بخش اول
اشاره:
شهروند چند ماه پیش از شروع جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل، سلسله مقالاتی به قلم سیدعلی پورحسینی در مورد فوتبال ایران و جهان، با نگاهی به فوتبال از جنبه ی ورزشی منتشر کرد. حال که تب جام جهانی خوابیده، از زاویه ای دیگر به فوتبال در ایران نگاه می کنیم، رابطه ی فوتبال و سیاست. چرا که اگر به مشکلات و مسائلی که در راه ورزش ایران قرار دارد توجه نشود و ریشه یابی اصولی نشود این چرخه معیوب همچنان ادامه خواهد داشت و آسیب های جدی به ورزش خواهد رساند. مقالات ایرج مصداقی در همین رابطه است که آنها را در ۱۷ شماره بازچاپ می کنیم.
من و فوتبال
در سال ۱۳۴۷ و در جریان بازیهای جام ملتهای آسیا در ایران با فوتبال آشنا شدم. شبها برای شبنشینی به منزل داییام سرتیپ احمدعلی محققی، سپهبد بعدی که فرماندهی ژندارمری کل کشور شد میرفتیم. داییام ضمن مرور روزنامه و اخبار تلویزیون، «مردخای اشپیگل» فوروارد معروف تیم اسرائیل را به شوخی «پشگل» میخواند که البته نشاندهندهی نوع نگاه صاحبمنصبان نظامی و امنیتی کشور به اسرائیل هم بود. شور و اشتیاق بزرگترها برای پیروزی ایران و شوخی داییام مرا نیز مشتاق فوتبال کرد. پیروزی ایران بر اسرائیل در بازی نهایی که از طریق رادیو مستقیم پخش میشد و خوشحالی عمومی، علاقهام را دو چندان کرد و فوتبال به بخشی از زندگیام تبدیل شد. درکی از تیم ملی نداشتم. میشنیدم که همان بازیکنان در باشگاههای پیکان و تاج و … بازی میکنند. مدتها ناراحت بودم که چرا بازیکنان در همان تیم ملی نماندند و به دیگر تیمها رفتند.
روزنامه خواندن را با کیهان ورزشی در سال ۱۳۴۸ شروع کردم و استادیوم رفتن را از سال ۱۳۴۹. پس از آن یک دم از دنبال کردن اخبار و تحولات فوتبال ایران و جهان غافل نشدم. نوجوان که بودم صبح را با خواندن صفحات ورزشی روزنامههای مردم و آیندگان و بعدها رستاخیز که جایگزین مردم شد شروع میکردم و با علاقه آنها را در کلاس و در جامیزم آرشیو میکردم. با عشق و علاقه نه تنها مسابقات فوتبال را در استادیومهای امجدیه و یکصدهزارنفری «آریامهر» تماشا میکردم، بلکه تمرین تیم ملی فوتبال ایران در استادیوم داوودیه را نیز دنبال میکردم. مسابقهی پیکان و تاج در سال ۱۳۴۸ اولین بازی بود که از نزدیک دنبال کردم.
من پرسپولیسی بودم و برادرم تاجی و جنگ و جدال دوران نوجوانی در خانه ادامه داشت. پس از پیروزی انقلاب، نگاهم به فوتبال تغییر کرده بود و هرچه جلوتر میرفتم و پخته تر میشدم این نگاه عمیقتر میشد. فوتبال برای من دیگر جذابیتهای ظاهری قبلی را نداشت و به دور از هیاهو بود.
فوتبال دیگر برایم توپ بازی نبود. این بار مستطیل سبز را میدان نبرد میدیدم. استراتژی و تاکتیکهای به کار برده شده در آن را با علاقه دنبال میکردم. چگونگی رسیدن به هدف و فتح دروازه حریف برایم معنا پیدا میکرد. نگاهم به ساقهای بازیکنان متفاوت از گذشته بود. مشاهده ی سیستم های تدافعی و تهاجمی و چگونگی حمله و دفاع مرا به وجد میآورد. دیگر عبور از دیوار دفاعی حریف برایم یک سرخوشی گذرا نبود. از آن درس هم میگرفتم. مشاهده میکردم جنگندگی و اراده و تصمیم چگونه نتیجهی نهایی را رقم میزند. پرس حریف در زمین خودش و شروع دفاع از زمین حریف به من درسهای زیادی را آموخت. برای من فوتبال فراتر از یک ورزش است. فکر میکنم جاذبههای عالمگیرش هم به همین دلیل است. پیروزی همیشه سهم تیمی که بهتر بازی کرده نمیشود. آن کس که از موقعیت ها بهتر استفاده میکند پیروزی را در آغوش میگیرد. گاه اولین اشتباه مهلک آخرین اشتباه است. یاد میگرفتم که مسابقه ۹۰ دقیقه است و تا لحظهی آخر نباید از پای نشست و بازی را تمام شده انگاشت.
