کشف اختلاس ۳۳ هزار میلیارد تومنی در سازمان تامین اجتماعی باعث شد که به متهمان اختلاس ۳ هزار میلیارد تومنی لقب آفتابه دزد داده شود!

به گزارش روزنامه تهران امروز، «علی ربیعی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی  از یک تخلف ۳۳ هزار میلیارد تومانی در قرارداد تامین اجتماعی با شرکت بابک زنجانی پرده برداشت».

اندک زمانی پس از کنار رفتن آقای احمدی نژاد،کم کم دارد پرده ای که روی “پاک ترین دولت تاریخ!” کشیده شده بود کنار می رود و ارقامی پیدا می شود که آب از لک و لوچه همه سوءاستفاده کنندگان جهان سرازیر می کند.

mortezavi

این رقم لامصب که مثل طاووس مست می خرامد و به زمین و زمان فخر می فروشد، آنقدر زیبا و دلربا و دیدنی است که حق دارد ملکه زیبایی ارقام بشود و انصافن باید برای تماشایش نمایشگاه ترتیب داد و بلیت فروخت!

۳۳۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰

آقای خاوری یکی از متهمان اختلاس سه هزار میلیارد تومنی که پول و جانش را نجات داد و رفت، به یکی از دوستانش گفته است با کشف این اختلاس من از خودم خجالت می کشم. سه هزار میلیارد تومن هم رقمی بودکه من خودم را بابتش بدنام کردم؟!

در مملکتی که عده ای در آن صاحب قصرهای هارون الرشیدی شده اند و آپارتمان ۲هزارمتری و ۷۰ میلیارد تومنی دارند، ۳هزار میلیارد تومان هم پولی است که آدم اسم خود را بابت آن سر زبانها بیندازد؟

یکی از کسانی که در فکر یک اختلاس جدید است می گفت گرفتاری این است که با پیشرفتی که مملکت ما روز به روز می کند، میلیارد دیگر دردی را دوا نمی کند و مثل شاهی و صنار و ریال که از میان رفت، باید میلیارد را هم فراموش کرد و به سراغ بیلیارد رفت ولی بدبختی اینجاست که بیلیارد یک نوع بازی یا ورزش یا به قولی قمار هم هست که گاه می گویند حرام است و می ترسم اگر طرفش بروم برایم حرف دربیاورند.

او به وسیله خبرنگار ما از ریاضی دان ها تقاضا کرد که به جای میلیارد، لغت و رقمی را کشف کنند که اولا حلال باشد و مثل بیلیارد شائبه حرام شدنش وجود نداشته باشد، ثانیاً در شأن و شخصیت ایشان و هماهنگ با پیشرفت ها و اختلاس های آینده کشورمان باشد!

اسکناس چینی

 رئیس اتاق بازرگانی مشترک ایران و چین از رایزنی با بانک مرکزی برای تشکیل یک بانک ایرانی ـ چینی خبر داد.

ظاهرن مقدمات کار فراهم شده ولی تنها مسئله ای که ذهن مسئولان را به خود مشغول کرده این است که می ترسند اسکناس های چینی نیز مثل سایر اجناس شان انداختنی، در رفتنی باشد، موقع شمردن از وسط نصف شود یا رنگش بپرد و یا صفرهایش پاک شود!

مرده ها هم آدمند!

 به نوشته روزنامه جمهوری اسلامی، یک استاد سطوح عالی حوزه علمیه قم نسبت به قیمت بالای قبر و کفن و دفن در ایران اعتراض کرد و از مسئولان خواست برای حل این مشکل چاره‌اندیشی کنند. این استاد، در گفتگو با شفقنا گفت قیمت زمین برای مرده ها گرانتر از قیمت زمین برای زنده هاست.

آدم حیرت می کند که چطور یک استاد، آنهم استاد سطوح عالی، توجه نمی کند که هدف از این کار، یعنی گرانی قبر، تشویق کردن مردم به زنده ماندن است!

آدمیزاد در هر سطحی که باشد، نیاز به تشویق دارد و وقتی ببیند پس از مرگ چه گرفتاری هایی برای خانواده اش ایجاد می شود، تشویق می شود که زنده بماند و با هر زبان و با هرکلکی که باشد، حضرت  عزرائیل را راضی می کند که دست نگه دارد و زندگی او را برای مدتی دیگر تمدید کند شاید آقای روحانی اقدامی بکند که قیمت قبر پائین بیاید.

