بررسی کتاب فمینیسم و بنیادگرایی اسلامی
شانزدهمین جلسه کتاب ماه تهرانتو به بررسی کتاب “فمینیسم و بنیادگرایی اسلامی” نوشته دکتر هایده مغیثی اختصاص داشت.
فرشته مولوی، بنیانگزار و گرداننده کتاب ماه تهرانتو درباره ی کتاب مورد بررسی گفت، کتاب “فمینیسم و بنیادگرایی اسلامی” از شمار کتاب های ارزشمندی ست که در بیرون از ایران و به زبان انگلیسی منتشر شده و این ویژگی معنای خاصی دارد و آن اینکه پیش از انقلاب حجم بزرگی از کتاب های پژوهشی و تئوریک به زبان فارسی در ایران تولید می شد، و کتاب های چاپ شده در این زمینه در خارج از ایران آنقدر چشمگیر نبود. پس از انقلاب و پس از کوچ های خواسته و ناخواسته ی پی در پی، در سی سال گذشته ما شاهد رشد و افزایش شمار پژوهش ها و کتاب های ارزشمندی هستیم که در بیرون از ایران، توسط استادان ایرانی دانشگاه های برون مرزی، منتشر شده اند.
.
مولوی تأکید کرد، افزایش تعداد این کتاب ها نیازمند توجه خاصی ست هم از سوی ناشران و هم از سوی مترجمان و هم از سوی خواننده ها.
مولوی گزینش کتاب “فمینیسم و بنیادگرایی اسلامی” از سوی کتاب ماه تهرانتو را نشانه ی ارزش نهادن به این دسته از کتاب های علوم انسانی خواند که دستاورد فکری و اندیشگی استادان ایرانی بیرون از ایران است.
او سپس سخنران جلسه را معرفی کرد.
شهرزاد مجاب، استاد دانشگاه تورنتو و فعال جنبش زنان است. او در جنبش های اجتماعی چپ شرکت فعال داشته است و در سال های اخیر پروژه ی مطالعات مارکسیستی ـ فمینیستی، و زنان و زندان در ایران، ترکیه و فلسطین را شروع کرده است.
از جمله زمینه های تحقیق و تدریس ایشان، آموزش و جنسیت/ ایدئولوژی، آگاهی و آموزش انقلابی/ زنان، جنگ و آموزش/ مارکسیسم و آموزش/ خشونت علیه زنان/ زنان و انقلاب در خاورمیانه و زندانیان سیاسی زن در خاورمیانه است.
دکتر مجاب کتاب ها و مقالات متعددی در موارد فوق منتشر کرده و بعضی از این نوشته ها به زبان های کردی، فارسی، عربی، آلمانی، فرانسه و سوئدی ترجمه شده است. دو کتاب تازه ی دکتر مجاب “آموزش از مارکس، نژاد، جنسیت و آموختن” و “زنان، جنگ، خشونت و یادگیری” است.
پس از این معرفی دکتر مجاب سخنانش را ایراد کرد.
دکتر مجاب با اشاره به اینکه بین نسخه انگلیسی کتاب “فمینیسم و بنیادگرایی اسلامی” که در سال ۱۹۹۹ منتشر شد تا انتشار ترجمه فارسی آن ۱۴ سال فاصله افتاده، مبنای بحث خود را بر اهمیت کتاب برای مبارزات امروز و آینده زنان ایران و خاورمیانه و شمال آفریقا، موقعیت و چالش های مسلمانان در دیاسپورا و در منطقه، گذاشت.
او گفت: سخن این کتاب تحقیقی در این است که در شرایطی که جنبش ها و رژیم های بنیادگرای اسلامی، از جمله تئوکراسی ایران، زنان را سرکوب می کنند، در دنیای آکادمیک و خارج از آن بعضی از روشنفکران به دفاع از رژیم اسلامی ایران و اسلامی کردن روابط جنسیتی پرداختند
.
کتاب توضیح می دهد که چگونه زنان مدافع اسلام و “فمینیسم اسلامی” و حتی زنان سکولار به دفاع از سیاست جنسیتی زن ستیزانه و زن هراسانه رژیم اسلامی ایران پرداختند.
