در صفحه ی فیس بوکی “حق کار، حق دگراندیشان” خبر تحصن نسرین ستوده در مقابل کانون وکلا در اعتراض به محرومیت سه ساله ی خود از حرفه وکالت آمده است. در این خبر آمده است نسرین ستوده هر روز (غیر از روزهای پنجشنبه و تعطیل)، از ساعت ۹ صبح تا ۱۲ ظهر در مقابل کانون وکلا واقع در میدان آرژانتین، ابتدای خ زاگرس حضور خواهد داشت.
خبر این حضور دوستداران و همراهان او را نیز به این مکان کشانده است. جعفر پناهی، محمد نوریزاد، دکتر محمد ملکی، فرزندان محمد سیف زاده (وکیل زندانی)، گیتی پورفاضل، سعید دهقان و مسعود شفیعی از وکلای کانون، دکتر فرهاد میثمی (از افرادی که از روز اول در کنار نسرین ستوده در تحصن شرکت کرده)، عالیه اقدام دوست(زندانی سیاسی در جمهوری اسلامی با ۹ سال سابقه زندان)، معصومه دهقان (همسر عبدالفتاح سلطانی وکیل زندانی) و همچنین افرادی از جامعه بهائی و جوانان بهائی محروم از تحصیل از جمله افرادی بوده اند که در این مدت به دیدار نسرین ستوده آمده اند.
چند روز پیش (۱۹ آبان) تعدادی از جوانان بهایی به دیدار ستوده رفتند. نامه ی آنها را در این خصوص در زیر می خوانید:
۱۹آبان است. امروز همه ی ما احساس عجیبی داریم. می خواهیم به دیدن خانم نسرین ستوده برویم. هموطن بزرگواری که روزهاست در تحصن به سر می برد. تحصن برای چه؟ برای گرفتن حقوق از دست رفته ی خود و بسیاری از مردم این مرز و بوم، از جمله حق تحصیل که سالهاست از ما و دیگر هموطنان بهاییمان سلب شده است. ما ایرانیان بهایی حتی از ساده ترین حقوقمان از جمله حق تحصیل محروم هستیم. هنوز کمی با کانون وکلای دادگستری که محل تحصن خانم ستوده است فاصله داریم. هر یک در دل دعا می خوانیم و سعی می کنیم جملاتی را که می خواهیم برای تشکر یا همدردی به زبان بیاوریم، در ذهنمان مرتب کنیم. هرکدام غرق در افکار خود هستیم که خانم ستوده را در حالیکه تابلویی در دست دارند، می بینیم. به سمتشان می رویم. به گرمی با ما احوالپرسی می کنند و خوش آمد می گویند. احساس خوبی داریم. هرکدام سعی میکنیم جملاتمان را با یاد بیاوریم و به زبان خودمان از ایشان تشکر کنیم. دسته گلی که تهیه کرده ایم را تقدیم می کنیم. می دانیم که اینها در برابر اقدامات بزرگ این بانو ناچیز است اما فقط می خواهیم به سهم خود قدردانی کرده باشیم. قدردانی کنیم از تمام زحمات، دلیری ها و شهامت های هموطنی که با وجود اینکه خود دردمند است، باز هم نسبت به دردهای اطرافیان و جامعه اش بی تفاوت نیست و ساکت نمی نشیند. خانم ستوده با صحبت هایشان دلگرممان می کنند. ابراز امیدواری کرده و می گویند که پشتمان هستند و از تمام محرومین حمایت می کنند. کم کم وقت رفتن فرا می رسد. جلو می رویم و خداحافظی می کنیم. دستمان را به گرمی می فشارند و از ما تشکر می کنند که به دیدنشان رفتیم. در راه برگشت خشنودیم و امیدوار. به روزی امید داریم که بتوانیم بدون تبعیض زندگی کنیم، تحصیل کنیم، کار کنیم و حقوقمان به خاطر عقایدمان پایمال نشود. به روزی امید داریم که ایرانمان آباد شود و بتوانیم آرامش و آزادی را در وطنمان تجربه کنیم. به امید آن روز… جمعی از دانشجویان محروم از تحصیل بهایی.
جمهوری اسلامی ایران همواره از ورود اعضای جامعه بهائیان به دانشگاه ها به دلیل نوع دیانت آنان جلوگیری می کند. اغلب این جوانان با رتبه های عالی از ورود به دانشگاه ها باز می مانند. جالب است بدانید این جوانان که اجازه تحصیل حتی در مراکز خصوصی هم ندارند، باید در قالب سرباز اسلام و نظام اسلحه به دست گرفته و در صورت لزوم با دشمنان دین بجنگند.