از همه مهمتر به نقش مربی و فرمانده ی تیم بیش از پیش واقف میشدم. در واقع بازیکنان نقشه ها و طرح های او را در زمین پیاده میکنند. می فهمیدم هرچه سیستم ها پیشرفته تر است نظم و انضباط تیمی بیشتر است. دیگر تک ستاره ها نقش اساسی ندارند. حرکت تیمی را روی تک ستاره تنظیم نمیکنند که چنانچه به هر دلیل از بازی خارج شد و یا آسیب دید تیم لنگ بماند و نتیجه را واگذار کند. از همه مهم تر هرگاه تیمی شکست می خورد اولین کسی که مسئولیت می پذیرد، پوزش خواهی میکند، استعفا می دهد و یا برکنار می شود مربی و دستیاران او هستند. در فوتبال نوین، درست مثل جوامع پیشرفته مسئولیت پذیری و پاسخگویی حرف اول را می زند. در آنجا ابر و باد و مه خورشید مسئول شکست تیم ها و نتیجه نگرفتن آنها نیستند.
هرچند فوتبال دیگر نقش قبلی را در زندگی ام ندارد، اما بنا به دلایلی که برشمردم همچنان برایم جذابیت دارد. اگر بخواهم از جنبه ی رمانتیک به آن نگاه کنم فوتبال به سان عشقی قدیمی است که همچنان در من وجود دارد و گاه و بیگاه به یاد آن می افتم و در گوشه و کنار، اخبار آن را دنبال میکنم.
آنچه در مورد فساد و تبانی در فوتبال در هفته های اخیر می شنوم انگیزه ای شد تا آنچه را که در پی می آید بنویسم. متأسفانه آرشیوی در اختیار ندارم و به خاطر حضور در خارج کشور به اسناد و روزنامه های ورزشی قدیمی دسترسی ندارم. از دیدن برنامه های تلویزیونی صدا و سیما در ۲۰ سال گذشته محروم بوده ام و به همین دلیل جا به جا مجبور بودم به حافظه ام اتکا کنم. از این بابت اگر در نوشته ی حاضر کمبودی احساس می شود پیشاپیش پوزش می خواهم.
فساد، حرف اول فوتبال ایران
در هفته های گذشته افشای فساد در فوتبال یک بار دیگر به موضوع روز جامعه ی ورزش تبدیل شد و به رسانه ها راه یافت و همچون دیگر هیاهوهای رایج در نظام جمهوری اسلامی برای دور زدن موضوع نه تنها فدراسیون فوتبال و کمیته انضباطی بلکه مجلس شورای اسلامی، کمیسیون اصل ۹۰، هم وارد موضوع شدند و صحبت از دخالت نیروهای امنیتی که خود جزء لاینفک فساد رایج در کشور هستند، نیز به میان آمد.
تجربه به من میگوید این همه هیاهو نشان از آن دارد که موضوع به سرعت جمع و جور میشود و هیچ اتفاقی نمیافتد.
روزنامه خراسان نوشت که «کمیسیون اصل۹۰ در مجلس شورای اسلامی از وجود ۶۸۶ پرونده فساد در فوتبال خبر داد.
نکته جالب این که تعداد ۵۰۰ پرونده به دلیل نبود مدارک کافی و عدم وجود مدارک مستند، غیرقابل طرح اعلام شده است. همچنین از ۱۸۶ پرونده باقی مانده،۱۶۰پرونده به قوه قضاییه ارسال و ۱۰۸ حکم نیز صادر شده است. گفته میشود سایر پروندهها نیز در حال بررسی هستند.»
