تنها دردسر و نگرانی ما در برابر جهانیان راب فورد، شهردار تورنتو، نیست؛ پروندهی هراس آور نخست وزیر، استفن هارپر، در زمینهی سیاست زیستبوم (محیط زیست) و تحقیر ناشی از دیپلماسی بینالمللی نیز سبب شرمساری کانادا در عرصهی جهان شده است.
اگرچه دولتها در همه جا برنامهی کاری ملی خود را به منافع شرکتها بند زدهاند، هارپر این دو را به طور کامل تلفیق کرده است. بندگی او نسبت به [کلان] شرکتها، به ویژه صنایع نفت، هیچ حد و مرزی نمیشناسد.
در سخنرانی اخیر خود در کلگری، نخست وزیر در برابر گروههای محافظهکار، این موضوع را به گونهای هراس آور روشن ساخت. وی اعلام داشت: “در این حزب ما نمیپذیریم که حفاظت از زیستبوم باید توسعهی اقتصادی را متوقف سازد.”
گرچه در ادامه گفت که “ما بایستی هر دو را داشته باشیم”، اما گفتار او – مانند کردارش – به خوبی معنای مورد نظر را بیان میکند.
مهمترین آشکارسازی در سخن هارپر، تفاوتگذاری بین حمایت از زیستبوم و توسعهی اقتصادی بود. پای فشردن بر این که یا این را باید برگزینیم یا آن را، دروغیست که معمولن برای توجیه زیرپاگذاری سیستم نظام دهندهی کانادا، از جمله مصوبهی آبهای قابل ناوبری، و نیز کنارگذاشتن تعهدات قانونی بینالمللی، مانند عهدنامه کیوتو میباشد، که از زمان زمامداری لیبرالها آغاز شدهبود.
و این دروغ راحت، هر زمان هم که سرمایهداری احساس میکند توقع پاک کردن پیامدها درخواست سنگینیست، بیدرنگ به میان کشیده میشود.
اما، [پیامدهای] این بی مبالاتی هارپر در رویکرد با زیستبوم، بی تردید نه تنها او و یارانش را، که طرفداران او و بقیهی کشور را هم آسوده نخواهد گذارد.
همان گونه که یکی از برجستهترین کوشندگان حفاظت زیستبوم ما، دیوید سوزوکی، بیان کرده، “کانادا احتمالن آسیب پذیرترین کشور در برابر پیامدهای تغییرات آب و هوای زیستبوم است. ما یک اقلیم شمالی هستیم؛ اثرگذاری گرم شدن هوای کره زمین بر کانادا بیش از تاثیر آن بر دیگر ملتهای روی زمین است. نادیده گرفتن تاثیر این تغییر بر کانادا به معنای نادیده گرفتن اثرگذاری آن بر اقتصاد کاناداست.”
در واقع، ما منفعلانه به تماشای آب شدن یخهای قطبی نشستهایم. اینویتها (Inuit) دهههاست که به ما هشدار میدهند، ولی ما بیش از ابراز تاسف به خاطر سرنوشت خرسهای قطبی که در خطر نابودی هستند، کاری انجام نمیدهیم.
و ما هرگاه که هارپر، ریسیدههای نیم قرن قوانین ارزشمند حفاطت محیط زیست را پنبه میکند و کشور را در معرض بهرهبرداری افسارگسیخته قرار میدهد، فقط شانهها را بالا میاندازیم.
گرچه ما کاناداییها به حفاظت زیستبوم اهمیت میدهیم و بیشترمان هارپر را در این مسئله قابل اعتماد نمیدانیم، ولی لفاظیهای دولت چنان همه را به وحشت میاندازد که وادار به اطاعت میشویم. به عنوان مثال، بر اساس یک نظرسنجی در همین اواخر، ۶۰ درصد از کاناداییان میترسند که هرگاه پروژهی خط لوله Keystome XL تصویب نشود وضع اقتصادی خانوادهشان آسیب خواهد دید.
کاناداییان اکنون پذیرفته اند که توسعهی مسئولانهی منابع چیزی است که از پسش بر نمیآییم. مانترای[ذکر] رشد اقتصادی به هر قیمت، از ما مشارکت کنندگان خودخواسته ای ساخته که در تجاوزی که هارپر و اربابان شرکتی او به راه انداختهاند سهیم هستیم.
در بهترین حالت، شکوفایی که هارپر قولش را داده، موقت است و بهای نهایی [که باید پرداخت] هراسآور خواهد بود و بسی فراتر از توان یک ملت.
سوزوکی میگوید:”رشد پیوسته، صفت سلولهای سرطانیست. ما اقتصاد را تا جایی بالا بردهایم که بر فضایی که ما را زنده نگاه میدارد ارجحیت پیدا کرده. آیا مطمئن هستید که این باید بر هر چیز دیگری رجحان داشته باشد؟ من وقتی میبینم که دولت هارپر هنوز چنین می اندیشد حیرتزده می شوم.”
در جایی که هر روزِ تازه شاهد یک جلوهی تازه از دروغگویی های نخست وزیر و بلاهتهای بی پایان راب فورد هستیم، شگفتزده نباید شد از این که زیستبوم در ذهن همه ما آخرین جایگاه را دارد.
ذوب شدنی که در سیاستهای رهبری کانادا دیده میشود به مراتب زودتر گریبان ما را خواهد گرفت تا آنچه که در قطب شمال دارد رخ میدهد.
و، سرانجام، گرچه این فاجعههای دوگانه احساس کاناداییان را خسته و عقیم میکند، اما، ما مسئول هر دو هستیم. تنها تفاوت آنها در این است که یکی بالاخره خواهد رفت ولی آن دیگر[، فاجعهی زیستبوم،] برای همیشه ماندگار است.
*فشرده مقاله ی Climate change vs. Rob Ford and Stephen Harper
نوشته ی
Christopher Hume در تورنتو استار مورخ ۸ نوامبر ۲۰۱۳.