شهروند ۱۲۶۵ ـ پنجشنبه ۲۱ ژانویه۲۰۱۰
پیکار پامیر

تلاش در حذف نام تروریست های شناخته شده افغان از لیست سیاه سازمان ملل
در میان ده ها موضوع مربوط به افغانستان ِ درمانده،  یکی هم موضوعی وجود دارد که  خواندن و شنیدن آن عرق شرم بر جبین انسان با وجدان، صلحجو، وطنپرست  و با عاطفه ی روزگار می آورد.

قبل از آنکه روی اصل قضیه از نظر قانونی، حقوقی و انسانی بپردازیم، یادآور میشویم که مدتی است افراد، حلقات و منابع رسمی و دولتی (خارجی و داخلی) زمزمه های  ناهنجار “مذاکره با طالبان” و “حذف اسامی رهبران تروریسم از لیست سیاه سازمان ملل” سرداده اند. اینها به علاوه، در راه بزرگ سازی این رهبران خونریز و مساعد ساختن زمینه ی برگشت آنان را  به قدرت دولتی و تعیین میانجی های “اسلامی” از خارج و حتا  زمینه سازی مقدمات این برگشت ننگین در سطوح دولتی، در تب و تاب عجیبی افتاده اند.

کرزی که هم زادگاه مشترکی با ملاعمر دارد و هم سابقه ی کار فکری و سیاسی با رهبران طالبان داشته است، از مدتها بدینسو تلاش یکجانبه  به خرج داده و میدهد تا  با کرنش و زبونی خاصی که از شأًن و موقعیت یک رییس جمهور واقعی بعید است، خودش را با ملاعمر بی علم و دانش و گلبدین تیزاب پاش نزدیک سازد و به قول خودش “اگر آدرس ملاصاحب محمدعمر را میداشت” با پاهای خودش به سوی او می شتافت و به وی میگفت   “بیا ای افغان بچیه! که سرای دو دیده ام فرش خاک  پای تو است.”

آنچه بسیار جالب و خنده آور است اینست که هر قدر کرزی در برابر این به اصطلاح رهبران، کرنش میکند، آنها به همان پیمانه زور می گویند و به شدت ِعمل ِویرانگرانه ی شان (البته به زور و حمایت دستگاه های جاسوسی همسایه ها و برخی از قدرت های دیگر) می افزایند. کرزی ِ زبونی و حقارت در قبال  “ملاصاحب” را تا بدانجا رسانید که اخیراً بار دیگر در برابر پرسش  یکی از خبرنگاران درکابل تکرارکرد “اگرحتا یک ملیون بار این تقاضایش رد شود، بازهم تقاضا خواهد کرد” (یاعلی العجب!)

اخیراً شخص دیگری به نام “ارسلا رحمانی”  که در اداره ی طالبان به حیث معاون وزارت تحصیلات عالی کار میکرد و همین اکنون در قطار سایر “شخصیت های مهم و محترم” انتصابی در مجلس سنا جا خوش کرده و به صورت مرفه و مصون  در کابل بسر میبرد، گفته است  ” تا زمانی که نام شماری از رهبران طالبان از فهرست سیاه امریکا حذف نشود، انجام مذاکرات صلح میان دولت افغانستان و رهبری این گروه محتمل به نظر نمی رسد.”

این آقا همچنان گفته است که ” ادامه ی عملیات نظامی علیه طالبان در افغانستان وضعیت را بیشتر خراب میکند” ، ولی هیچکس از این سناتور طالبی و انتصابی  نمی پرسد که  جناب! گروه انتحاری تان که در خارج از مرزها  استخدام شده و  بی وقفه غرض کشتن بیگناهان و تباهی کشور فرستاده میشوند، چگونه میتوانند اعمال ننگین شان علیه بیگناهان و بینوایان کشور ما  را توجیه نمایند؟ و تو که در اداره ی دار و تازیانه ی طالبان هم بر اریکه ی قدرت نشسته و بر مردم بیداد میکردی و امروز هم  در کرسی سنا نشسته و از همه گونه نعمات زندگی بهره مند هستی، آیا وجدان داری تا خطاب به طالبان بگویی که عملیات جنون بار،  خونین و سیه دلانه ی تان مردم مظلوم افغانستان را هر روز به کام مرگ و نیستی  می سپارد، دیگر بس کنید و از ملاهای پاکستانی سیه اندیش تر از خود دستور نپذیرید؟