مجید جلالی سرمربی تیم فوتبال تراکتورسازی در رابطه با فساد در فوتبال میگوید:
«باید نهادهای بالاتر از فوتبال به ماجرا ورود کنند چون فساد خیلی زیاد است.» … وی در ادامه گفت: «بارها با نهادهای فوتبالی جلسه داشتم و حرفهایم را زدم، اما باز هم میگویم که برخورد با فساد از توانایی نهادهای فوتبال خارج است چون دامنه و ریشه این شبکه در خیلی جاها و حتی در نهادهای فوتبالی هست.»۱
صادق درودگر درباره اظهارات خانبانی روانشناس پیشین استیل آذین مبنی بر اینکه در بازی دو فصل پیش استیلآذین و شاهین بوشهر پیشنهاد دریافت رشوه ۱۵ میلیون تومانی به این باشگاه شده بود، عنوان کرد: «این پیشنهاد بود و به ما گفتند ۳۰ میلیون تومان از شما میگیریم تا بازی را برایتان در بیاوریم. اینکه آقای خانبان گفته ۱۵ میلیون خبر ندارم و میدانم پیشنهاد ۳۰ میلیون تومان بود. به گزارش تسنیم، وی ادامه داد: آن موقع من سرپرست تیم بودم و این موضوع را به شریفی رئیس کمیته انضباطی وقت فدراسیون اطلاع دادیم و پس از آن هم به آقای علیپور گفتیم. آنها گفتند این مسئله را پیگیری خواهند کرد، اما دیگر خبری نشد.»
امیر قلعهنوعی یکی از مربیانی که اتهاماتی علیه وی در رابطه با فساد در فوتبال مطرح است، از اساس منکر وجود فساد در فوتبال شد. در حالی که رسولکربکندی مربی سابق ذوب آهن مدعی است فوتبال غرق در فساد است. کربکندی از دلالی سخن گفت که «از او پول خواسته تا تیمش را قهرمان لیگ برتر کند؛ دلالی که هنوز هم در فوتبال ایران فعالیت میکند.»۲
در فوتبال ایران، داوران یکی از اضلاع فساد هستند که رسانههای داخلی و برنامه ۹۰ روی آنها دست گذاشتهاند و شواهدی را نیز ارائه کردهاند.۳
این روزها در فوتبال ایران عبارت «داور بازی را در آورد»به یک فعل رایج تبدیل شده است و فرهنگستان ادبیات فارسی بایستی آن را به دایره لغات اضافه کند. «درآوردن بازی» یعنی داور در ازای دریافت پول و رشوه نتیجهی بازی را رقم زد.
بخش اخبار ورزشی شبکه خبر صدا و سیما به نقل از محسن قهرمانی داور تعلیق شده فوتبال ایران اعلام کرد که «اگر در این پرونده با محرومیت مواجه شود، خیلیها را با خودش پایین خواهد کشید. قهرمانی داور دیدار جنجالی پرسپولیس و سپاهان در هفته دهم لیگ برتر پس از تماس با برخی اعضای کمیته داوران و دو نفر از مدیران بلندپایه فدراسیون فوتبال تهدید کرده چنانچه از قضاوت طرد شود، مسائلی که درباره داوری و مدیران فدراسیون میداند را با مدرک افشا خواهد کرد، زیرا به باور او اگر بنا بر محرومیت باشد بسیاری دیگر هم باید تاوان بدهند.»
در گزارش سایت قانون آمده افشاگری کامل محسن قهرمانی، حتی میتواند لیگ را با یک تعطیلی مقطعی مواجه کند. شاید به همین خاطر حجتالاسلام علیپور به مربی بدنساز پرسپولیس گفته بود این موضوع باید در یک دایره محدود جمع شود! موضوعی که با انتقاد عادل فردوسیپور در برنامه ۹۰ مواجه شد.
منتقدان بر این باورند که فدراسیون فوتبال از انگیزه لازم برای پاکسازی کامل فوتبال ایران از داوران، مدیران و واسطههایی که در تعیین نتایج نقش داشتهاند، برخوردار نیست. ورود مجلس شورای اسلامی نیز با توجه به اینکه صرفاً نهادی قانونگذار است، چشمانداز این ماجرا را روشنتر نکرده است.
