کلوتید ریس، جاسوسه مرموز فرانسوی به محض آنکه اجازه خروج گرفت و از ایران رفت، مشکل مبادله اورانیوم ایران را حل کرد! او که مدتها زندانی و ماه ها در سفارت فرانسه در تهران تحت نظر بود، به رئیس جمهور فرانسه گفته بود شما ها ترتیب آزادی من را بدهید، اگر مشکل مبادله اورانیوم را حل نکردم، هرچه دلتان خواست بگوئید.

رئیس جمهور فرانسه هم دفترچه حساب پس اندازش را داد به وزیر امورخارجه فرانسه و گفت این دخترک را آزاد کن ببینیم چکار می کنه؟

مقامات ایران صبح یکشنبه با دریافت نمی دانم سیصد میلیون تومن، یا سیصد میلیون دلار(هر دو جورش را خوانده ام) این جاسوسه را آزاد کردند و صبح دوشنبه خبرگزاری ها اعلام کردند که جمهوری اسلامی با مبادله سوخت اتمی اش موافقت کرده است.

دخترک یک شبه کاری کرد کارستان، جالب اینجاست که ادعا می کرد من جاسوس نیستم و بی گناهم!

سابقه کار و توانائی دخترهای جوان در ایجاد و حل مشکلات برمی گردد به فرمایشات جناب صدیقی امام جمعه تهران .

درست از همان لحظه ای که ایشان فرمودند آتشفشانی ایسلند به دلیل کارهای غیراخلاقی و بدحجابی خانم ها روی داده است، مقامات جهان به توانائی خانم ها در ایجاد و حل معضلات جهانی پی بردند و فهمیدند که این موجودات ظریف و زیبا هم می توانند مشکل ساز باشند و هم مشکل گشا. و سارکوزی رئیس جمهور فرانسه هم به همین دلیل حاضر شد ولخرجی کند و خانم ریس را آزاد کند.

اصولاً براساس آن ضرب المثل قدیمی که می گوید هروقت اورانیومی مبادله شد، یا تظاهراتی برپا شد پای یک زن در میان است! معلوم می شود همین تظاهراتی هم که الان در همه دنیا علیه اعدام های اخیر در ایران صورت می گیرد نیز کار دخترهای جوان و زیباست. عکس بسیاری از این دخترها در اینترنت هست و همه می توانند ببینند.

این دخترها با آرایش های آنچنانی و لباس های بدتر از آنچنانی، به خیابان می آیند و جوان ها را به دنبال خود به خیابانها می کشانند. بعد هم شروع می کنند به تکرار همان شعار مرگ بر دیکتاتورکه یادشان داده اند.

جوان هایی هم که به دنبال دخترها آمده اند، بر اساس شعر معروف رشته ای برگردنم افکنده دوست/ می کشد هرجا که خاطرخواه اوست . هرچه  دخترها می گویند تکرار می کنند بدون آنکه بدانند دیکتاتور خوردنی است یا پوشیدنی و در نتیجه الکی الکی تظاهرات راه می افتد. وگرنه ایرانی های اینور آب چکار دارند که در ایران  چند نفر را اعدام کرده اند؟!

اصولا از روزی که امام جمعه تهران چشم وگوش مردم را بازکرد و علت حوادث بزرگ را برای مردم روشن کرد، مردم فهمیدند دخترها چه موجودات خطرناکی هستند.

همین ریزش زمین در ایستگاه مترو منیریه نیز به طور یقین کار یک دختر بد حجاب بوده است!

حتماً شنیده یا خوانده اید که نیمه شب شنبه گذشته در ایستگاه در حال ساخت مترو منیریه، زمین ریزش کرد، یک کامیون را به کام خود کشید و لوله گازآتش گرفت. نیروهای امداد و پلیس که در عرض چند دقیقه در محل حادثه حاضر شده بودند، بلافاصله حدس زدند که علت فروریختن زمین، عبور یک دختر۲۲ ساله بدحجاب از آن محل بوده است!

دلیل این حدس وگمان، نیز همان فرمایشاتی بود که در بالا گفته شد. امام جمعه موقت تهران دو سه هفته پیش از حادثه، رسماً اعلام فرموده بودند که همه بلاهای طبیعی مثل سیل و زلزله و آتش فشان و ریزش ایستگاه مترو منیریه! از بدحجابی خانم ها ناشی می شود.

