این صفحه به بهائیان اختصاص دارد

مروری بر تعالیم آئین بهائی

خوانندگان گرامی ۲۹ ماه می، روزی است که حضرت بهاءالله، بنیان گذار آئین بهائی، این عالم خاکی را وداع و به عالم بالا صعود فرمود.  بهائیان عالم همه ساله با دعا و نیایش این روز را گرامی میدارند. ایشان در مدت قریب به ۴۰ سال کلمات الهیه را برای عالم بشریت نازل فرمودند و قوا ی لازمه را در عالمِ وجود بودیعه گذاشتند که ظهور و بروز آن موجب تأسیس مدنیتی با شکوه و غیر قابل تصوّر خواهد گردید. شرح چگونگی  صعود ایشان و حزن و اندوه حاصله از این مصیبت بزرگ که باعث تاثّر شدید پیروان ایشان و بسیاری از علما و فضلای دیگر ادیان و حاکمان وقت در سراسر دنیا گردید در این مقالۀ کوتاه نگنجد. ولی اجازه دهید مختصری از وصیت ها و نصایح ایشان که انسجام واستحکام آئین بهائی را تضمین نمود صحبت کنیم.

حضرت بهاءالله وحدت نوع انسان را هدف اصلی دین خود قرار داد که نشانه مرحله بلوغ نوع انسان است. قبول وصایای ایشان پیمان یا بهتر بگوئیم عهد و میثاقی است که با ایشان بسته میشود. وصایای آن حضرت خود تعلیمی است الهی که به تحقّق این وحدت کمک میکند. وحدت و پیشرفت و ادامه حیات آئین بهائی و عدم تفرقه پیروان آن، مرهون همین وصییت ها و نصیحتهای سازنده و روشن ایشان بوده است. در ابتدای وصایا در مورد مال وثروت دنیوی برای ورّاث خود میفرمایند “… گنج نگذاشتیم و بر رنج نیفزودیم….”  در واقع چنانچه خود اشاره میفرمایند فقط ازخزائن توکّل الهی میراثی مرغوب برای وراّث بجا گذاشند ….” ثروت عالم را وفائى نه ، آنچه را فنا اخذ نماید و تغییر پذیرد لایق اعتنا نبوده و نیست مگر على قدر معلوم”.

اگرچه حضرت بهاءالله در میثاق خویش به ولایت و هدایت در آئین بهائی پرداخته اند، اما اهمّیت این عهد و میثاق بسیار فراتر از اینهاست. از چشمگیرترین خصائص ظهور حضرت بهاءالله عهد و میثاق ایشان است، این عهد و میثاق، وحدت کلّ بشر را از طریق تاثیرات ذاتی یک نظام اجتماعی، که خود مبتنی بر اصول روحانی است، حفظ می نماید.

اساس وصایای حضرت بهاءالله به منظور تداومِ مقاصد و اهدافِ الهی خود بود. نمونه ای از این مقاصد واهداف که خود بیان میفرمایند عبارتند است از…”مقصود این مظلوم از حمل(تحمّل) شداید و بلایا و اِنزال آیات و اظهار بیّنات اخمادِ(خاموش کردن) نارِ(آتش) ضغینه و بغضا(کینه و دشمنی) بوده که شاید آفاق افئدۀ (قلوب) اهل عالم بنور اتّفاق(همبستگی) منوّر(نورانی) گردد و به آسایش حقیقى فائز …. اى اهل عالم شما را وصیّت مینمایم بآنچه سبب ارتفاع مقامات شما است بتقوی اﻟﻠّﻪ(اطاعت خدا) تمسّک نمائید ….. براستى میگویم لسان(زبان) از براى ذکر خیر است او را بگفتار زشت میالائید ….. مقام انسان بزرگست اگر بحقّ و راستى تمسّک نماید….. اى اهل عالم مذهب الهى از براى محبّت و اتّحاد است او را سبب عداوت و اختلاف منمائید “

