روگشایی کتاب جرایم و مجازات در اسلام

همراه با سخنرانی، برنامه های هنری، آواز، موسیقی، غذا و نوشیدنی
مکان: نورت یورک سیویک سنتر، ۵۱۰۰ خیابان یانگ، سالن اجتماعات
زمان: ساعت دو و نیم بعدازظهر
ورودیه: رایگان
دراین برنامه به حکم قرعه جوایزی به شرکت کنندگان اهدا می شود

نگارش: عزت مصلی نژاد
ناشر: نشر زاگرس
ویراستار: شهلا کیوانی
طرح روی جلد: منصور شمس
ویرایش و صفحه آرایی: وداد پایا
با همکاری: محمد الله وردی، سارا شمس و هرمزکبیری
و سپاس بی کران از پرویز قلیچ خانی به خاطر پیشنهاد موضوع

ezzat-mossallanejad.

در ساده ترین شکل، “مجازات”جریمه ای است که جامعه برای افراد به خاطر خطاکاری هایشان در نظر می گیرد. (۱) برخی از فلاسفه، مانند کانت و هگل، نسبت به فلسفه ی مجازات دیدی گذشته گرا و قصاص جویانه دارند. به این معنی که با توجه به اینکه جرم درگذشته رخ داده است، جنایتکار باید متناسب با جرم ارتکابی کیفر ببیند (چه از نظر جسمی، چه مالی و چه به صورت محرومیت از آزادی). کانت دراین مورد چنین می نویسد:
“مجازات قضائی صرفاً نباید به خاطر به پیش بردن یک هدف خوب اعمال شود، چه در رابطه با فرد جنایتکار و چه در ارتباط با جامعه ی مدنی. این مجازات درکلیه موارد باید تنها به خاطر این علیه فرد اعمال شود که وی مرتکب جرم شده است.”(۲)

روحانیون یهودی ـ مسیحی قصاص را عنصر اصلی مجازات می دانند: “باید زندگی را برای زندگی بدهی، چشم برای چشم، دندان برای دندان، زخم برای زخم.” همانطورکه بعداً خواهیم دید این دیدگاه به اسلام نیز تسری یافته است.

در برابر دیدگاه فوق دیدگاهی آینده گرا و فایده ای جویانه داریم: مجازات باید مجرم را اصلاح کند و دیگران را از ارتکاب جرایم مشابه بازدارد. افلاطون برآن است که غیرعقلانی است که جامعه علیه خلافکار، به خاطر عملی که درگذشته اتفاق افتاده و غیر قابل التیام است، انتقام جویی کند. کار درست نگرش به آینده است بدانسان که مجازات خلافکار و دیگران را از عمل خلاف باز دارد. افلاطون در یکی از گفتمان های خود به پورتوگراس می گوید:

“کس فرد را با این دید و بخاطرآنکه کار خلاف انجام داده است مجازات نمی کند. تنها خشم کور یک جانور درنده می تواند به این کار مبادرت ورزد. لیکن کسی که می خواهد مجازات معقول روا دارد، به خاطر جرمی که در گذشته صورت گرفته (و نمی توان آب رفته را به جوی بازگردانید)، قصاص روا نمی دارد. او به آینده می نگرد و مطلوب آن است که کسی که مشمول مجازات قرار می گیرد، و آنکه شاهد مجازات است، از ارتکاب دوباره ی جرم بازداشته شود.”(۴)

به این ترتیب برای افلاطون هدف مجازات اصلاح، درمان و احیای رفتار نیک در ژرفای روان فرد خطاکار است. او بر آن است که مجازات اعدام تنها باید علیه کسانی اعمال شود که درمان ناپذیرند. بسیاری از نویسندگان مدرن از جمله هابز، لاک، روسو و بنتام از این نظریه پشتیبانی می کنند. جرمی بنتام (از۱۷۴۸ تا ۱۸۳۲)، فیلسوف انگلیسی و پیشگام مکتب فایده گرایی، می گوید:

“لیکن مجازات نیرنگ است. مجازات ها جمله شرّند. بر اساس اصول فایده گرایانه، اگر مجازات را هرگز بتوان قابل قبول تلقی کرد، تا آنجا می تواند مورد قبول واقع شود که از شرّ بزرگتری جلوگیری کند.”(۵)

از دیگر دیدگاه های فایده گرایانه ی مجازات، نظریه ی درمان است. مبنای اخلاق این نظر این است که مجرمان ذاتاً پست و جنایت پیشه نیستند، بلکه بیمارانی هستند که باید درمان شوند. تمایل این افراد به ارتکاب جنایت نمایانگر مشکل شخصیتی یا دیگر نابسامانی های روحی آنان است. در این رابطه مجازات نه تنها مشکل را حل نمی کند، بلکه بیماری مجرم را شدت می بخشد. در این مورد برخورد درست جایگزین ساختن مجازات با یک سلسله اقدامات درمانی است.