تازه آقای ظاهرطنین که تا دیروز از کادرهای جناح پرچم بود و امروز در کرسی نمایندگی دایمی دولت افغانستان در سازمان ملل لمیده است، هم اخیراً (غالباً به دستور کرزی) در این باره دُرفشانی نموده از کشورهای عضو سازمان مذکور تقاضا به عمل آورده تا نام رهبران طالبان را از لیست سیاه حذف کنند.

این تقاضاها موازی و همردیف تقاضاهای مقامات استخبارات پاکستانی، عربی و انگلیسی صورت میگیرد که بالذات عمق و پهنای توطئه علیه ملت افغانستان  را به نمایش میگذارد.

حال اگر از تداوم این تقاضاهای تهوع آور بگذریم که تقریباً از یکسال بدینسو به تکرار گرفته شده، این سئوالها را باید مطرح نمود که:

اول) به اساس اصول معمول در جهان، زمانی یک دولت با یک طرف در پای میز مذاکره می نشیند که طرف مذکور لااقل دارای ساختار اصولی و سیاسی بوده وجهه و حیثیت سیاسی داشته باشد نه اعمال و ماهیت قاتلانه، تروریستی و ضد مردمی. پس آیا طالبان یک حزب سیاسی به معنای اصولی آن است؟ آیا به خاطر رفاه عامه مبارزه ی مدنی و سیاسی میکنند؟ آیا یک نیروی ملی، مستقل و وطنپرست اند؟ آیا سابقه ی جنایت بار و غیر قابل بخشایش ندارند؟ آیا خون هزاران هزار انسان میهن تا هنوز به گردن آنها باقی نمانده است؟  و بالاخره آیا طالبان یک گروه متحجر، عقب گرا، ضد زن، ضد ترقی و پیشرفت، ضد تعلیم و تربیه و دشمن علم و تکنالوژی نیستند؟

دوم)  آیا مذاکره با یک گروه خودفروخته، آلت دست بیگانگان و خصم دموکراسی، (آنهم ازطرف یک حکومت مدعی دموکراسی) جواز خواهد بود؟ آیا کرنش کردن در برابر چنین یک گروه سر بُر، بی رحم و انفجاری و نشستن در پای میز مذاکره با آنها و حذف نام های ننگین آنان از لیست سیاه تروریسم، بمثابه ی شکستن اصولیت دولتمداری و مردمداری و تمدن خواهی و عدالت پسندی درکشور و در جهان نخواهد بود؟ (صفاتی که دولت کرزی لااقل در حرف ادعای آن را دارد!)

سوم)آیا گشایش این راه منفی و ضد ملی، در حقیقت راه قتل و قلُدری و زورگویی و وطنفروشی و مردم کُشی را در آینده و برای سایر گروه های زورگو و  انسان ستیز در جامعه نخواهد گشود؟  آیا کرزی و شرکا فراموش کرده اند که طالبان در واقع ، قاتل هزاران هزار زن و مرد بی گناه سرزمین ما هستند که باید به خاطر خونخواهی آنها به محاکمه ی عادلانه  کشانیده شوند؟ آیا کرزی، گوردون براون، بانکی مون، آی اس آی پاکستان، مرتجعین عرب و عجم حق و صلاحیت عفو و بخشایش قاتلان و ویرانگران در افغانستان را دارند؟

 


 

 

چهارم)  آیا علی رغم شکستن همه گونه معیارهای سیاسی و اخلاقی و انسانی  به خاطر مذاکره با طالبان و حذف اسامی رهبران آنها از لیست سیاه بین المللی، جنگ و خونریزی و اخاذی و آدم ربایی و سر بُریدن ها و انفجارات و خودفروشی و خاک فروشی پایان خواهد یافت؟  ما با صراحت میگوییم که راهی که کرزی، شرکا و حامیان خارجی وی در پیش گرفته اند،  عاقبت به بیراهه و گمراهه منتهی شده  یکبار دیگر به حق  ملت بجان رسیده ی افغانستان خیانت صورت خواهد گرفت.

