به محض این که آقای خامنه ای آقای احمدی نژاد را به عضویت “مجمع تشخیص مصلحت نظام” منصوب کرد، اظهارنظر در رسانه ها و فیس بوک ها آغاز شد که: حق وحساب آقای احمدی نژاد با این انتصاب پرداخت شد و از این حرف ها …

به نظر من چنین اظهارنظرهائی اصلا صحیح نیست. آقای خامنه ای که همه چیز را درکشورمان زیر نظر دارند برای آن که مشکلات کشور را باز هم بیندازند روی دنده شوخی و خنده و ضمنآ  طنز ایران را از نابودی نجات بخشند، چنین حکمی را صادرکرده اند نه برای پرداخت حق و حساب به اقای احمدی نژاد….

ایشان به درستی حساب کرده اند که نبودن احمدی نژاد درصحنه سیاست ایران ، مساوی ست با جدی شدن ماجرای تحریم ها وگرفتاری های اقتصادی  مردم ایران و افزایش تورم و بی ارزش تر شدن پول ایران و از این جور چیزها و دستور فرمودند احمدی نژاد برود وردست آقای رفسنجانی بنشیند که هر روز با یک شوخی و طرح یک ماجرای خنده دار، سر مردم ایران و جهان را گرم کند.

ahmadi

سعی کن اینجا از قطعنامه دون و آفتابه و این جورچیزها حرف نزنی!

احمدی نژاد نشان داده است که این قابلیت را دارد که سیاستمداران را به جان هم بیندازد و مفسرین را به بحث و اظهار نظر در مورد حرفی که زده است وادارد و ضمنا برای هزاران طنزنویس جهان سوژه خلق کند.

آقای خامنه ای که اهل شعر و ادبیات و طنز است می داند که اگر به طور مثال ملانصرالدین را از فولکور مملکت ما حذف کنند چه فاجعه ای برای فرهنگ غنی کشورمان روی خواهد داد و بنابراین با این انتصاب مصلحتی آقای احمدی نژاد به عضویت مجمع تشخیص مصلحت نظام، با یک تیرچند تا نشان زده است.

ازهمین الانش طنزنویس ها دارند بشکن می زنند که رفیقمان برگشت آنهم در مقام کسی که مصلحت نظام را می سنجد و تعیین می کند. و عجب مصلحتی خواهد شد مصلحتی را که آقای احمدی نژاد تشخیص بدهد، به به!

از آن طرف در اولین جلسه مجمع، آقای رفسنجانی برای این که قیافه این عضو جدید را نبیند، سیاستمدارانه دستور داده است همه چراغ های سالن و راهرو ها را خاموش کنند وگفته است هاله نور آقای احمدی نژاد به اندازه کافی همه جا را روشن می کند و دیگر نیازی به چراغ نداریم!

می گویند اقای احمدی نژاد در اولین جلسه به آقای روحانی پیشنهاد کرده است که من کمکت می کنم تا مشکل بیکاری و وضع خراب اقتصادی را یک روزه و با یک سری آمار، برطرف کنی.

ایشان در همین جلسه به آقای روحانی پیشنهاد کرده است برود درتلویزیون و بگوید به محض انتخاب من به ریاست جمهوری، چهارده میلیون و سیصد و بیست و پنج هرار اشتغال جدید ایجاد شد و مطمئن باشد مردم حرفش را باور می کنند و  ازته دل خوشحال می شوند.

آقای رفسنجانی گفته است، درست است که فعلا مردم به آقای روحانی دل بسته اند، ولی آنقدرها هم ساده نیستند که هرحرفی را قبول کنند و چنین رقمی را بپذیرند.

آقای احمدی نژاد با خنده پرسیده: زیاده؟ کمترش می کنیم. مال بابامون که نیست. بگویند دوازده میلیون و دویست و هفتاد هزار نفر از تعداد بیکاران کم شد. چطوره؟

یکی از اعضاء که می خواسته ناشناس بماند جواب داده باز هم زیاد است. اصلا ما این قدر بیکار نداشتیم که حالا بگوئیم رفتند سرکار؟

آقای احمدی نژاد با خنده جواب داده اند هشت میلیون و هزار و صد نفرچی؟ بازهم زیاده؟

آقای رفسنجانی جواب داده اند به قول معروف باید یک چیزی بگوئیم که بگنجد. هشت میلیون و خرده ای شغل جدید ایجاد کردن می دانید چقدرکار و برنامه ریزی می خواهد؟

آقای احمدی نژاد عصبانی جواب داده است دیگر کمتر از پنج میلیون و چهارصد و دوازده نفر قبول نمی کنم. آخر شأن و منزلت رئیس جمهور جدید و مصلحت نظام را هم باید در نظر گرفت. بگوئیم ۱۲۰ نفر رفتند سرکار که آقای روحانی ضایع می شود و آبروی نظام می رود؟ مردم نمی گویند با آن همه ادعا و با اون کلیدش فقط توانست ۱۲۰ نفررا بگذارد سرکار؟

آقای رفسنجانی کدخدامنشانه گفته اند آقاجان  اصولا تعداد بیکاران ذره ذره کم می شود. نمی شود گفت که یک مرتبه ۵میلیون و خرده ای شغل ایجاد کردیم. اگرمردم پرسیدند ….

