جنگ نابرابری که بین حماس و اسرائیل درگرفت، گرچه تلفات و خسارات بسیار زیادی به بارآورد و تا روز یکشنبه بیش از هزار کشته داشت، اما برکات و نتایج فراوانی هم داشت :
ـ اسرائیل گنبد آهنینش را آزمایش کرد و روی ما ایرانی ها را کم کرد .
ما قرن ها به دنیا فخر فروخته بودیم که در اصفهان مسجدی داریم استثنائی. این مسجد گنبدی دارد که صدا در آن می پیچد و هفت بار تکرار می شود. مثلا اگر بروی زیرسقف گنبد بایستی و بگویی “عزیزم”، هفت بار تکرار می شود :عزیزم، عزیزم، عزیزم و بلافاصله هفت تا دختر از اینور و آنور مسجد جواب می دهند جانم، جانم جانم !
ـ اسرائیل به ما فهماند که در زندگی امروز، گنبد آهنین بهتر از گنبد خشت و گلین و کاشی کاری شده است و نمی گذارد موشک های زپرتی حماس به سر و مغز اسرائیلی ها بخورد و خسارات جانی و مالی به بار بیاورد.
ـ حماس فهمید که موشک پرانی از داخل مدرسه و بیمارستان دیگر دردی را دوا نمی کند چون اسرائیل عصبانی که بشود، دوست و آشنا سرش نمی شود، و براساس شعر: “پیش ما سوختگان مسجد و میخانه یکیست” هرچه بمب ذخیره کرده است مثل نقل و نبات می پاشد روی سر مردم.
ـ اعضای سازمان ملل و دبیرکل اش بان کی مون فهمیدند اینکه می گویند در اسرائیل یک دموکراسی واقعی وجود دارد، کاملا درست است. پای خراب کردن و بمب انداختن که برسد برای اسرائیل مدرسه و بیمارستان و آمبولانس با انبار مهمات حماس فرقی نمی کند و همه در برابر قانون! مساوی هستند.
ـ اسرائیل فهمید هرچقدر هم که رابطه اش با آمریکا تیره باشد بازهم برادر بزرگتر هوای برادر کوچکترش را دارد و رئیس جمهورش چه بوش باشد و چه اوباما یک موی گندیده اسرائیل را به صد تا حماس نمی دهد.
ـ مردم خیلی از کشورها که به خاطر بی رحمی اسرائیل نگران این شده بودند که اگر اسرائیل همه مردم فلسطین را بکشد و صلح را برقرار کند! تکلیف کارخانه های اسلحه سازی چه می شود فهمیدند که دهان باز بی روزی نمی ماند، هرآنکس که دندان دهد نان دهد و کسی که بمب و موشک می سازد، راه مصرفش را هم پیدا می کند.
ـ اسرائیل به نقالان ایران که در قهوه خانه ها شاهنامه می خوانند، کمک شایسته ای کرد.
قرن ها بود که نقالان نمی توانستند معنی یکی از ابیات شاهنامه را آنطور که باید وشاید برای مردم مجسم کنند. حالا و بعد ازحمله اخیراسرائیل،نقال ها وقتی می خوانند: چنانت بکوبم به گرز گران / که پولاد کوبند آهنگران / عکس فوق راهم نشان حاضرین می دهند ودوزاری همه می افتد که منظور فردوسی چی بوده!
ـ و سرانجام با ویرانی که اسرائیل در پاسخ راکت پرانی های بی خاصیت حماس به بار آورد، آنهایی که نشسته اند و ضرب المثل می سازند فهمیدند خیلی از ضرب المثل هایشان در این دوره و زمانه کارساز نیست و به درد عمه شان می خورد .
به همین دلیل علی الحساب یکی از ضرب المثل های قدیمی را اصلاح کردند و به جای “کلوخ انداز را پاداش سنگ است” به مردم توصیه کردند که از این به بعد بگویند کلوخ انداز را پاداش بمب است!
آخرین خبر از جنگ
نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل رسماً از مردمی که در غزه زنده مانده اند عذرخواهی کرد و با لحنی خیلی خودمانی و صمیمانه گفت خیلی باهاس ببخشین که زنده موندین. ما تمام تلاشمون را کردیم که از شر زندگی راحتتون کنیم ولی نشده. ایشالا در آینده نزدیک جبران می کنیم!
ای نامه که می روی به سویش…!