از طرفی دیگر، گرانی قبر نکات مثبتی نیز دارد که نادیده نمی شود گرفت. یکی از این نکات مثبت، اثر روانی است که  بر روی اموات می گذارد.

مرده وقتی به آن دنیا رسید و پایش را به صحرای محشر گذاشت، می تواند سرش را بالابگیرد، پز بدهد  و با افتخار به مرده های خارجی  بگوید من از کشوری می آیم که نه تنها زنده ها، بلکه مرده ها نیز داخل آدم حساب می شوند و قیمت زمینی که در آن دفن می شوند، از قیمت زمینی که در آن زندگی می کنند گرانتر است!

 

زیان های حقوق شهروندی 

 

پس از وعده تلویزیونی آقای روحانی، معاون حقوقی ایشان، منشور حقوق شهروندی را به معرض قضاوت افکار عمومی گذاشته و درباره آن از مردم نظرخواهی کرده اند.

عده زیادی از مردم که خیال کرده اند حقوق شهروندی یعنی اینکه از این ماه یک چیزی هم به عنوان حقوق شهروندی به حساب شان می ریزند، از خبرنگار ما پرسیده اند آقا ما با اینهمه پول چکار کنیم؟!

یکی از این دست آدم ها برای ما نوشته است آخر این همه افراط و تفریط برای چیست و یه یک نفر آدم چند جور حقوق باید داد؟ همه که مثل آقای غلامحسین الهام توان این را ندارند که از ۱۷ جا حقوق بگیرند و خرج کنند.

همان حقوق بشری که کورش منشورش را نوشته و قرار است به زودی  پرداخت شود از سرمان هم زیاد است!

و یک خانم خانه دار طی شرح مفصلی از زندگی شخصی اش نوشته است حقوق زیادی فساد به بار می آورد. همین الان و هنوز هیچی نشده شوهر من به خیال اینکه با اجرای حقوق شهروندی ماهی چند میلیون دیگر هم می ریزند به حسابش، با یک دختر خانم جوان تر از من ریخته روی هم و بفهمی نفهمی سر من هوو آورده.

والا به خدا همین حقوق کارخانه اگر عقب نیفتد و به موقع پرداخت شود، بس اش است. خیلی ها جنبه ندارند و پول زیادی گیج شان می کند.

شوهر من هم از همین تیر و طایفه است و شلوارش که دو تا بشود، حواسش پرت می شود و چشمش که به پول زیادی بیفتد، شروع می کند به ولخرجی کردن. درست مثل آقای احمدی نژاد خودمان که ده ها میلیارد تومان پول نفت چنان گیجش کرد که روز خداحافظی اش از مقام ریاست جمهوری، ۱۶ میلیارد تومن از پول دولت را ریخت به حساب دانشگاه شخصی اش.

شوهر من هم مثل آقای احمدی نژاد است. حقوق کارخانه از یکطرف و حقوق بشر از طرف دیگر باعث شده که دست و پایش را گم کند. اگر حقوق شهروندی هم بیاد روش که دیگه واویلا میشه. خیلی ها مثل شوهر من جنبه خرج کردن اینهمه حقوق را ندارند. پریروز می گفت داشتن چهار تا زن که حق مسلم ماست اگر ایشالا حقوق شهروندی را هم بدهند، یکی دوتا زن دیگر هم می گیرم که لازم نباشد تو یکنفر این همه توی خانه کارکنی. خسته شدی والا!

موزه زن!

 museum

برعکس آنچه که خیلی ها تصور می کنند، به زن در جمهوری اسلامی نه تنها بی توجهی نمی شود بلکه  هرجا که لازم باشد و شایسته مقام زن بدانند!، برایش موزه هم تشکیل می دهند.

به همین علت، موزه رختشویخانه در زنجان افتتاح شد تا خانم ها وظایفی را که به عهده داشته اند یادشان نرود، فراموش نکنند که چگونه لباس می شسته اند و اکنون که ماشین لباسشویی در اختیار دارند قدر ماشین و شوهری که پولش را داده است را بدانند.

* میرزاتقی خان یکی از روزنامه نگاران و طنزنویسان پیشکسوت ایران و از همکاران تحریریه ی شهروند است.