و بدیهی است که هرچقدر یک دختر بدحجاب، زیباتر و جوان تر باشد، شدت زلزله یا ریزش ایستگاه مترو بیشتر خواهد بود!

یکی از ماموران جوان حاضر در محل حادثه به خبرنگار ما می گفت با اندازه گیری میزان خرابی و فرورفتگی زمین، حدس می زنیم که دختره بیست و دو سه ساله و بسیار زیبا بوده چون دخترهای هفده هیجده ساله، گرچه می توانند باعث ایجاد زلزله و خرابی ایستگاه مترو شوند، اما چاله ای به این وسعت و عظمت را فقط یک دختر ۲۲ تا ۲۳ ساله می تواند ایجاد کند!

او که معلوم بود در آتش دستگیری چنین دختری می سوزد، با آه و افسوس می گفت خیرندیده پس از انجام این عمل خرابکارانه انگار آب شده است و به زمین رفته است، هر سوراخ سمبه ای را که می گردیم پیدایش نمی کنیم.

خبرنگار ما از مامور مربوطه پرسید فکر نمی کنید این خرابی کار اون دختر جاسوسه باشد که قرار است فردا آزاد شود؟ مامور مورد بحث فکری کرد وگفت عکس های با حجابش را که در دادگاه دیده ام، زیاد چنگی به دل نمی زند، ولی اگر روسری اش را بردارد، دستی به سر و رویش بکشد و آرایشی بکند، بعید نیست بتواند خرابی با این وسعت یا بدتر از این را هم ایجاد کند!

خبرنگار ما که پس ازکپی کردن یکی از عکس های خبرگزاری مهر از محل حادثه  بازگشته است می گوید عیب کار اینجاست که هرچه امام جمعه تهران به این دخترها نصیحت می کند که باباجان گره روسری تان را محکمترکنید مگر حرف گوش می کنند؟ فقط همین یک جمله را یاد گرفته اند که از این محکمتر؟ خفه می شیم آخه!

کافی نت رویائی!

خبرگزاری های داخلی، شرایط جدید اعطای مجوز کافی نت در شهرهای بزرگ ایران را به شرح زیر اعلام کردند:

“در کافی نت ها باید دوربین مدار بسته نصب شود.کافی نت ها باید از مراکز آموزشی دخترانه دور باشند. باید دارای شیشه بیرنگ باشند تا داخل آنها از بیرون کاملا قابل دیدن و کنترل باشد. کشیدن حصر و پرده نیز چه در داخل و چه در خارج کافی نت ها ممنوع است. نشستن زن و مرد- حتی محارم- در کنار یکدیگر ممنوع است.  ساعت ورود و خروج مراجعان کافی نت باید در دفتر مخصوصی ثبت شود. مشتری ها باید مدارک هویتی معتبر و عکس دار برای استفاده از اینترنت همراه داشته و ارائه بدهند. متصدی کافی نت باید عکس را با صاحب مدرک هویت تطبیق بدهد. متصدی کافی نت وظیفه دارد این اطلاعات را به مدت ۶ ماه و اطلاعات دوربین مدار بسته را به مدت ۳ماه حفظ کند.”

یکی از کسانی که تصمیم گرفته است در تهران کافی نت باز کند، در گفتگویی اختصاصی با خبرنگار ما، جزئیات بیشتری از کافی نت رویائی خود را فاش کرد و گفت کافی نتی که باز خواهم کرد دارای سه بخش زنانه، مردانه و بچه گانه خواهد بود.

هرکدام از بخش ها با تیرآهن و بتون آرمه و پارچه سیاه از یکدیگر مجزا خواهد شد، باوجود این برای آنکه خیالم راحت باشد که مشکلی برایم پیش نمی آید، یک سربازخانه جمع و جور نیز پشت کافی نت دایر خواهم کرد.

به سربازهای سربازخانه خصوصی خودم آموزش خواهم داد به محض اینکه جوانی وارد کافی نت شد، همچون فیلم های آرتیستی، بپرند جلوی او و بگویند دستها بالا! وقتی او را تفتیش بدنی کردند و هرچه در جیب هایش داشت بیرون ریختند،آنگاه خودم وارد صحنه می شوم، او را می نشانم جلوی کامپیوتر، یک چایی می گذارم جلوی رویش، و اشاره می کنم تا سربازها  دورتا دور او را با سیم خاردار محصور کنند که تکان نتواند بخورد. بعد یکی از سربازها را مامور خواهم کرد با مسلسل کنار او بایستد تا کسی مزاحمش نشود و با آرامش! مشغول گشت وگذار در سایت های مجاز شود.