آقا عجب کاری کرده این آقای قالی باف. همین طرح جداسازی زن و مرد در شهرداری را عرض می کنم. حسابی گرفته و مورد استقبال واقع شده.
به گزارش باشگاه خبرنگاران، خانم لاله افتخاری که افتخار داده اند و نماینده مجلس ایران شده اند فرموده اند این کار از نظر عقلانی هم قابل توجه است چون اگر فضای کاری بانوان و آقایان تفکیک شده باشد، خود پرسنل راحت تر هستند.
خبرنگار ما از ایشان پرسید اصلا چطور است که شهرها را زنانه مردانه کنیم و برای همیشه از این خون دل “زن ها اینطرف، مردها اونطرف” راحت شویم. مثلا چطور است که مردها در تهران کارکنند و زن ها در قم؟
خانم افتخاری فرمودند: چه فکر بکری! چرا چنین چیزی به عقل خودم نرسید؟ فردا لایحه اش را می برم مجلس. خبرنگار ما با خنده گفت جدی نگیرید خانم من شوخی کردم چون در آن صورت تکلیف تولید نسل و ازدیاد جمعیت که آقای خامنه ای دستورش را داده اند چه می شود؟
خانم افتخاری فرمودند آقا قرن بیست و یکم است مثلا. مسئله تولید مثل را هم می شود به سادگی حل کرد. امروزه هزار جور راه ارتباطی وجود دارد. زن و شوهرها علاوه برآنکه می توانند برای هم نامه بنویسند، می توانند از طریق تلفن، فاکس، اسکایپ و اینترنت نیز باهم در تماس باشند. آدم یک ایمیل که بزنه واسه همسرش، چند ثانیه بعد می رسه دستش!
آمریکا
جان کری وزیر امورخارجه آمریکا که به چین سفرکرده است در مورد افزایش اعدام ها و نقض حقوق بشردر چین با مقامات این کشور گفتگو کرد.
مقامات چینی به جان کری گفتند غصه چی رو می خورین شما آمریکائی ها؟ می ترسین جمعیت چین کم بشه؟ ما آنقدر بشر داریم که اگر روزی صد نفرشون رو هم اعدام کنیم میشه ماهی سه هزار نفر. آخه سه هزار نفر پیش یک میلیارد و سیصد و شصت میلیون نفر رقمیه که براش جوش می زنین؟!
اعتراض گوگوش به زنانه مردانه شدن نیمکت ها!
فکر می کنم نیمکت زنانه است و آقا از خجالتش سروکله اش را توی کارتن مخفی کرده؟!
نیکمت پارک‌ها بنشینند.» حمیدرضا خالدی خبرنگار روزنامه اعتماد نوشته است
میثم امرودی معاون فرهنگی و اجتماعی شهرداری تهران، طرح جنسیتی کردن نیمکت پارک ها را اعلام کرد و گفت دختران و پسران در پارک ها باید روی نیمکت های جداگانه بنشینند.
بلافاصله بعد از اعلام این خبر، خانم گوگوش به خبرنگار ما تلفن کرد و گفت تو از جانب من به این طرح اعتراض کن، من هواتو دارم.
خانم گوگوش که برای رفتن به سالن عجله داشت به خبرنگار ما گفت به مخترع این طرح بگو شما که میگی زنها باید روی یه نیمکت بشینند و مردها روی یه نیمکت دیگه، بیا ترانه “یه سایه بون ، یه نیمکت” را هم خودت بخون!
گوگوش لینک این ترانه قدیمی را برای خبرنگار ما فرستاد وگفت بهشون بگو آخه میشه خوند: یه سایه بون زنانه / یه نیمکت مردانه؟ چنین ترانه ای که نه وزن دارد و نه قافیه و نه لطف، را کی گوش می کند و می خرد که من بخوانم؟
خبرنگار ما برای حل این مشکل پادرمیانی و پیشنهاد کرد به جای زنانه مردانه کردن نیمکت ها، برای هر نیمکت یک بپا یا مامور بگذاریم که هم مشکل بیکاری تعدادی از جوانان برطرف شود هم مشکل شهرداری و هم مشکل خانم گوگوش.
اگر این پیشنهاد پذیرفته شود، خانم گوگوش می تواند بخواند:
رو هر نیمکت یه مامور
که المامور و معذور
در اینصورت لااقل قافیه ترانه جور میشه، حالا معنی و لطفش بخوره تو سرش!