در ادامه به اهل عالم میفرمایند  به کسانی که قدرت سلطنت یا حکومت به آنان اعطاء شده است، احترام بگذارند، به ” مظاهر حکم و مطالع امر(سلاطین و حاکمان) که به طراز(زینت) عدل و انصاف مزیینند” کمک نمایند. و نیزبه سلاطین و حاکمان خدمت به امّت ها و اصلاح عالم را وصیت فرمودند. نزاع و جدال را شدیدا نهی و اهمیت هماهنگی در روابط بشری را مورد تاکید قرار داده اند…” ای عباد، اسباب نظم را سبب پریشانی منمائید و علت اتّحاد را علّت اختلاف مسازید”

خوانندگان گرامی منظور از بیان قسمتهائی از وصایای حضرت بهاءالله که مجموعه آن بنام کتاب عهدی معروف است ، معرّفی اهداف الهی بود که بخاطر آن ایشان تمام بلایا را در طول زندگی متحمّل شده و با سخترین شرایط عمر خود را درحبس و تبعید گذراندند. به منظور تحقّق چنین اهداف و مقاصدی بود که ایشان فرزند خود، حضرت عبدالبهاء، را به عنوان جانشین انتخاب فرمودند. علت صراحتِ انتصاب فرزند خویش به صورت مکتوب و منصوص و تشریح مقام ایشان آن بود که از هرگونه سوء تفاهم در مورد رهبری جامعه که ممکن بود پس از درگذشت خودشان در میان پیروان وفادارشان به وجود آید، جلوگیری شود. این پیش بینی ها توسط شخص مظهر ظهور الهی، به خودی خود، نشان دهنده ویژگی استثنائی ظهور آئین بهائی است.  امر بهائی، اولین آئینی است که دوره بحرانی قرن اول خود را در حالی سپری کرده است که وحدت پیروانش در آن مستحکم و محفوظ مانده است. و اگر قوّه الهیّه پشتیبان سرنوشت این آئین نبود در جمع پیروان آن، نظیر دوره های گذشته، صدها فرقه ایجاد میشد. اما  عهد و میثاق حضرت بهاءالله مغناطیسی است که قلوب پیروانش را به یکدیگر جذب مینماید.

با انتصاب حضرت عبدالبهاء، ایشان تنها مبیّن ( شرح دنده و مفسّر) آثار و مجری اداری حضرت بهاءالله هستند. علاوه بر این، در حیات شخصی خود، در گفتار و رفتار، والاترین نمونۀ صفات و کمالات حیات بهائی بودند. در واقع حضرت بهاءالله کلیّه کمالات و فضائل انسانی را در رفتار شخصی و اجتماعی، در وجود جانشین خود به ودیعه گذاشتند تا بشریت الگوی پایداری به دست آورد و از آن تبعیت نماید.     جمیع این وجوه مختلف در وجود یک شخص، موجب خلق مقامی منحصر به فرد، یعنی مرکز عهد و میثاق، در تاریخ ادیان گردید وحضرت عبدالبهاء را به عنوان شخصیتی بی نظیر در تمام تاریخ ممتاز ساخت. در مقالات آینده بیشتر با شخصیت ایشان آشنا خواهیم شد.

هیکل مطهّرحضرت بهاءالله در همان شهر تبعیدی خود، بنام شهرعکّا، که در سال ۱۸۹۲ بخشی از امپراتوی عثمانی بود، بخاک سپرده شد و امروزه قبله گاه وزیارتگاه پیروان ایشان میباشد. بعد از ۵۶ سال ،  یعنی سال ۱۹۴۸ ، کشور اسرائیل در آنجا تأسیس شد و شهر عکّا وشهر مجاورآن یعنی شهر حیفا که مراکزروحانی و اداری بهائیان است نیز درکشوراسرائیل واقع شد.

خوانندگان عزیز، در صورتیکه مایل به دریافت نسخه ای از مقاله فوق از طریق ایمیل هستید و یا راجع به  تعالیم بهائی سؤالی دارید لطفا با ما تماس بگیرید:     پیامگیر :     ۷۴۰۰-۸۸۲-۹۰۵         ،      ایمیل:  anyquestionsplease@gmail.com         وب سایت برخی از کتابهای فارسی بهائی  :      www.reference.bahai.org/fa