از نظر روانکاوان، مجازات یا تنبیه به ارضای نوعی نیاز طبیعی روانی انسان خدمت می کند. فروید، پدر روانکاوی مدرن، بر آن است که کسی که خود را مقصر می داند دوست دارد، ضمن تحمل مجازاتی معقول، به آرامش عاطفی دست یابد.(۶) دیدگاه روانکاوی به موضوع اخلاقی ماهیت و هدف مجازات کاری ندارد. این رویکرد در رابطه با شخصیت های عادی، پشتیبانی روانشناسانه را به جای دیدگاه های قصاص گرایانه و فایده جویانه قرار می دهند.

توماس قدیس (از۱۲۲۵ تا ۱۲۷۴)، نظریه پرداز برجسته کلیسای کاتولیک، رویکردهای گذشته گرا و آینده نگر مجازات را با هم تلفیق می کند. او بر آن است که نظم اخلاقی مستلزم اعمال مجازات است با این هدف که خطاکاری و نادرستی را به درستی تبدیل کند. او در عین حال عقیده دارد که مجازات باید مجرم را اصلاح کند و عبرتی باشد برای دیگران. (۷)

بحث در مورد دیدگاه قصاص جویانه یا سزاگرایانه از یک طرف و نظرگاه اصلاح گرایانه و فایده جویانه ی مجازات هنوز هم ادامه دارد. به ویژه زمانی که ما با سنگین ترین و غیرقابل جبران ترین نوع کیفر یعنی مجازات اعدام رو در رو هستیم.
غیرممکن است که بتوان به هر سه هدف فوق دراعمال مجازات اخیر دست یافت. مجازات اعدام دارویی است، که در عالی ترین شکل عملکرد خود هم بیماری را از بین می برد و هم بیمار را. گفتار معروفی است که محکوم بالای دار، درست قبل از جان دادن فریاد برداشت که “من حتماً درسم را یاد خواهم گرفت و خودم را بازسازی خواهم نمود.” امروز حقوق بین الملل به سوی لغو مجازات اعدام گام برمی دارد.

نظام حقوقی کشورهای غربی اهداف سه گانه ی سزادهی، اصلاح و پیشگیری را تعقیب می کند. این نظام تلاش می ورزد اصل تناسب بین جرم و مجازات و قائل شدن به شرایط مخففه برای گروه های آسیب پذیر را رعایت کند. مثلاً کیفر کودکان و نوجوانان به خاطر ارتکاب جرایم مشابه بزرگسالان به مراتب سبک تر است. در جوامع مدرن امروزی هم دارالتادیب داریم و هم ندامتگاه، هم در مورد بازپرداخت دین فرد به جامعه تأکید می شود، هم به جبران غرامت قربانی و هم به بازسازی مجرم. قضات امروزی هم به عقب بازمی گردند و به سرشت، چگونگی ارتکاب و انگیزه ی جنایت می نگرند و هم آینده ی فرد مرتکب را مد نظر قرار می دهند. در اواخر قرن بیستم یک نظام منسجم و رو به پیش حقوق کیفری درچهارچوب دادگاه بین المللی جنایی به وجود آمد تا محاکمه ی جنایت های هولناکی از مرزهای ملی کشورها فراتر می رود را وجهه ی همت خود قرار دهد. در نظام دادگاه بین المللی جنائی شکنجه و مجازات اعدام به عنوان یادگاری عصر بربریت بشر ممنوع است.

با وجود همه ی این دستاوردها، فاصله ی عظیمی بین نظام کیفری کشورهای پیشرفته ی سرمایه داری و حقوق بنیادی بشر وجود دارد به طوری که راه درازی باید پیموده شود تا برخوردی انسانی به معضل جرم به وجود آید. در نیمه اول قرن بیست و یکم که ما زندگی می کنیم، هنوز تقریباً در هیچ جای جهان به ریشه ی جرم و ارتباط آن با فقر و جهل آدمی توجه نمی شود. در دنیای واژگونه امروز نظام اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی بسیاری از کشورها (اعم از صنعتی پیشرفته و در حال توسعه) خود جنایت آفرینند.

پانویس:
۱ـ در نگارش این بخش از صفحات ۱۵۳ تا ۱۵۴ و صفحات ۱۸۳ تا ۱۸۶ منبع ذیل فراوان بهره گرفته ام:
Adler, M. (1966). Great Ideas from the Great Books. New York: Washington Square Press.
۲. Ross, A. (1975). On Guilt, Responsibility and Punishment. California: University of California Press.
۳ـ تورات، سفر خروج، بخش ۲۱ آیه ۲۳.
۴. Cosimo Clasics. (2010). The Works of Plato: Charmides, Lysis, Other Dialogues and the Laws, Vol. IV. New York: Cosimo, Inc., p. 155.
۵. Gertrude E. (1977). Philosophical Perspectives on Punishment. New York State University of New York Press, p. 377.
۶. Scott M. & Roberson, C. (2011). The Study of Violent Crime: Its Correlates and Concerns, Boca Raton: CRC Press.
۷. Koritansky, P.K. (2012) Thomas Aquinas and the Philosophy of Punishment. USA: The Catholic University of American Press.