قوانین قضایی بر خشونت علیه دگرباشان جنسی دارند، میبایست بر ایجاد شناخت و آشنایی میان جامعهی دگرجنسگرا و دگرباش تاکید کنیم تا شاید خشونتی که بر اساس ناآشنایی یا آشنایی غلط از سوی جامعه، و خانواده، به دگرباشان روا میشود کاهش پیدا کند و مسیر دریافت حمایت اجتماعی برای تغییر قوانین قضایی هموار شود.
در گام بعدی مایلیم به این نکته اشاره کنیم که وضعیت دگرباشان جنسی ایرانی (به عنوان دریافتکنندگان تبعیض و خشونت مضاعف) هنوز هم رسمن در شمار موارد نقض حقوق بشری و اعمال خشونت دولتی وارد نشده است؛ دگرباشان جنسی ایرانی یک بار به عنوان فعال سیاسی و یک بار به عنوان دگرباش جنسی مجازات میشوند. یک بار به عنوان دانشجو و یک بار به عنوان دگرباش جنسی مجازات میشوند. یک بار به عنوان زن و یک بار به عنوان دگرباش جنسی مجازات میشوند. یک بار به عنوان کارگر و یک بار به عنوان دگرباش جنسی مجازات میشوند. یک بار به عنوان اقلیت قومی و یک بار به عنوان اقلیت جنسی مجازات میشوند. یک بار به عنوان اقلیت مذهبی و یک بار به عنوان اقلیت جنسی مجازات میشوند و در تمام این موارد ایشان با رفتارهای نابسامان و غیر قانونی مواجه میشوند به عنوان نمونه:
الف- استفاده از شیوههای غیرقضایی، اطلاعاتی و امنیتی بر خلاف قانون یا خارج از حیطهی قانون برای جمعآوری دلایل، قراین و شواهد بر علیه فرد دگرباش زیرا اثبات محکومیت دگرباشان با توجه به قانون نیز دشوار است.
ب- عدم انعکاس خبری پروندههای دستگیری و مجازات دگرباشان در مقایسه با پروندههای فعالان سیاسی به این دلیل که معذوریت و محدودیت در افشای هویت جنسیتی و گرایش جنسی دگرباشان در مقابل خانواده و اجتماع نهادهای امنیتی ایران را در پایمال کردن حق ایشان جسور کرده است.
پ- سلب هرگونه حقوق متهمان دگرباش در مراحل رسیدگی قضایی و عدم دسترسی به وکیلی که خود همجنسگراهراس/ستیز نباشد یا با ظرایف زندگی اقلیت جنسی و شیوهی مناسب رفتار و دفاع از آنها آشنا باشد از یک سو، و تهدید وکلا از سوی نهادهای اطلاعاتی برای عدم پذیرش و وکالت چنین پروندههایی از سوی دیگر، نشان از درجهی آزار و ستم مضاعف به حق ایشان به عنوان متهم است.
در پایان اشاره میکنیم به وضعیت وخیم آن دسته از دگرباشان جنسی توجه شود که از سنین نوجوانی و از سوی خانوادهی خود با راهنمایی پزشک و روانشناس تحت درمان و تجویز داروهای سنگین و اعتیادآور ضدافسردگی قرار میگیرند و پس از مدتی کوتاه (به خاطر اعتیاد به داروی روانگردان) از زندگی سالم و فعال انسانی محروم میگردند.
* سازمان دگرباشان جنسی ایرانی ـ ایرکو