مدافعان سکولار اسلام اگر چه گروهی بسیار متنوع اند، از نظر تئوری و دیدگاه و چهارچوب فکری به هم نزدیک هستند و می توان آنها را پیروان پسامدرنیسم، نسبیت فرهنگی و سیاست هویت به حساب آورد. بسیاری از این مدافعین اسلام، به قول دکتر مغیثی، “به نام ضدیت با امپریالیسم” یا “مدرنیسم” به توجیه سیاست و کردار رژیم اسلامی می پردازند.
این کتاب، تئوری و سیاست پسامدرنیسم و “فمینیسم اسلامی” را نقد می کند. اهمیت این کتاب وقتی روشن می شود که محتوای آن را در چهارچوب مبارزاتی که بر سر “مسئله زنان” در ۳۵ سال اخیر، یعنی بعد از به قدرت رسیدن تئوکراسی اسلامی در ایران، وجود داشته، بررسی کنیم.
از آنجا که متن کامل سخنرانی دکتر مجاب در همین شماره شهروند منتشر شده است، گفته های او را کوتاه و به پایانش وصل می کنم که گفت: متفکرینی مانند هایده نسل جوان را به میدان مبارزه فکری و سیاسی می خوانند: تاریخ بیاموزیم، شرایط مادی را درک کنیم، نیروهای بالنده و بازدارنده را بشناسیم و از همه مهمتر مانند محمود درویش، شاعر پرآوازه فلسطینی، مانند یک زندانی و یک انسان بیکار، بذر امید بکاریم.
امید من به انقلاب است!
پس از سخنرانی دکتر مجاب بخش پرسش و پاسخ برگزار شد. قرار شد بعد از چند پرسش، پاسخ ها داده شود.
با توجه به اینکه دکتر مجاب در بخشی از سخنانش گفت “من با اصلاح یا رفرم قانونی مخالف نیستم مثلاً اصلاح قانون به منظور این که مجازات اعدام یا سنگسار یا دیه و قصاص لغو بشود، اما به نظر من رفرمیسم یا فلسفه سیاست اصلاح طلب به تداوم رژیم تئوکراسی کمک می کند نه به سرنگونی آن.” من پرسیدم، بالاخره مبارزه برای اصلاح قوانین خوب است یا اینکه چون کمک به تداوم رژیم تئوکراسی می کند، بد است؟
خانمی از میان حاضران در سالن از دکتر مغیثی، نویسنده کتاب پرسید، بخشی از زنان رفرمیست و اصلاح طلب مسلمان، برای احقاق حقوقشان در ایران و ترکیه و فلسطین و مصر و تونس … دارند مبارزه می کنند، من به عنوان یک زن سکولار با خواسته هایی که دارم و در غرب دیده نمی شود، دارم مبارزه می کنم. در این میان روی چه گفتمان غالبی در جنبش زنان باید کار کرد که بین این دو پلی زده شود برای خواسته های مشترک.
دکتر محمد تاج دولتی به آخرین جمله ی دکتر مجاب اشاره کرد و گفت: شما گفتید “امید من به انقلاب است” این انقلاب از نظر شما با توجه به انقلاب های کلاسیک و انقلاب های معاصر و جنبش های مدنی متفاوتی که در سال های اخیر با آن روبرو بودیم، چه مختصاتی دارد و آیا به عنوان یک فرد دانشگاهی مسئولیت آینده و عواقب چنین انقلابی را از همین الان می پذیرید؟
دکتر هایده مغیثی برای پاسخ به پرسش دوم پشت میکروفن قرار گرفت و آن را سئوالی کلیدی خواند و گفت: به نظر من نکته ی کلیدی در این هست که من در کتابم که شهرزاد تحلیل بسیار زیبایی از آن داد، این نکته را در همان فصلی که راجع به فمینیسم اسلامی گفته ام توضیح داده ام. ما به عنوان زنان سکولار، دشمن اسلام نیستیم. ما ضد مذهب نیستیم، ما غیرمذهبی هستیم. و به همین جهت دشمنان ما سعی می کنند ما را دشمن اسلام، دشمن مذهب و خطرناک جلوه بدهند و به این نتیجه می رسند که با زنانی که خودشان را مسلمان می دانند و مبارزه می کنند، ما دشمن هستیم. به هیچ وجه چنین نیست.
