اگر از نویسندهی این ستون دو هفته قبل سئوال میکردید حاضر بود با شما شرط ببندد که انتخابات فدرال در اواخر اکتبر یا اوایل نوامبر اتفاق میافتد.
شهروند ۱۲۴۸ پنجشنبه ۲۴ سپتامبر ۲۰۰۹
اگر از نویسندهی این ستون دو هفته قبل سئوال میکردید حاضر بود با شما شرط ببندد که انتخابات فدرال در اواخر اکتبر یا اوایل نوامبر اتفاق میافتد. من، و مطمئنم خیلی از شهروندیها، حتی داشتیم خودمان را آماده میکردیم که به پیشواز کارزار انتخاباتی برویم. اما دولت استفن هارپر فعلا تا اطلاع ثانوی در قدرت باقی میماند. چه کسی این دولت را نجات داده است؟
بیش و پیش از هر کس، جک لیتون، رهبر حزب نیودموکراتِ کانادا.
هفتهی گذشته صفحهی بسیاری از نشریات کانادایی پر از کاریکاتورهایی شد که در آن جک لیتون دست در دست استفن هارپر تصویر شده است. این در نگاه اول، و برای کسی که رویدادهای اتاوا را به دقت دنبال نکند، شاید باورنکردنی به نظر برسد.
هر چه باشد مگر نه اینکه ان.دی.پی چپترین حزب پارلمان است؟ مگر نه اینکه هارپر همیشه آنها را با دشنامِ "سوسیالیست" میخواند؟ مگر نه اینکه لیتون تا بحال ۵۰، ۶۰ بار به دولتِ هارپر رای عدم اعتماد داده است؟ و بالاخره مگر همین دیدار اخیر هارپر و لیتون، پیش از نشست لیبرالها در سادبری و کشیدن سوت انتخابات توسط ایگناتیف، نبود که در آن رهبر نیودموکراتها گفت حزبش آخرین حزبی است که دولت هارپر را حفظ میکند؟
هفتهی گذشته تمام این حرفها کنار رفت. اول ژیل دوسپ، رهبر بلوک کبک، که هارپر حزبش را به دشنام، "جداییطلبان" میخواند، بود که بر سر لایحهی اعتبار مالیاتی برای تعمیرات خانه، دولتِ هارپر را حفظ کرد و سپس نیودموکراتها به رهبری جک لیتون بودند که به علت تغییرات اندک و ناچیزی که هارپر در بیمهی بیکاری انجام داد دولت را حفظ کردند. در حالی که خود لیتون اعتراف میکند: "ما هیچ توهمی نداریم که این لایحه می تواند مشکلات اساسی در نظام بیمه بیکاری را حل کند".
پس نیودموکراتها به چه علتی دارند دولت محافظهکار را ابقا میکنند؟ جک لیتون ادعا میکند این به خاطر "وجدان" حزبش است و آنها حاضرند ضربهی سیاسی بخورند اما ترجیح میدهند "1 میلیارد دلار را به خانوادهها بفرستد" تا اینکه "300 میلیون دلار خرج انتخابات شود".
اگر کسی خوب از اوضاع باخبر نباشد به این فکر میافتد که جک لیتون چه قدر اهل اصول و مخالف سیاستبازی است و برای حتی اصلاحاتی اندک حاضر است کنار هارپر بایستد و تصویر خودش را نابود کند.
اما واقعیت درست برعکس است: لیتون خوب میداند حزبش آمادهی انتخابات نیست. لیتون زمانی برگهی مرگ محبوبیت خودش را صادر کرد که سال قبل حاضر شد تمام اصول حزبش (از جمله پایان فوری جنگ در افغانستان و قطع معافیتهای مالیاتی برای شرکتهای بزرگ) را زیر پا بگذارد تا وارد دولت ائتلافی با لیبرالها شود. این همه صحبت او از اینکه ما حزبی متفاوت هستیم و حرف جدیدی برای کاناداییها داریم، باعث شده بود به پیروزیهایی تاریخی مثل کسب اولین کرسی در کبک دست پیدا کند، یک شبه در ائتلاف با استفان دیانِ نامحبوب دود شد و هوا رفت. از طرف دیگر کنوانسیون نیودموکراتها در هالیفکس که میتوانست به فرصتی بدل شود که نیودموکراتها در آن چالشی به احزاب رئیس و روسا (محافظهکار و لیبرال) ارائه دهند و حزب خود را به عنوان حزب کارگران و زحمتکشان کشور معرفی کنند، صرف کارهایی شد که به قول خبرنگار تورنتو استار به "تلاشی دون کیشوتی" برای پیدا کردن راه و رمزهای موفقیت در انتخابات، با کمکهای چند هزار دلاری از تیم اوباما، میماند.
از طرف دیگر مایکل ایگناتیف هفتهی گذشته در سخنرانی خود برای هیئت تجاری تورنتو حرکت اندکی به سمت چپ انجام داد که کارشناسان آن را تلاشی نسبتا موفق برای تعریف مواضع سیاسی خود دانستند. ایگناتیف اعلام کرد دولت لیبرال دولتی فعال و دخالتگر خواهد بود و گرچه مستقیما از افزایش مالیاتها چیزی نگفت اما از این گفت که "ما مالیات میدهیم چون همهمان در این داستان شریکیم" و به ضرورت مالیات اشاره کرد. ایگناتیف بر خلاف لیتون فهمیده که در موقعیت کنونی باید هر چه بیشتر خود را از هارپر فاصله دهد و تعریف کند.
انتخابات دیر یا زود فرا میرسد. لیتون گفته تا وقتی بیمهی بیکاری روی میز است به دولت رای مثبت میدهد اما از طرفی ایگناتیفها بلوفِ او را خواندهاند و میخواهند هر چه زودتر لایحهی اصلاحات هارپر را به مرحلهی تصویب برسانند تا لیتون بهانهای برای رای اعتماد به هارپر نداشته باشد. بنابراین شکی نیست که انتخابات دیر یا زود، یا حتی شاید پیش از فرا رسیدن زمستان، صورت میگیرد.