آقای احمدی نژاد جواب داده اند شماها چقدر می ترسید؟ طی هشت سال ریاست جمهوری، من هزار جور آمار صادرکردم و صدای کسی درنیامد. اونجور آماری را که میگن این ماه مثلا صد نفر ازتعداد بیکاران کمتر شده  و ماه دیگر می گویند صدویازده نفر کمتر شده مال کشورهای خارجیه که صد جور کنترل شون می کنند. توی مملکت ما کی جرأت داره به آماری که دولت میده شک کنه یا مگرکسی می تونه بره  بشمره و کنترل کنه؟ مثل من با آمار مشکلاتت را حل کن!

چرکی که پاک شد!

برخی از ضرب المثل های زبان فارسی گرچه صدها سال از تاریخ اختراع شان می گذرد، اما تازگی خود را حفظ کرده اند چون هرروز به نوعی مصرف می شوند.

مثلا این ضرب المثلی که می گوید “پول مثل  چرک کف دست است، می آید و می رود” گرچه با زندگی مدرن امروزی همخوانی ندارد، اما همچنان تازه است و هر روز به نوعی مصرف می شود. این که گفتم این ضرب المثل با زندگی امروزی همخوانی ندارد، منظورم توجه به نظافت و بهداشت در عصر حاضر است.

امروز که مردم مرتبا حمام می کنند و روزی چندین بار دست های خود را با صابون می شویند، دیگر چرک کف دستی وجود ندارد. اما ضرب المثلش، چرا، هست و وجود دارد .

همین ۷۰۰ میلیارد دلار درآمد نفتی که درهمین هشت سال اخیر داشتیم و حالا یک شاهی آن باقی نمانده مصداق بارز این ضرب المثل است.

هنر دولت های نهم و دهم پاک کردن این چرک روی هم انبارشده بود. می دانید وقتی چرک روی چرک بیاید و بماند، کبره می بندد و پاک کردنش خیلی سخت است. اگر نمی دانید کبره بستن یعنی چی، خیلی ساده است. به پاشنه پایتان نگاه کنید، متوجه می شوید!

این دفعه که حمام تشریف بردید سعی کنید این چرک مانده و سفت شده را پاک کنید، متوجه می شوید آقای احمدی نژاد چقدر زحمت کشیده تا در عرض فقط هشت سال، پاشنه پای ملت ایران را تر و تمیز کند و هفتصد میلیارد دلار پول روی هم انبار شده را جوری پاک کند که پاشنه پای ملت ایران مثل پاشنه پای یک نوزاد صاف صاف و تمیز تمیز باشد. واقعن که دستش درد نکند!

البته این حرف ها حرف من نیست ها…من چه عقلم می رسد که هفتصد میلیارد دلار یعنی چی؟ این حرف ها یعنی از بین رفتن این همه پول را، آقای حجاریان که از چهره های اصلاح طلب است در گفتگو  با سایت”تسنیم” گفته است.

بی انصافی نباید کرد، به گفته آقای حجاریان ازآن همه اسکناس، خدا را شکر ۴۰ درصد تورم برای ملت ایران باقی مانده است که باز هم ازهیچی بهترتره!

 

هدیه ۸۰ میلیونی

خبرگزاری ها گزارش کرده اند که درروزهای آخر دولت دهم، هول هولکی هشتاد میلیون تومان به آقای حداد عادل پاداش داده شده.

آقای حداد عادل بعدا توضیح داده اند که به پیر به پیغمبر هیچکس به من یک اسکناس ده تومنی هم نداده، چه برسد به هشتاد میلیون تومان پول. به من یک نشان درجه ۲ لیاقت داده شده نه اسکناس.

ایشان سپس زیر دندانی اضافه کرده اند: البته همراه اون نشان، ۷۵ تا سکه تمام بهارآزادی هم بود که اگر آنها را ببرم بفروشم ممکنه صنارسه شاهی گیرم بیاد!

کارشناسان می گویند برای کسی که پنجاه کیلو وزنشه و۱۷ تا شغل دولتی داره نشان درجه دو لیاقت بسیار ناچیزاست و باید به ایشان نشان درجه یک لیاقت داد.

همین کارشناسان می گویند کسانی هستند که صد کیلو وزن شان است و خاک برسرها یک دونه شغل هم ندارند!