من حتی در کتاب اولم که در سال ۱۹۹۴ نوشته شده، در فصل آخر این را ذکر می کنم، و حتی اسم زهرا رهنورد آن زمان را می آورم و می گویم اگر زنانی مثل او دارند در ایران مبارزه می کنند این به این معنا نیست که جمهوری اسلامی دروازه ها را برای زنان باز کرده، این به این معناست که زنان دارند از روی سرها می پرند. یعنی اینکه به قدری ستم و ظلم و محدودیت برای این زنان شدید بوده که حتی زنانی هم که وارد مجلس و دستگاه های دولتی می شوند، به رای العین می بینند که در حقیقت به مراتب کمتر از مردانی که در کنارشان نشسته اند، حق دارند و همانجا می گویم که این مبارزه درخور تحسین و تشویق و حمایت است و هر جا که بتوانیم بایستی صدایشان را برسانیم، چنان که خیلی وقتها ما وسیله شدیم مقالات تحقیقی که توسط برخی از این زنان نوشته شده، ترجمه شده و در سایت ها منتشر شود. اما بین این نوع حمایت و بلندگوی رژیم جمهوری اسلامی شدن تفاوت است. این که بله، اسلام تمام حقوق زنان را داده و هیچ حقی نیست که در جمهوری اسلامی از زنان ضایع شده باشد.
مغیثی به سخنرانی اخیر آیت الله خامنه ای در مورد اشتغال زنان و برابری اشاره کرد و گفت: من به دوستی می گفتم که خیلی خوشوقت شدم از شنیدن سخنان خامنه ای چون سی و پنج سال طول کشید با پشتک و وارو زدن با هزار نوع تئوریزه کردن بالاخره به اینجا رسیدند که جان کلام همین هست که خامنه ای میگه. فرق هست بین اسلام و رژیم بنیادگرا. من معتقد نیستم که حقوق زنان و مبارزه ی زنان در یک رژیم بنیادگرا می تواند به جایی برسد مگر اینکه مرزهای اعتقاد اسلامی شان با بنیادگرایی اسلامی مشخص شود.
تفاوت هست بین زن مسلمانی که خودش را فمینیست می داند، همانطور که بسیاری از زنان یهودی یا زنان هندو بینش مذهبی خودشان را دارند و مبارزه هم می کنند، اما مرز می کشند بین اعتقادشان با آنچه که بنیادگرایی اسلامی توصیه می کند به زنان. وظیفه ی ما این است که این مرز را مخدوش نکنیم. این گفته که همه ی زنان چه سکولار، یا غربی و یا شرقی و … مسائلشان یکی ست، این طور نیست. تحت حکومت بنیادگرایی مسئله زنان متفاوت است. مسائل شما که در اینجا زندگی می کنید، با زن غربی که اینجا زندگی می کند [متفاوت است] و این مرزها نباید مخدوش شود و اگر مخدوش شود، اولویت های مبارزه مخدوش خواهد شد که این اتفاق نباید بیفتد.
دکتر مجاب به دو سئوالی که از او شده بود، پاسخ داد. او درباره ی این که اصلاح طلبی به تداوم تئوکراسی کمک می کند، گفت: بحث من این است و همیشه هم گفته ام که هرگونه قدمی که بتواند تعدیلی در این خشونت بنیادگرایی بکند، مثلا قانون طلاق تغییراتی بکند، دیه و قصاص را کمتر کنند، این ها دستاوردی ست برای آنان که علیه اینها مبارزه کرده اند، و خیلی هم مهم است و ما شدیدا باید از آن پشتیبانی کنیم
.
