بیست و سه سالگی تولد “شهروند” را تبریک و تسلیت عرض می کنم… تبریکش مال شهروندان و تسلیت اش تقدیم به جمهوری اسلامی.

***

اسد مذنبی

اسد مذنبی

در خبرها آمده بود که درسال گذشته ۳۳۵ ایرانی در دریا، ۱۲۰ نفر در کانال‌های آب، ۱۱۱ نفر در استخر‌ها، ۹۶ نفر در دریاچه‌های مصنوعی و اطراف سد‌ها، ۴۱ نفر در دریاچه‌های طبیعی و ۳۷۱ نفر در رودخانه‌ها غرق شده اند، تفسیر شما از این خبر چیست؟

– عرض به حضور شما، در نظام خیلی مقدس جمهوری اسلامی دریا و دریاچه و رودخانه فقط برای ماهیگیری و قشنگی مناظر  و لذت بردن نیست، و رودخانه  و دریا و دریاچه ها اگر نمی خواهند به سرنوشت زاینده رود و دریاچه ارومیه دچار شوند باید خود را با نظام هماهنگ کنند!

***

اخبار ناگواری که از وضعیت اسفبار آثار تاریخی و میراث فرهنگی مملکت می رسد مؤید این نکته است که جمهوری اسلامی اگر بتواند از هیچ کوششی در محو آثار تاریخی و فرهنگ ایرانزمین کوتاهی نخواهد کرد اما هرگاه احساس کند  سنبه پر زور است کوتاه می آید، عینهو قضیه منشور کورش که نه تنها کوتاه آمدند بلکه منشور را با سلام و صلوات و کلی خرج و مخارج به ایران آوردند و با آن عکس یادگاری گرفتند و تئوریسین های نظام ثابت کردند که بعله کورش همان ذوالقرنین است.

– دوست عزیز مگر تعزیه ی اسلام آوردن رستم دستان را نشنیده اید؟

نوشته اند در زمان ناصرالدین شاه ملایان که از دلبستگی مردم به رستم خبر داشتند، تعزیه ای ساخته بودند که رستم بدست مولا علی مسلمان می شد. می گویند یک روز رستم گرز به دست از گردنه خیبر عبور می کرد تا به دیدار حضرت سلیمان برود که چشمش به جوان خوش قیافه ای افتاد. و چون راه عبور تنگ بود بر سر این که چه کسی اول باید رد شود بین رستم و آن جوان که کسی نبود جز مولای متقیان دعوا شد و رستم از صبح تا ظهر با هیچ ترفندی موفق نمی شود مولا علی را زمین بزند، اما حضرت با دو انگشت کمر رستم را می گیرد و به آسمان پرتاب می کند. در آسمان اول  ملائک به امر علی رستم را معلق در فضا نگاه می دارند و حضرت فریاد می زند: مسلمان می شوی یا از همان بالا پرت ات کنند تا هزار تکه شوی؟ رستم امان می خواهد و اسلام می آورد. و از آن به بعد هرگاه می خواهد با گرز بر سر حریفان بکوبد می گوید یا علی، و حتی وقتی جنگ با اکوان دیو به درازا می کشد، فریاد می زند: ای نسناس مادر بخطا، مادرت به عزایت بنشیند وقت نماز است به من مهلت بده تا دو رکعت نمز بخوانم.

***

جمهوری اسلامی از یک سو روز و شب با بوق و کرنا اعلام می کند که ما با درایت و منطق و برهان قاطع مخالفان داخلی و قدرتهای خارجی را رسوا و بی آبرو می کنیم، از سوی دیگر تحمل دختر دوازده ساله نسرین ستوده را هم ندارد و کوچکترین مخالفت ها را بر نمی تابد،  سئوال اینجاست که جایی که داغ و درفش هست برهان قاطع چه معنایی دارد؟

– عرض به حضور سرکار می گویند امام فخر رازی از مخالفان فرقه اسماعیلیه بود و در درس و بحث های خود مدام از این فرقه انتقاد می کرد و چون کلامش نافذ بود اسماعیلیان حسابی برآشفته بودند. یک فدایی اسماعیلی مأمور می شود تا فخر رازی را حسابی گوشمالی دهد. فدایی مذکور که خود را به سلک شاگردان ایشان درآورده بود، پس از یکی دو سال که اعتماد فخر رازی را جلب می کند، روزی از تنهایی وی استفاده کرده و به بهانه بحث و پرسش نزدش می رود و بلافاصله خنجر از نیام برمی کشد و می نشیند روی سینه اش و می گوید: حیف که فرمان ندارم ترا بکشم ولی به تو هشدار می دهم که اگر یک بار دیگر از ما بدگویی کنی با این خنجر سروکار خواهی داشت. می گویند بعد ازآن امام فخر رازی از اسماعیلیان تعریف می کرد. از ایشان پرسیدند چه شد که یک باره موافق این فرقه شدی؟ جواب داد:آنها “برهان قاطع” دارند!

