ایرانگردی
چو سرو سیاوش نگونسار دید
سراپرده دشت خونسار دید
بیفکند سر را ز اَندَه نگون
بشد زان سپس لاله واژگون
گویند گل لاله واژگون در آن زمان که گلوی سیاووش پاکنهاد با تیغ تیز گرسیوز خونریز، آن پلید دژخیم بدنهاد، آشنا میشد، شاهد ماجرا بود. از پس آن اندوه، گلگونه رخ، سر به زیر افکند تا آرام آرام اشک بریزد بر بیگناهی سیاووش.
گل لاله واژگون با نام علمی (Fritillaria) گیاهی است دیدنی که در هوای لطیف مرغزارهای سرسبز کوهسارهای سربلند ایرانزمین میروید. جایجای این خاک سرشار از دیدنیهایی است که در پهنهسار گیتی اگر یگانه نباشد، کمیاب و نایاب است.
در پاوه و اورامانات هم به این گل اشک سیاوش میگویند. لاله واژگون یا لاله نگونسار، در نقش سرستونهای ساسانیها هم در موزه طاق بستان در کنار نقش پادشاه ساسانی دیده میشود.
یکی از جایگاههای رویش این گیاه زیبا، گلستانکوه در نزدیکی خوانسار است. از پس زمستان با سرمای دلنشین و برف فراوان، آنک در بهار و در آغازین روزهای اردیبهشت، سراسر گلستانکوه سرشار از گیاهان خوشبو و سودمندی، مانند آویشن و موسیر و گون است که هرکدام داروی بیماری و درمان دردی هستند.
دانشمندان دوازده هزار نوع گونه گیاهی را در ایران شناسایی کردهاند، که حدود پانزده درصد آن منحصر به ایران بوده و در هیچ کجای جهان، به طور طبیعی رشد و نمو ندارند. لاله واژگون نخستین بار در سال ۱۵۷۶ میلادی به وسیله جهانگردان اروپایی از ایران به اتریش برده شد و در باغهای ثروتمندان و خاندان سلطنتی پرورش یافت. ازسده ۱۹ میلادی کشت آن در هلند نیز رواج یافت. نکته جالب توجه اینکه در ایران بیش از ۱۷۰ گونه لاله به طور طبیعی رشد و نمو میکند، حال آنکه هلند به سرزمین لالهها مشهور است. ارتفاعات لرستان و بختیاری و بخشهایی از مناطق همجوار این دو استان عمده ترین رویشگاه لالههای واژگون هستند
در کنار دیدن این لالههای بیمانند، سرچشمه زیبا با درختان کهنسال تناور و عسل بسیار گوارا و سودمند خوانسار را فراموش نکنید.
***
رصد بارش شهابی در کنار دریاچه تار
دریاچه های تار و هویر دو نگین فیروزهای دماوند با سکوتی دلکش در کنار زلال آبی سرد و پاک از شگفتیهای آفرینش در بلندای ۳۵۰۰ متری البرزکوه سرفراز در پایان جادهای پر پیچ و خم قرار دارند. در سکوت کوهستان، دریاچه معنای دیگری دارد و آب سرد نیلگون آنها شکوه ایران باستان و پاکی مردمانش را به یاد میآورد.
دریاچه «تار» در شرق شهر دماوند واقع شده است و طول آن در درازترین نقطه به حدود ۵/۱ کیلومتر میرسد. از تار که بگذریم با کمی پیادهروی به «هویر» میرسیم که بزرگی آن در حدود نصف تار است. هوای دریاچهها یکسره بسیار سرد و به دلیل بلندی همواره در معرض وزش بادهای بیشوز غربی است.
جادهای در سمت چپ «تار رود» وجود دارد که به درهای به نام «سیستان» میرسد. با دژها و آثار باستانی فراوان از دوران پرشکوه و سرفراز کهن. به گفته مردم محلی، این دژها توسط «شهریار» پسر «برزو» پسر «سهراب» پسر «رستم» ساخته شده و از این رو به منطقه نام «سیستان» را دادهاند. اما شواهد تاریخی نشان میدهد که این آثار در زمان «شهریار» پسر «دارا» از خاندان «اسپهبد شروین» از «اسپهبدان مازندران» بازسازی شده و مورد استفاده قرار گرفته است. این همان پادشاهی است که بر طبق روایت بزرگمرد ایرانی «نظامی عروضی سمرقندی» در کتاب ارزشمند «چهار مقاله نظامی»، حکیم ابوالقاسم فردوسی به دیدار او رفت.
در پی یافتن نشانهای از آسمانسنگ شروین در پیرامون دریاچه تار، به سوی این دریاچه لاجوردی گام برداشتیم و زمان آن را به گونهای قرار دادیم تا در زمان بارش شهابی مردادماه در آنجا باشیم. آفتاب تازه به پشت کوهها خزیده بود که ما به ناچار، گرمپوش شدیم. شرارههای آتش، آنهم در میانه راه تابستان، دل سرد شب کوهستانی را شکافته ما را به میهمانی فرا میخواند.
آنشب آتش فروزان، دم به دم میزبان ما بود و نوای دلانگیز سهتار یکی از کوهنوردان گوشنواز. جنجالی بود از اخگر آتش و اختر آسمان. تماشای بازتاب بارش شهابی در آیینه تار و نوای سهتار چنان دلانگیز بود که سرمای هوا را که نه، گرمای درون را احساس میکردیم. درخشش تیر شهاب یادآور آرش کمانگیر بود و ما ایستاده بر جای گام فردوسی.
* جعفر سپهری مدرس کامپیوتر در دانشگاه های آزاد، جامع علمی کاربردی و پیام نور و مدرس رسمی فدراسیون کوهنوردی و صعودهای ورزشی در زمینه “هواشناسی کوهستان” بوده است. او صدها مقاله در زمینه ی ایران شناسی و تاریخ علم در ایران به چاپ رسانده . سپهری از سال ۲۰۱۴ به کانادا مهاجرت کرده است.
thank you for posting this article about Khansar and Golesat Kooh.
I have been to Khansar many times and have a lot of good memories
about Golestan Kooh and Sar Cheshme. A beautiful part of Isfahan Province
that deserve a visit if you are in that part of Iran.