اما اگر که بخواهد این نوع رفرم گرایی ها به عنوان فلسفه و سیاست و برنامه ریزی آینده و طولانی ما شود، من به عنوان یک پروژه ی سیاسی و یک فلسفه ی فکری با رفرمیسم مخالفم. برای اینکه فکر می کنم پروژه ی بزرگتر ما، در مورد مشخص ایران، [این است] که این رژیم به طور کلی باید از هم پاشیده شود. تا وقتی که ولایت فقیه هست و تا وقتی که مسئله دین در دولت هست، تا وقتی که قانون اساسی رژیم اسلامی به شکلی که ساخته و پرداخته شده، وجود دارد، بازی کردن با آن ادامه ی همین مبارزه ی سی و پنج سالی ست که داریم و در بهترین شرایطش در دوران اصلاح طلبانی مانند خاتمی تحولات بیشتری می بینیم و روزنه هایی باز می شود.
یک نکته ی مهم را بگویم، من این چندمین بار است که این کتاب را می خوانم. وقتی این کتاب به انگلیسی درآمد من بارها به آن مراجعه کردم چون تا به حال چنین دانشی در زبان انگلیسی وجود نداشت. داشتم فکر می کردم در زمانی این کتاب نوشته شد که ما یک پدیده ی وحشیانه ای مثل بوکوحرام در نیجریه نداشتیم که حمله کرده علیه مدرسه رفتن دختران و دویست نفر از آن ها را ربوده است. ما پدیده ای مثل طالبان در افغانستان نداشتیم که زنان را در افغانستان و عراق دسته، دسته به بازار فحشا بکشانند. من معتقدم ما امروز مخصوصا در خاورمیانه با پدیده ای مواجه هستیم که جنگ علیه زن است. چه طور می شود که زنان در تمام این خیزش های اجتماعی شرکت فعالانه دارند، اما وقتی انقلاب می شود جزو اولین گروه هایی هستند که صدمه می بینند. جواب این است که چه نیروی سیاسی روی کار می آید. این که گروه های روشن بین فعال حتی سکولار چطور به عنوان مبارزه ی امپریالیستی در مقابل بنیادگرایی خاموش می شوند. چطور نتوانسته اند در مقابل هر دوی این قطب ها بایستند.
برای پیشبرد این مبارزه ما به یک انقلاب تئوریک و فکری با برنامه ریزی وسیع احتیاج داریم. این مفاهیم تکراری که یک انقلاب شده دیگر نمی شود [انقلاب کرد]، بسیار ساده انگارانه است و بعد تعهد من به عنوان یک محقق. بررسی تاریخ انقلاب ها، دستاوردها و شکست هایش، مباحث مهم تدریس دانشگاه هاست و اینها را باید بحث کرد و از آن تاریخ یاد گرفت.
ما واقعا باید به این نکته در مورد ایران هم بپردازیم. هایده در این کتاب به خوبی این نکته را روشن می کند، و آن این است که شکست انقلاب ایران، یعنی روی کار آمدن تئوکراسی در ایران، نه تنها برای مردم ایران تا به امروز این فجایع را به بار آورده، که ما به عنوان روشنفکران این جامعه باید به آن فکر کنیم که در مقابل دنیا مسئولیم. فجایع روی کار آمدن تئوکراسی در ایران فاجعه ای هست که تا به امروز هم در کانادا ما را دنبال می کند. کمک های بنیادگرایان اسلامی به انواع و اقسام احزاب بنیادگرای منطقه، زنان کشورهای دیگر را هم تحت ستم و ظلم این رژیم ها قرار داده است. یعنی شکست انقلاب ایران واقعه بسیار مهم جهانی ست.
اگر به دوران زندگی خودم بخواهم نگاه کنم، دو واقعه ی مهم شرایط زندگی را برای ما زیر و رو کرده، یکی شکست انقلاب ایران و دیگری واقعه یازده سپتامبر که باعث شده که بنیادگرایی را به عنوان یک نیرو به جان مردم دنیا مخصوصا مردم منطقه بیندازد. دو واقعه ای که نمی توانید دست کم بگیرید. در فجایع منطقه از اوضاع فلسطین گرفته تا سوریه دارد ما را دنبال می کند.
پرسش و پاسخ ها به مدت چهل دقیقه دیگر هم ادامه پیدا کرد که فضای محدود نشریه امکان درج تمامی آنها را به ما نمی دهد.
این جلسه جمعه ۲۵ اپریل ۲۰۱۴ در سالن اجتماعات مرکز امور شهری نورت یورک برگزار شد.