***

از وزارت امور خارجه درخواست می‌شود از مسلمانان برمه (میانمار) حمایت و در صورت امکان نسبت به انتقال آنها به ایران در ماه مبارک رمضان اقدام نماید.

– ای به چشم برادر، فعلا صبر کنید پول هتل کشتی گیران جوان در مغولستان جور شود تا شب های قدر در خیابان نخوابند، بعدش به خاطر گل روی شما در اسرع وقت به سراغ مسلمانان میانمار و گینه بی صاحاب و بورکینافاسو خواهند رفت، التماس دعا.

***

یکی از نمایندگان مجلس بنام روح الله حسینیان گفته که می خواهد با گوجه فرنگی از جک استرا پذیرایی کند.

– درسته چون روح الله حسینیان نماینده فهیمی است و می داند که باید به وسیله موجودی از جنس خود غربی ها از دیپلمات های غربی پذیرایی کرد، و چه کسی بهتر از گوجه که اصالتا فرنگی است و زبان غربی ها را بهتر از نماینده های مجلس می داند!

***

یکی از اصحاب کهف “شهروند” را متهم به همکاری با جمهوری اسلامی می کند، جواب شما به این صحابی حضرت کهف چیست؟

– اخوی اگر جمهوری اسلامی پول بدهد تا کتابی مثل “خاطرات من و آقا” در شهروند چاپ شود یقینا مثل اصحاب کهف یک چیزی اش می شود. و اما در خصوص آن صحابی محترم کهف، ایشان بعد از مدت ها دفاع از زحمتکشان و خلق های ستمدیده و ستم ندیده جهان یک باره کاسب و سرمایه دار شدند و بسیاری با خوشحالی در بوق و کرنا اعلام کردند که فلانی آدم شده،  اما بعد از مدتی مشاهده شد که نخیر از این خبرها نیست، البته ما همان موقع گفتیم، وقتی دانشمندی مثل مارکس نتواند با صرف چهل سال وقت طرف را آدم کند، سرمایه داری عمرا بتواند ایشان را به راه “راست” هدایت نماید.

***

شما به جمهوری اسلامی بند می کنید که بعله آنها تاب تحمل مخالف را ندارند درصورتی که اپوزیسیون و روشنفکران و حتی نویسندگان و شاعران مخالف نظام نیز دست کمی از جمهوری اسلامی ندارند و کافی است کسی شعر و یا کتاب و یا حتی نیم خورده آنان را نقد کند، بلایی بر سرش می آورند که مرغان زمین  بحالش گریه کنند. در صورتی که در گذشته شعرا و اندیشمندان همیشه با هم بحث می کردند و بسیار ادیبانه به یکدیگر پاسخ می دادند.

– دوست عزیز از قدیم گفته اند که: الناس علی دین ملّاهم (از وقتی ملایان ملوک شده اند ملوکهم تبدیل به ملاهم شده) و در تایید فرمایشات حضرتعالی، در تذکره الشعراء دولتشاه سمرقندی نقل است که روزی شمس الدین محمد صاحبدیوان و ملک معین الدین پروانه که در زمان اباقاخان مغول حاکم بخشی از ممالک روم بود- منطقه خزر و بخشی از چین و تبت و آسیای میانه و سرزمین تورانیان را ممالک روم می نامیدند- و مولانا نورالدین رصدی و ملک افتخارالدین کرمانی هرکدام قطعه ای نزد خواجه مجد همگر از معاصران سعدی فرستادند. ملک معین الدین پروانه گفت: زشمع فارس مجد ملت و دین/ سئوالی می کند پروانه روم

ملک افتخارالدین و نورالدین رصدی گفتند: زشاگردان تو هستند حاضر/رهی و افتخار و نور مظلوم

صاحبدیوان گفت: زشعر تو و سعدی و امامی/ کدامین به پسندند اندرین بوم

تو تعیین کن این چون ملک انصاف/ بود در دست تو چون مهره در موم

مجد همگر در جواب این رباعی فرستاد:

ما گرچه به نطق طوطی خوش نفسیم / بر شکر گفته های سعدی مگسیم

در شیوه شاعری باجماع امم / هرگز من و سعدی به امامی نرسیم