کمیسیون اصل۹۰در آخرین نشست خود از امیر قلعه نویی سرمربی استقلال دعوت کرده بود، اما علیپور دبیر ستاد مبارزه با تخلفات حرفه ای فوتبال با کنایه گفت: «مجلس اگر واقعا میخواهد فوتبال را پاکسازی کند بهتر است از دعوت آدم های مسئله دار که عملکردشان با شائبه همراه بوده خودداری کند. مربیان و بازیکنان اخلاق از دعوت برخی چهره ها به مجلس معترض بودند و خواهان حضور اهالی پاک در این کمیسیون هستند تا آنها بتوانند برای مقابله با ناپاکی، مشاوره های درستی ارائه کنند!»۴
سال گذشته محمد فنایی داور بین المللی سابق فوتبال ایران که در جام جهانی ۱۹۹۴ آمریکا کمک داور مسابقهی فنیال بین برزیل و ایتالیا بود در مورد کمیته داوران و نقش فدارسیون در ارتباط با مشکلات آن میگوید:
«جوّ آنقدر خراب است که خود فدراسیون هم گیج شده است. فدراسیون آنقدر هنر دارد و شاهکار کرده که داوری هم جزئی از این موارد است. اتفاقات مدیریت نمیشود و همین عامل اصلی مشکلاتی است که وجود دارد. دوست ندارم به این مسئله وارد شوم، مردم بهترین افرادی هستند که متوجه تمامی اتفاقات میشوند. مطمئن باشید حالا حالاها هم جو به همین شکل خواهد بود. تا زمانی که مدیریت قوی نشود و تا زمانی که افراد به یکدیگر احترام نگذارند بهتر است صحبت نکنیم. من صلاح میدانم فقط در مورد مسائل کارشناسی تا آنجایی که اطلاع دارم صحبت کنم و به اتفاقات دیگر کاری نداشته باشم. … ما اصولا قدرت طلبیم و برای گرفتن میز با وجود اینکه توانایی نداریم تلاش میکنیم. همینها باعث شده در داوری مشکلات فراوانی بوجود آید.»۵
سرانجام سید محمدهادی آیت اللهی نایب رئیس فدراسیون فوتبال که سابقهی خدمت در سپاه پاسداران منطقه ۹ و بسیج را هم دارد برای جمع کردن پرونده و جلوگیری از باز شدن سر کلاف تخلفات و «پایین کشیده نشدن خیلیها» آب پاکی روی دست همه ریخت و گفت:
«هیچ اتهامی درباره ی این داور اثبات نشده و او میتواند حتی علیه اتهام هایی که به وی نسبت داده شده است شکایت کند. چیزی که من به عنوان رئیس هیأت رسیدگی به تخلفات فوتبال ایران در مورد این پرونده میدانم این است که تمامی مسائل مطرح شده در مورد پرونده محسن قهرمانی اتهام زنی است و هنوز هیچ چیز ثابت نشده و هیچ مدرک محکمه پسندی هم به نظر من در این پرونده دیده نشده، مگر آنکه در آینده مدارک دیگری ارائه شود. اکنون تحقیقات اولیه انجام شده و ما در حال جمع بندی این پرونده هستیم. باز هم میگویم در پرونده محسن قهرمانی در ارتباط با افراد دیگری مسئله قابل پیگیری وجود دارد اما در مورد محسن قهرمانی فقط اتهام هایی مطرح شده که اثبات نشده است.»۶
محمد پنجعلی مدیر تیم پرسپولیس در واکنش به اظهارات آیت اللهی گفت:
«من از روز اول هم که بحث های فساد در فوتبال راه افتاد، حدس میزدم کار به اینجا بکشد که بخواهند همه چیز را جمع و جور کنند. گفته بودم ممکن است در پیگیری مسائل به یکسری افراد برسند که توانایی برخورد نداشته باشند و بخواهند همه چیز را از بیخ و بن منکر شوند.»۷
پس از اظهار نظر آیت اللهی رسانه ها به صراحت از صدور حکم محرومیت شش ماهه علی دایی به خاطر افشاگری در مورد رشوه در فوتبال ایران خبر دادند، اما مصاحبه ی شدیداللحن دایی و نفوذ وی در فیفا و احترامی که مجامع بین المللی برای او قائل هستند باعث شد تا فدراسیون فوتبال دست به عقب نشینی زده و ترجیح دهند که با دم شیر بازی نکند.
کفاشیان رئیس فدراسیون خود به میدان آمد و از اساس منکر موضوع شد چرا که میدانند قدرت مانور محدودی دارند و باز شدن پای فیفا به موضوع، فوتبال غرق در فساد ایران را در بحران بزرگتری فرو میبرد. آنها در یک عقب نشینی آشکار همچنین مدعی شدند که محسن قهرمانی در تست آمادگی جسمانی مردود شده و حداقل برای این فصل از داوری محروم میشود.
وضعیت فوتبال ایران و فساد حاکم بر آن آینهی تمام نمایی است از جامعه و رژیم حاکم بر آن. این دو را جدا از هم نباید دید. مسیری که فوتبال ایران طی ۳۵ سال گذشته طی کرده جدا از مسیری نیست که جامعه ی ایران در این مدت به خاطر وجود یک رژیم غرق در فساد و بیکفایتی پشت سر گذاشته است. اگر پروندهی «قتل های زنجیره ای» و «حمله به کوی دانشگاه» و «کهریزک» و … به نتیجه رسید پرونده فساد در فوتبال نیز به سرانجام میرسد.
