هفته گذشته یکی دیگر از نمونه های فساد گسترده مالی مافیای اقتصادی جمهوری اسلامی افشا شد و در طی آن محمودرضا خاوری، رئیس بانک ملی ایران (و به قول وب سایت رسمی بانک ملی بزرگترین بانک دنیای اسلام) که از عوامل این رسوایی مالی بود به کانادا گریخت. زوایای این رسوایی مالی آنقدر است که رسیدگی به همه آنها نیاز به گروه های کارشناسی ویژه دارد، اما شاید بزرگترین رسوایی برای نظام جمهوری اسلامی این است که ارشدترین مقامات آن نظام نیز احساس امنیت اجتماعی نمی کنند و متوسل به شهروندی کشور دیگری می گردند. محمودرضا خاوری دارای شهروندی کانادا است و این اوج رسوایی نظامی است که جز پوسیدگی از آن چیزی نمانده است. نظامی که حتی لحظه ای توان ایستادن بدون اتکا به اسلحه را ندارد.
بیش از سه دهه پیش زمانی که شایسته سالاری نسبی در کشور حاکم بود، در جایگاه رئیس هیات مدیره بانک ملی ایران، یوسف خوشکیش بود که پس از پیروزی انقلاب دستگیر شد و مدتی بعد اعدام گردید. یوسف خوشکیش در ابتدا کارمند ساده بانک بود که پس از قبولی در کنکور اعزام کارمندان بانک به خارج به فرانسه رفت و دوره بانکداری را در آنجا تکمیل کرد. پس از بازگشت به ایران و چند سال خدمت در بانک با گذراندن امتحان دیگری از طرف بانک ملی برای تکمیل تحصیلات بانکداری، این بار به انگلستان رفت و پس از طی این دوران مجددا به ایران بازگشت و به خدمت خود در این بانک ادامه داد. وی به دلیل شایستگی ها و دانش گسترده در زمینه بانکداری مراتب ترقی را طی نمود تا به عضویت هیات مدیره بانک ملی رسید و نهایتا به ریاست هیات مدیره برگزیده شد. در طی مدیرت او بانک ملی به یک بانک معتبر جهانی تبدیل گشته و در رده بندی یکصد بانک معتبر دنیا جای می گیرد که تاکنون هیچ بانک ایرانی در چنین جایگاهی قرار نگرفته است. خوشکیش به مدیری مصمم و بسیار حساس به منافع بانک مشهور بود که حتی برای ایجاد حسابی برای کمک های ضروری به کارمندان بانک وجه اولیه آن را از حساب شخصی خود مصرف کرد تا به بانک ضرری نرسد. خوشکیش در ابتدای سال ۵۷ به ریاست بانک مرکزی ایران رسید و پس از پیروزی انقلاب دستگیر و روانه زندان شد. شایع بود که او را وادار می کردند تا دستشویی های زندان را بشوید و وقتی او به این امر اعتراض کرد او را به دستور خلخالی و به روایتی به دستور خمینی تیرباران کردند. در گرماگرم انقلاب به خوشکیش هشدار می کنند که از ایران خارج شود، اما او ماند چون اعتقاد داشت گناهی مرتکب نشده و پرونده اش کاملا پاک است. اموال او در هنگام مرگ به منزل ویلایی اش در شمال تهران و اتومبیل شخصی اش محدود می شود.
حکایت خوشکیش و خاوری تنها حکایت دو فرد نیست. این داستان دو سیستم متفاوت است که یکی خوشکیش را می پروراند و دیگری خاوری را. یکی نظامی است که مدیریت اداری با نظمی نسبی دارد. یک کشور در حال توسعه با رشدی موزون و با ثبات و فضایی که در آن اندازه ای از شایسته سالاری حاکم است. افراد به سازمان خود دل بسته اند و مهمتر از آن امید به آینده وجود دارد. در نظام دیگر اما تنها چاپلوسی و نوکرمآبی است که حاکم است. تعهد نه به سازمانی است و نه به کشوری. مافیای رانت خواری است که برای هیچ چیز و هیچ کس ارزش و شأنی قائل نیست و بر تمام سازمان های اداری بر آن مستقر است.