وی اضافه کرد: برای روز مبادا یک زندان نقلی نیز کنار سربازخانه دایر خواهم کرد که اگر کسی به دیوار بتونی یا پارچه سیاه قسمت زنانه نگاه چپ کرد، موقتاً بازداشتش کنیم و تا رسیدن برادرها، در آنجا نگاهش داریم.

خبرنگار ما پرسید نمی خواهید از تانک و زرهپوش و این جور وسائل مدرن هم درکافی نت خودتان استفاده کنید؟

متقاضی کافی نت جواب داد تانک و زرهپوش خیلی گران است و بانک ها برای چنین وسائلی وام نمی دهند، قصد دارم یک ماشین آب پاش دست دوم بخرم که هرنیم ساعت به نیم ساعت روی جوانهائی که نشسته اند و دارند با کامپیوتر ور می روند آب سرد بپاشد تا خدای ناکرده آتش درونشان شعله نکشد!

وظیفه خبرنگار، خبررسانی است

بهرام محمدیان، معاون وزیر و رئیس سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی درگفتگو با خبرنگار ایلنا گفت جزئیات طرح عفاف و حجاب وارد کتاب های درسی می شود چون هرکاری باید از آموزش و پرورش شروع شود.

خبرنگار ایلنا چند بار دورخیز کرد تا بپرسد حالا که قرار است همه چیز از کودکی به بچه ها آموزش داده شود آیا به کودکان یاد خواهید داد تا بروند و تحقیق کنند و بدانند در کشورهائی که میلیون ها زن بی حجاب وجود دارد روزی چند بار زلزله می آید؟ ولی به خودش گفت به تو چه مرد؟ دنبال دردسر می گردی؟

وی دوباره به ذهنش رسید که بپرسد آیا درکتاب های درسی به بچه ها یاد خواهید داد که بروند و تحقیق کنند مطابق کدام فعل و انفعال شیمیائی، وقتی مردم یک کشور به نحوه انتخابات اعتراض کنند تبدیل می شوند به خس و خاشاک؟ ولی بازهم گفت ول کن مرد حسابی. می خواهی از نان خوردن بیفتی؟

خبرنگار مربوطه موقع رفتن و خداحافظی دوباره به خودش نهیب زد که اقلا بپرس آیا به بچه ها یاد می دهید که دموکراسی خیلی بده و اگر یکنفر به جای همه تصمیم بگیرد خیلی خوبه چون مردم از شر فکر کردن و رای دادن و این جور مزخرفات راحت می شوند؟ ولی باز هم گفت می دونی چیه؟ وظیفه خبرنگار خبررسانی است، اون آقاهه هرچی گفته بنویس و خودت را راحت کن. مگه فضولی؟!

بولینگ وطنی!

روزی که آقای احمدی نژاد فرمودند نفت را می آوریم سر سفره مردم، خیلی ها در دماغشان را گرفتند و شروع کردند به پیف پیف کردن که در چنین صورتی بوی نفت نمی گذارد آدم از بوی خوش آبگوشت لذت ببرد. غافل ازاینکه منظور آقای احمدی نژاد این بود که درآمد نفت را به طور خداپسندانه بین مردم تقسیم می کنیم جوری که دورترین روستاها نیز از امکانات رفاهی برخوردار شوند.

مردم دنیا نیز که عادت کرده اند حرف های رئیس جمهور ایران را جدی نگیرند، گفتند این حرف هم مثل حرف های دیگر ایشان است و رفتند دنبال بدبختی هایشان.

خوشبختانه هنوز پنج سال از زدن این حرف نگذشته بود که وعده ها به واقعیت پیوست و به طوری که می بینید، اکنون مردمی که نان ندارند بخورند نیز می توانند بولینگ بازی کنند و از زندگی مدرن و امروزی لذت ببرند!

 

* میرزاتقی خان یکی از روزنامه نگاران و طنزنویسان پیشکسوت ایران و از همکاران تحریریه ی شهروند است.