برای آن که نشان دهم ریشه فساد در کجاست و برای درمان آن چه باید کرد نگاه گذرایی خواهم داشت به مسیری که فوتبال ایران در ۳۵ سال گذشته طی کرده است و به عوامل مؤثر در آن اشاره میکنم.
فوتبال ایران سرآمد آسیا
پس از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی فوتبال ایران که قدرت درجه اول آسیا بود و فدراسیون آن یکه تاز قاره، مانند بسیاری از امور دیگر به واسطه ی تسلط عناصر بیکفایت و بی مسئولیت سیر قهقرایی طی کرد و به فاجعه ای منجر شد که امروز همه ی ما شاهد آن هستیم.
پیش از انقلاب، شش دوره لیگ سراسری فوتبال «تخت جمشید» با موفقیت و نظم چشمگیری برگزار شده و در سایه ی آن فوتبال ملی به قدرت برتر و بلامنازع آسیا تبدیل شده بود. آخرین دوره ی لیگ با اعلام حکومت نظامی در ۱۶ شهریور ۵۷و لغو مسابقه ی تاج و پرسپولیس که قرار بود روز ۱۷ شهریور برگزار شود نیمه تمام ماند.
پس از پیروزی انقلاب، تیمی که به سادگی نماینده ی آسیا در المپیک مونیخ و مونترال و جام جهانی آرژانتین بود و سه دوره ی متوالی قهرمانی آسیا را یدک میکشید و تیم جوانانش بارها به قهرمانی در قاره رسیده بود و به خوبی از عهدهی میزبانی بزرگترین مسابقات آسیایی برآمده بود به جایی رسید که در حسرت صعود به المپیک همچنان میسوزد و سه دوره ای که به جام جهانی صعود کرده با وجود ۴-۵ سهمیه آسیا به سختی و با صعوبت بسیاری همراه بوده است.
در زمینه ی فوتبال نوجوانان و جوانان هنوز جز یک جرقه، درخششی در سطح آسیا نداشته ایم. در حالی که تیم های قطر و عربستان سعودی و کره جنوبی و ژاپن به موفقیت های چشمگیری در سطح آسیا و بین المللی نائل آمده اند. در حالی که ژاپن و کره مسابقات جام جهانی ۲۰۰۲ را برگزار کردند و قطر میزبان مسابقات جام جهانی ۲۰۲۲ خواهد بود ایران پس از گذشت نزدیک به ۴ دهه هنوز در حسرت برگزاری جام ملت های آسیا به سر میبرد و زمینهای فوتبال و به ویژه استادیوم صدهزار نفری آزادی که تا سال ۵۷ گل سر سبد استادیومهای آسیا بود به چنان فلاکتی دچار شدهاند که مسئولان ورزشی خود به اندازهی کافی در مورد آن روشنگری کردهاند. در حالی که امروز برای یک پست ساده در کنفدراسیون فوتبال آسیا نیاز به لابی گسترده و دادن امتیازهای گوناگون به کشورهای کوچک که بعضاً صاحب فوتبال هم نیستند است، پیش از انقلاب ریاست کنفدراسیون فوتبال آسیا با کامبیز آتابای رئیس فدراسیون فوتبال بود.
این سقوط در زمینهی داوری هم دیده میشود. از سال ۱۹۷۸ که جعفر نامدار، دیدار تیمهای لهستان و مکزیک را در جام جهانی آرژانتین سوت زد هنوز هیچ داور وسط ایرانی در المپیک و جام جهانی عهدهدار قضاوت نبوده است.
این در حالی است که نامدار در جام جهانی ۱۹۷۴ و در المپیک ۱۹۷۲ مونیخ و ۱۹۷۶ مونترال نیز به عنوان داور وسط قضاوت کرد.
در طول ۳۵ سال گذشته محمد فنایی در المپیک ۱۹۹۲ بارسلون و جام جهانی ۱۹۹۴به عنوان کمک داور و حسن کامرانیفر در جام جهانی ۲۰۱۰ به عنوان کمک داور حضور داشتند.
ادامه دارد…
زیرنویس عکس: جام ملتهای فوتبال آسیا در سال ۱۹۶۸ بالای دستان ملیپوشان وقت ایران پس از پیروزی بر اسرائیل
۱-http://www.varzesh3.com/news.do?itemid=1024587&title
۲-http://www.varzesh3.com/news.do?itemid=1024794&title
۳-http://www.jamnews.ir/detail/News/237354
۴-http://www.radiofarda.com/content/f8-referee-scandal/25133253.html
۵-http://www.davaran.ir/1391/08