روز شنبه ۶ سپتامبر ۲۰۰۸ ، در سالن کتابخانه ی ریچموندهیل، مرکز آفرینش های فرهنگی ـ هنری منطقه یورک (مهرآوران) برنامه ی بزرگداشت بزرگ بانوی نقاشی ایران، ایران درودی را برگزار کرد 

شهروند ۱۱۹۴ ـ ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۸


 

روز شنبه ۶ سپتامبر ۲۰۰۸ ، در سالن کتابخانه ی ریچموندهیل، مرکز آفرینش های فرهنگی ـ هنری منطقه یورک (مهرآوران) برنامه ی بزرگداشت بزرگ بانوی نقاشی ایران، ایران درودی را برگزار کرد.

«تمامی الفاظ جهان را در اختیار داشتیم/ وان نگفتیم که به کار آید/ چرا که تنها یک سخن/ یک سخن در میانه نبود/ آزادی!/ ما نگفتیم/ تو تصویرش کن!»

 

نوشین مژدهی

نوشین مژدهی از سوی کانون مهرآوران با خواندن این شعر که زنده یاد شاملو به ایران درودی تقدیم کرده، آغازگر برنامه بود.

این برنامه به مناسبت تولد هفتاد و دو سالگی ایران درودی نقاش، نویسنده، کارگردان، منتقد هنری و استاد رشته تاریخ هنر، برگزار می شد. گرچه خود هنرمند در ایران بود، ولی این رسم خوبی بود که میشود زنده ها را حتی در غیابشان بزرگ داشت.

خانم مژدهی برنامه ی بعدی مهرآوران را دیدار و گفت وگو با امیرشهاب رضویان کارگردان فیلم "مینای شهر خاموش" که به تازگی در ایران به اکران درآمده است، عنوان و سپس از بهار داعی برای سخنرانی دعوت کرد.

 

بهار داعی دانشجوی رشته هنرهای زیبا در تورنتو که خود نقاش است، از رابطه ی خود با ایران درودی گفت و اینکه از سال ۲۰۰۰ زمانی که با او آشنا شده، نگاهش به نقاشی تغییر کرده است.

 

بهار داعی

او سپس زندگینامه ی ایران درودی را مرور کرد و بخش هایی از آخرین کتاب ایران درودی با نام " در فاصله ی دو نقطه" را که مربوط میشد به ازدواج نقاش با همسرش، خواند.

در میان برنامه، تماس تلفنی با هنرمند در ایران برقرار شد. ایران درودی طی سخنانی از حضور مردم در جلسه تشکر و برای ایرانیان خارج کشور آرزوی موفقیت کرد.

دکتر رضا مریدی نماینده پارلمان انتاریو که در میان حاضران بود از خانم داعی خواست که سلام مخصوص ایشان را به خانم درودی برسانند. خانم درودی متقابلا از حضور دکتر مریدی تشکر کرد و توصیه کرد که در صحبت ها بیشتر حرف ایران باشد و افزود، همه ی ما ایران را دوست داریم.

پس از اینکه بهار داعی به خانم درودی گفت، حاضران تولد شما را تبریک می گویند، شرکت کنندگان در جلسه با کف زدن حضور خود را به خانم درودی اعلام داشتند و ایشان نیز با فروتنی سپاسگزاری کرد.

پس از پایان تماس تلفنی، بهار داعی به سخنانش ادامه داد و با نمایش اسلایدهایی از آثار هنرمند، دوره های مختلف نقاشی او را به دوره های یخ، سنگ، قرمز تقسیم کرد و نور را هدف اصلی نقاشی های او خواند.

او سپس کتاب "در فاصله ی دو نقطه" را معرفی کرد و افزود، مجموعه مقالات ایران درودی در ۷۲۱ صفحه با عنوان انسان و پایداری اش به زودی منتشر می شود.


 پیمان شکراللهی

پس از سخنان بهار داعی، پیمان شکراللهی نوازنده سنتور با ساز خود قطعاتی از مشکاتیان را با هنرمندی تمام نواخت و مورد تشویق حاضران واقع شد.

پس از پذیرایی، برنامه با نمایش فیلم مستندی از زندگی ایران درودی ادامه یافت و با شعرخوانی چند تن از حاضران به پایان رسید.

گفتنی ست کتاب های ایران درودی در این برنامه به معرض فروش گذاشته شده بود.


 

می توانید برای دریافت اطلاعات بیشتر از این هنرمند به گفت وگوی مفصل پرویز براتی در شهروند شماره ۱۱۷۹ مورخ ۲۹ می ۲۰۰۸  چاپ شده است، مراجعه کنید.

ایران درودی متولد ۱۳۱۵ مشهد و دانش‌آموخته رشته نقاشی از مدرسه عالی هنرهای زیبای پاریس است. درودی نخستین نمایشگاه انفرادی خود را سال ۱۳۳۷ در فلوریدا برگزار کرد و تازه ترین نمایشگاه او با عنوان "جاودانه خلیج فارس" 7 می ۰۰۸) در موزه ی هنرهای معاصر تهران برپا شد.

کودکی او در مهاجرت و جنگ گذشت. پدرش در آلمان تجارت می کرد و اواسط جنگ جهانی دوم از آلمان به ایران فرار کردند. در پاریس هنر خواند و با آنکه همیشه یک پای در پاریس داشته و یک پای در ایران، اما به ایران علاقه ی خاصی دارد. او می گوید:"عشقم به ایران، تحت تاثیر برخورد پدرم با ایران بود. … او می گفت تو باید هویت و فرهنگ ملی خودت را بشناسی." درودی  در کتاب "در فاصله دو نقطه…."! می نویسد: تصویر کردن تخت جمشید تنها اشاره به تاریخ نیست. بازگو کردن افسانه یک عشق است. عشق من به وطنم.


 ایران درودی

تابلوی "نفت ایران" او در سال ۱۹۶۸ به شهرت جهانی رسید و مطبوعات معتبر دنیا، "تایمز، نیوزویک، لایف، نیوز فرانت صفحاتی را به این تابلو و مقاله ای از ایران درودی در کنار آن اختصاص دادند. شاملو برای همین تابلو شعر سرود و عباس کیارستمی پوستری از این تابلو و عکس ایران درودی ساخت.

ایران درودی که با پنجاه سال فعالیت هنری، "نقاش تابلوهای بزرگ" خوانده می شود در مورد نقاشی هایش می گوید: نقاشی هایم زیستن و حیات و امید را تصویر می کند چرا که من مرگ را پایان خودم نمی دانم. این همه نیروی عشق که در وجودم انباشته شده، با مرگم پایان نخواهد گرفت…  حس می کنم زندگی ام را ساخته ام و روزی چیزی از خودم را پشت سر خواهم گذاشت، امروز حتی تاثیر آن را به چشم می بینم، در تحول نقاشی معاصر ایران، در حرکات اجتماعی و رفتار بسیار مهربان جامعه نسبت به خودم.