پنجم) آیا این همه سر و صدا و تبلیغات و تقاضاها و کمپاین گسترده، آنهم در آستانه ی تدویر کنفرانس لندن، خود، از یک توطئه و برنامه ی جدید ضد ملی خبر نمیدهد؟  مردم ما از جامعه ی بین المللی و بخصوص از مقامات امریکایی می پرسند که اگر طالبان قابل پذیرش و قابل تحمل بودند، چرا در پایان سال ۲۰۰۱ میلادی با ریختن صدها کیلوگرم بمب و مواد منفجره  از آسمان، اداره ی آنها را سرنگون کردید؟ اگر این اداره و این گروه بد، شریر، تروریست، ضد زن و ضد تمدن و انسانیت بودند که هستند، پس چه رمز و رازی در میان است که بعد از هشت سال لشکرکشی و لافیدن و جنگیدن، اینک، حاضر میشوید با آنها مذاکره نمایید و آنان را بالای ملت به خون خفته ی افغانستان مجدداً حاکم بسازید؟ آیا شما آقایان باری در این زمینه  از ملت قربانی شده ی افغانستان استفسار و استجواب به عمل آورده اید؟ آیا ملتی هم در افغانستان نفس میکشَد یا خیر؟

از شواهد و قراین چنین بر می آید که منابع جاسوسی پاکستان و انگلستان عناصری را که به اصطلاح استاد و دانشمند و اکادمیک هستند، استخدام کرده اند تا اقدامات و عملیات خونین  گروه جاهل پیشه ی طالبان را به عنوان به اصطلاح “مقاومت ملی و مسلحانه”، ” مظلومان و پا برهنه گان” ، “مجاهدین مومن و مسلمان” و ” . . .” تبلیغ نموده چنین وانمود سازند که گویا طالبان به خاطر آزادی وطن شان می جنگند. این عناصر با وقیحانه ترین وجهی از ورای امواج رادیوها، تلویزیون ها و نشریه های نوشتاری جانکنی میکنند تا اعمال تروریستی و ننگین آنها را به زعم خودشان تئوریزه کنند. ولی آیا مردم ما شاهد نبودند که در دوران حاکمیت دهاره ی طالبان هم حتا تنی چند از زنان وقیح و عاری از حیا و شرف در اینجا و آنجا در عقب این گروه سیاه اندیش ایستادند و دست به تبلیغات به نفع آنها زدند؟

البته ده ها و صدها پرسش دیگر هم وجود دارد که باید مطرح شوند، اما یقیناً خواننده های گرامی ما همینقدر تذکر را منحیث مشت نمونه خروار خواهند پذیرفت و برای کرزی و شرکای داخلی و خارجی وی باید گفت که  “اگر در خانه کس است، یک حرف بس است.”

ما مطمئن هستیم که این بازی های غلط و خاینانه هرچه زودتر افشا و رسوا خواهد شد و حق به حقدار خواهد پیوست.

به آرزوی آزادی افغانستان از چنگال اسارت خارجی و ارتجاع داخلی!

 

این موضوع عبارت از تلاشها و کرشمه ها و به راه اندازی سر وصداها مبنی بر حذف نام یک تعداد از تروریستهای شناخته شده و آدمکُشان بی عاطفه ی عصر و زمان ما و از آن جمله، ملاعمر و گلبدین و تعداد دیگری از رهبران گروه ” انفجاری” و ” انتحاری” می باشد.