شهروند ۱۱۷۵-۱می ۲۰۰۸
در روزهای نخست انقلاب رهبر رژیم با نقل از دیدار پیامبر با یک کارگر و بوسه زدن بر دستان آن کارگر مدعی شد رژیم آنها رژیمی ست که از همین سنت نبوی پیروی خواهد کرد. در زمینه های دیگر نیز رهبران رژیم مدام شعار می دادند که نفت را بر سر سفره های مردم خواهند آورد و در مورد زندگی بهشتی آینده کارگران نیز وعده های بسیار دادند. حالا اما کارگران ایران با حداقل دستمزد ۲۱۹ هزار تومان در ماه، باید با مشکلات بسیار از جمله حداقل ۳۰۰ هزار تومان اجاره خانه دست و پنجه نرم کنند. پیش از رسیدن اول ماه مه، هم نشریات کارگری را تعطیل و توقیف و تهدید کرده اند و هم از کارگران به هزار حیله تعهد گرفته اند که روزشان را گرامی ندارند. این همه داستان حکومتی است که با وعده های بهشت در روی زمین آمد و حالا به کمتر از ایجاد جهنم در زندگی کارگران، معلمان، دانش آموزان، دانشجویان، زنان، جوانان و … رضایت نمی دهد.
به راستی آدمی را چه می شود. چرا آنان که ادعای نمایندگی خدا بر زمین دارند از هر ظالم و فاسد و حریص دیگری بیشتر بر مردم ستم روا می دارند و شرمشان نمی شود که کارگران ایران با دستان پینه بسته و بغض فروخفته در گلو، باید شرمنده ی روی زن و فرزندان خویش باشند و گاه در انتظار دریافت حقوق عقب افتاده ی چندین ماهه خویش نه تنها انتظار پوزش و دلجویی نداشته باشند، بلکه باید تعهد بدهند که دیگر به هیچ وجه پی گیر این حق مسلم خویش نشوند، وگرنه زندان و بازداشت و اخراج و پرونده سازی بیشتری در انتظارشان خواهد بود.
دولت احمدی نژاد بیش از هر قشر و طبقه ی دیگری به کارگران ایران ستم کرده و زندگی سخت و تلخ آنان را سخت تر و تلخ تر از آنچه بود کرده است. او که ادعاهایش گوش جهان را کر کرده و خود و دولتش را مدافع به قول خودشان مظلومان و مستضعفان می داند، رفتار و کردار کارگزارانش با کارگران به گونه ای است که آنان در دوران ریاست جمهوری او بدترین سالهای زندگی شان را سپری کرده اند. یکی از مشکلات اصلی که دولت احمدی نژاد برای کارگران ایجاد کرده است خصوصی سازی صنایع ایران است. کارگران می گویند دامنه ی خصوصی سازی های دولت احمدی نژاد به موج تازه و فزاینده ای از بیکاری کارگران انجامیده است. علیرضا سقفی سردبیر ماهنامه ی “راه آینده” که نشریه اش در آستانه ی روز جهانی کارگر تعطیل شده است، می گوید، میزان قراردادهای موقت چنان افزایش یافته که خود به اهرمی برای ساکت گردانی کارگران و تن دادن آنان به هر شرایطی از سوی کارفرمایان انجامیده است. کارگران از ترس اخراج و بیکار شدن حاضر به بیان آنچه خلاف قانون کار حکومت حتی بر سرشان می آید، نیستند. در نتیجه اول ماه مه در ایران بیشتر به روز ماتم و مصیبت برای کارگران شباهت دارد تا به روز جشن و شادی کارگری برای احراز حقوق و شرایط کاری بهتر در محیط کار و دریافت حق و حقوق شناخته شده کنونی در چهار گوشه ی گیتی برای کارگران.
دولت احمدی نژاد با بی کفایتی، درآمد سرشار نفت ایران را در راه هایی به هدر می دهد که هیچکدام شرط و سقف ملی نیازهای کشور را شامل نمی شود. در حالی که کارگران ایران هر روز فقیرتر و محتاج تر می شوند، دولت نادان جمهوری اسلامی میلیاردها دلار درآمد نفت ایران را به جاهای دیگر جهان بذل و بخشش می کند.
در حالی که گرانی و کمبود نیازهای اولیه در ایران دارد صورت اسف انگیزی پیدا می کند، دلارهای نفتی ایران خرج سلاح و مهمات و تبلیغات برای گروههایی می شود که حتی در کشورهای خودشان هم از مقبولیت و محبوبیت ملی برخوردار نیستند.
اگر کارگران، دانشجویان، معلمان، زنان، جوانان و همه ی اقشار و طبقات جامعه ی امروز ایران همدل و همرای نسبت به سرنوشت خویش واکنش نشان ندهند، بی گمان فردای ایران چندان روشن تر از دیروز و امروز او نخواهد بود. شاید آستانه ی اول ماه مه و روز جهانی کارگر یادآور دیگری باشد بر ضرورت عمل همدلانه ی همه ما مردم برای دست یابی به آزادی و آبادی میهن مان ایران. آنچه سه دهه حکومت جمهوری اسلامی نشان داد این است که شایستگی آن را ندارد و مردم باید نشان دهند که خود از پی مشکلات و معضلات خویش بر خواهند آمد و ایران را آباد و آزاد به نسل های آینده تحویل خواهند داد.