۱۴ سال از سرکوب شدید دانشجویان در کوی دانشگاه تهران گذشت، اما این زخم همچنان تازه است.
هیجده تیر دیگر به یکی از روزهای سرنوشت ساز جنبش دانشجویی تبدیل شده است. در این روز، در پی تجمع دانشجویان در خوابگاه کوی دانشگاه در اعتراض به بسته شدن روزنامه سلام و تصویب قانون جدید مطبوعات در ۱۸ تیرسال ۱۳۷۸ ، نیروی انتظامی به فرماندهی سردار نجات فرمانده سپاه و همکاری سردار نقدی و سردار ذوالقدر به کوی دانشگاه یورش برد و عده ای از دانشجویان را زخمی کرد. تعدادی کشته و تعدادی زخمی و دستگیر شدند. خوابگاه دانشجویان به ویرانه ای تبدیل شد و دانشجویان توسط نیروهای لباس شخصی با ذکر یا حسین از طبقه های بالای خوابگاه به بیرون پرت می شدند. و در پایان این دانشجویان بودند که به زندان های طویل المدت محکوم و عاملان و آمران این واقعه همگی تبرئه شدند.
کانون پناهندگان سیاسی ایرانی – برلین و کمیته دفاع از زندانیان سیاسی ایران – برلین در بیانیه ای در این خصوص نوشته است:
“… در روزهای بعد تظاهرات دانشجویان در دانشگاهای تهران و شهرهای بزرگ ایران گسترش یافت و به خیابانها کشیده شد. نیروهای انصار حزب الله در سحرگاه به داخل کوی دانشگاه و خوابگاههای دانشجویی حمله بردند و ضمن تخریب اموال دانشجویان، آنان را مورد ضرب و شتم قرار دادند. در این حمله چشم یک دانشجوی پزشکی بر اثر اصابت گلوله تخلیه، دست و پای عدهای زیادی از دانشجویان شکسته و صدها نفر بازداشت شدند. در حملات نیروهای انتظامی و انصارحزب الله تعداد۷نفر بنامهای عزتالله ابراهیمنژاد، فرشته علیزاده روشن، تامی حامیفر و … کشته و بیش از ٣٠٠ نفردستگیر و زیر شکنجه قرارگرفتند.تعدادی از آنان از جمله احمد باطبی، اکبر محمدی و میثم لطفی به زندانهای طویل المدت محکوم شدند. “
“طبق گزارشهای حکومتی حادثه کوی دانشگاه توسط انصار حزبالله موسوم به لباسشخصیها و نیروی انتظامی خلق شد. اما علیرغم وعده مسئولین حکومتی و خواست مردم و دانشجویان نه تنها کسی از اعضای انصار حزبالله دستگیر و یا محاکمه نشدند، بلکه سردار فرهاد نظری فرمانده پلیس حملهکننده به کوی دانشگاه در دادگاه تبرئه و تنها دو سرباز به اتهام دزدیدن یک ریشتراش به جریمه ناچیز نقدی محکوم شدند. در عوض بسیاری از دانشجویان معترض در همان روزها و یا سالهای بعد به اتهام حضور در این اعتراض دستگیر، شکنجه و به زندانهای طویلالمدت محکوم شدند.
رژیم جمهوری اسلامی این اعتراض را خاموش کرد ولی اعتصاب و اعتراض جنبش دانشجویی هرساله بیاد جانباختگان ١٨ تیر ادامه یافته و هر ساله رژیم عده ای ازفعالین دانشجویی را برای خاموش کردن صدای دانشجویان دستگیر می کند.
محمدباقر قالیباف که در سال ۱۳۷۹ با حکم علی خامنه ای، فرماندهی نیروی انتظامی ایران را عهده دار شد در تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری در جلسه ای گفت “مجوز حضور نظامی و تیراندازی در کوی دانشگاه را من گرفتم”. او حمله به تجمع دانشجویان در سالگرد ۱۸ تیر را سازماندهی کرد و مصوبه آن را از شورای امنیت ملی رژیم جمهوری اسلامی گذراند. حسن روحانی نیز درمناظره تلویزیونی این مصوبه که به نیروهای انتظامی اجازه داده که به تجمع دانشجویان “گازانبوری” حمله کنند را تایید کرد. در این حمله بسیاری از دانشجویان زخمی و دستگیر شدند. در تاریخ ۲۱ آوریل ۲۰۱۲ دو گروه دانشجویی ایران، دفتر تحکیم وحدت و دانش آموختگان ادوار دفتر تحکیم وحدت، پیشگام راه اندازی کمپینی اعتراضی به نام «صدای دانشجویان دربند باشیم» شدند. فعالین این کمپین گزارشی که توسط دفتر تحکیم برای مستند سازی دستگیریهای دانشجویان تهیه شده بود را منتشر کردند.”