ماتیک مخرب تر از موشک!
یک دختر جوان ایرانی کشف کرد که ماتیک مخرب تر از موشک است.
آنچه در این کشف اهمیت دارد این است که این دو تا جنس لامصب، یعنی موشک و ماتیک، هم از نظر ظاهر و هم از نظر باطن شبیه به هم اند. یعنی قد و قواره و رنگ و اون حلقه سیاه وسطش را که در عکس می بینید عین هم اند، هر دو تا کلمه هم با حرف میم شروع و به حرف کاف ختم می شود!
تازه لطف موشک در این است که یکبار می افتد روی سر آدم و آدم را از شر این زندگی راحت می کند ولی ماتیک چون ظاهر فریبنده ای دارد، آدم خیال می کنه چیز خوبیه. در نتیجه هی میزنه، هی میزنه و یک وقت متوجه میشه که ای داد بیداد، هفتاد سالش شده و هنوز هم دلش می خواد بزنه
حرف های خنده دار بزرگان جهان
در حالی که نیمی از مردم دنیا به خاطر گرفتاری هایی که دارند در حال دق کردن هستند، کلی کمدین مشهور توی دنیا ول می گردند که از آنها استفاده صحیح نمی شود.
علمای علم اقتصاد به این می گویند هدر رفتن استعدادهای خنده دار. همین بان کی مون یکیش و سفیر اسرائیل یکی دیگه اش.
درست است که بان کی مون دبیرکل بی خاصیتی برای سازمان ملل متحد بوده است ولی این آدم در خنداندن مردم استعداد دارد، چرا از استعداد این آدم استفاده نمی شود؟ خدا می داند.
ایشان صبر کردند تا اسرائیل حسابی در غزه گرد و خاک کند و جمع کثیری از مردم را به خاک و خون بکشد بعد مثل آدمی که توی زلزله از خواب بپره و همینطور کتره ای یک چیزی بگه یا بپرسه، راکت پراکنی حماس به اسرائیل را محکوم کردند!
خنده دارتر از حرف آقای بان کی مون، سخنان آقای ران درمر سفیر اسرائیل در واشینگتن بود. به گزارش رادیو فرانسه، ایشان فرموده اند: سربازان اسرائیل به دلیل خویشتن داری غیرقابل تصورشان در مبارزه با حماس، باید جایزه صلح نوبل بگیرند.
می گویند وقتی آلفرد نوبل در آن دنیا این حرف را شنیده، دو دستی زده توی سر خودش وگفته خاک بر سر من با این جایزه صلحی که درست کردم!
خواستن توانستن است
در بوشهر سه نفر موفق شده اند سر هشت هزار نفر کلاه بگذارند و۲۳۰ میلیارد تومان پول شان را بالا بکشند.
چون می دانم خواهیدگفت که اصلا در بوشهر ۲۳۰ میلیارد تومان پول پیدا نمیشه، لینک خبر را برایتان می گذارم تا بخوانید و باور کنید و لذت ببرید و قبول کنید که بیهوده نگفته اند: خواستن، توانستن است !
http://www.tabnak.ir/fa/news/415068/کلاهبرداری-۲۳۰-میلیارد-تومانی-از-۸-هزار-نفر-در-بوشهر
یکی از دوستان می گفت کاشکی ما هم عقل مان به این کارها رسیده بود و به جای کارمندی دولت رفته بودیم توی این برنامه ها. گفتم هنوز هم دیرنشده. راه بیفت برو بوشهر و مشغول شو. گفت نه، اگر بروم می روم به یک شهر دیگر. بوشهری ها زخم خورده هستند و دیگر گول نمی خورند. گفتم اتفاقن ما مردم استعداد مرتب گول خوردن را داریم. کافی است که صدایت را عوض کنی، حرف های دیگری بزنی و شگرد کارت را تغییر بدهی. نگاهی به انتخاباتمان بکن، هربار گول یکی را نخورده ایم؟ پرسید حالا بلیت هواپیما از اینجا به بوشهر چند هست؟
*میرزا تقی خان، طنزپرداز و سریال نویس پیشکسوت، با سابقه ۵۰ سال طنزنویسی در توفیق، کشکیات، کاریکاتور، کیهان و تلویزیون از همکاران افتخاری شهروند است. از این نویسنده کتاب “آدم های زیادی” به تازگی منتشر شده است.