“بر اساس این گزارش، از مارس ۲۰۰۹، ۴۳۶ دانشجو دستگیر، ۲۵۴ تن محکوم ، و ۳۶۴ تن از تحصیل تعلیق و یا از دانشگاه اخراج شده اند. بنابراین گزارش، مسئولین قضایی دست کم ۱۴۴ دانشجو را مورد بازجویی قرار دادهاند و ۱۳ نشریه دانشجویی توسط مسئولین تعطیل شده است. تا کنون ۲۵ نفر از دانشجویان با احکام طولانی مدت در زندانند: بهاره هدایت، عماد بهاور، میثاق یزدان نژاد، ضیا نبوی (۱۰ سال محکومیت) ، حامد روحی نژاد (۱۱ سال محکومیت ) و ۲ تن نیز بنامهای حبیب الله لطیفی و وحید اصغری با محکومیت اعدام در زندان بسر می برند. با این وجود دانشجویان بر خواسته های خود مبنی بر لغو طرحهای تفکیک جنسیتی، آزادی تحصیل برای همه دانشجویان، لغو احکام کمیته انضباطی دانشگاه ها و ایجاد یک کمیسیون حقیقت یاب در مورد مشخص شدن آمران و عااملان حمله به دانشگاها و کوه دانشگاه، پافشاری می کنند.”
احمد باطبی یکی از دانشجویان دستگیر شده درباره واقعه ۱۸ تیر نیز در مطلبی به نام در گویا نیوز می گوید: “۱۸ تیر نسلی از مخالفین استبداد دینی را پدید آورد که اکنون در داخل و خارج ایران فعال هستند. مخالفینی با پیشینه متفاوتی از اپوزیسیون سنتی اما معتقد به حکومتی دمکراتیک و غیردینی. این نسل از اپوزیسیون به دلیل ریشههای زندهاش در داخل کشور و سابقه همراهی با جریانهای مختلف سیاسی در ایران، نقشی میانه را ایفا کرده و در سالهای اخیر توازنی را نیز میان مخالفین کندرو و تندرو داخل و خارج کشور ایجاد کرده است سیاست سرکوب اعتراض مشروع از سالهای ابتدایی انقلاب اسلامی آغاز شد. سیاستی از جنس دستور شرعی آیتالله خمینی برای قتل عام مخالفین در سال ۶۷ که در سال ۷۸ در قالب حمله به خوابگاه دانشجویان معترض به بستن روزنامه سلام اعمال شد. ۱۸ تیر نمایش عریانی بود از استمرار سیاست سرکوب برای نسل جوانی که کشتارهای سال ۶۷ را ندیده است .حکومت با خلق دفتر تحکیم وحدت حوزه و دانشگاه در دهه شصت تلاش کرد تحت عنوان پیوند حوزه و دانشگاه، محیط داخلی دانشگاه را توسط خود دانشجویان پیرو حکومت کنترل کند. بعد از حادثه کوی دانشگاه و استحاله دفتر تحکیم وحدت حکومت با پشتیبانی بخشی از نیروهای وفادارش در دفتر تحکیم وحدت شاخه شیراز را فعال کرد. حتی شخص آیتالله خامنهای بهمنظور رسمیت بخشیدن به این گروه تازهتأسیس پیام ویژهای را به نشست شیراز فرستاد. از آن روز به بعد مجوز فعالیت گروههای مستقل دیگری همچون اتحادیه اسلامی دانشجویان و دانشآموختگان دانشگاهها (گروه طبرزدی) لغو و اعضای آن به شکل گسترده بازداشت شدند. فعالیتهای صنفی و سیاسی دیگر اقشار همچون کارگران، معلمان و … که پس از حادثه ۱۸ تیر جدیتر شده بود نیز تا به امروز با اعمال همین سیاست ناکام ماند. سیاستی که میخواهد هرگونه سازمانیافتگی خارج از کنترل خود را متوقف کند.