در تاریخ جمهوری اسلامی این اولین باری نیست که اختلاس بزرگی کشف می شود. در دهه شصت بنیاد نبوت نمونه ای از اختلاس های کلان بود و تنها زمانی ماجرا افشا شد که رئیس بنیاد هوای آن کرده بود که کاندید ریاست جمهوری شود. این امر بر برخی گران آمد و به قولی زیرآبش را زدند. آن دیگر ماجرای اختلاس یکصد و بیست میلیارد تومانی بود که آقای رفیق دوست و برادرش درگیر آن بودند. این ماجرا توسط حشمت طبرزدی و در نشریه دانشجوی بسیجی افشا گردید. در پی آن حشمت طبرزدی دستگیر شد و نشریه اش توقیف گردید، اما متهم اصلی پرونده یعنی آقای رفیق دوست همچنان مشغول بیزینس است. طبرزدی در سیستمی که عدالتی وجود ندارد به جرم حق خواهی همچنان در زندان به سر می برد. چند سال پیش نیز ماجرای اختلاس صدها میلیون پول توسط شهرام جزایری برملا شد. آن هم تنها به این دلیل که با اصلاح طلبان هم سر و سری داشت اما ده ها آقازاده دیگر و در ابعادی بسیار بزرگتر همچنان به حیف و میل اموال بیت المال مشغول بوده و هستند. کشف چندباره صدها تن طلا و تبدیل شدن آنها به مس و کشف صدها میلیون ارز در حال خروج از مرزهای کشور تنها موارد کشف شده غارت منابع کشور توسط باند حاکم است.
در نظام جمهوری اسلامی همه چیز سرتاسر فاسد شده است. نظام بانکی کشور که زمانی یکی از سالم ترین نهادهای این کشور بود، آماج دست اندازی ها و فساد گسترده شبکه های مافیای قدرت شده است. از استقلال نظام بانک نیز همانند قوه قضاییه و دیگر نهادهای کشور چیزی باقی نمانده است. ایران ثروتمند در چمبره گروهی است که مملکت را مایملک خویش می دانند. گروهی ناشایست که با رجزگویی و نوکر مآبی به مقامی می رسند و تنها با زور اسلحه بر قدرت می مانند. بدین گونه است که در چهار گوشه ایران ثروتمند، فقر بیداد می کند. اقتصادی با درآمد یک صد میلیارد دلاری رشد آن صفر است و تولیدی وجود ندارد و تنها جولانگاه معامله گران ارز است. ایران ما در نازل ترین دوران خود به سر می برد و راهی جز با فروپاشی نظام دینی حاکم به بیرون از این بن بست نیست.
هم میهنان اگر مایل باشند می توانند به لینک زیر مراجعه کنند تا مقاله ای در رابطه با اتفاق شوم ۵۷ را مطالعه کنند. در این مقاله توطئۀ غرب را به خوبی متذکر می شود
http://thenewamerican.com/history/world/1111
درود بر شما جناب حریری و سپاس از مطلب بیطرفانه ای که نوشتید و یادی از شادروان خوشکیش کردید من توسط پسرم مطلب شما را امروز دیدم و چون شاهد مرگ مرحوم خوش کیش بوده ام برای اصلاح مطلب شما لازم دیدم این چند سطر را تقدیم کنم…. جناب حریری بنده با شادروان خوشکیش به همراه سپهبد رضا طباطبائی و دکتر شیخ الاسلامی در یکجا که به بند “رژیم سابقی ها” معروف شده بود ماه ها زندگی میکردیم، این مرد آنقدر زندگی خدمتی سالمی داشت که ظاهرا خلخالی در بهمن ۵۷ هیچ بهانه کوچکی برای از بین بردنش پیدا نکرده بود و او را به حبس محکوم کرد…اگر اشتباه نکنم اولین بار اورا در اردیبهشت ۵۸ در اوین دیدم که از زندان قصر به اوین منتقل شده بود…… ما یک سال و اندی با هم آنجا بودیم، خوشکیش خودش حدود ۶۵/۷۰ سال سن داشت و یک همسرسالخورده ای داشت که میامد هر هفته سر میزد …این مرد عاشق همسرش بود ….ما حدود یکسال و اندی انجا بودیم تا در تیر ماه ۵۹ قیام افسران پایگاه شاهرخی رخ داد، ظاهرا آقایان تصمیم گرفته بودند که از دشمنانشان زهر چشمی بگیرند، یک ماه از آن اتفاق گذشته بود که یک روز چهار تا اسم را خواندند که وسایلشان را جمع کنند باید بروند دادگاه تجدید نظر ، یکی از ان ۴ نفر شادروان خوش کیش بود، ان روز نحس را خوب به خاطر دارم …. ما به خوشکیش تبریک گفتیم که میخواهند آزادت کنند… دریغا که تیربارانش کردند…. و همسرش هم به یک هفته نکشید که درگذشت .
ابتدا با تشکر از تمامی دوستانی که کامنت گذشته اند .خواندن این کامنتها مرا بر ان دشت که چند توضیحی پیرامون این نوشته بدهم .
رژیم پهلوی مشکلات فراوانی داشت که لزوم به توضیح در اینجا نیست من هم به هیچ وجه از طرفداران ان رژیم نیستم. آنچه من در این مطلب بدان اشاره کردم چنین است: در بین کشورهای در حال توسعه، و در مقایسه با آنها ، ایران کشوری بود که دارای یک نظام نسبی اداری و اقتصادی بود، که در بازار اقتصاد جهانی کاملن جا افتاده بود ، و از سطحی از استانداردهای بیل المللی برخوردار بود. به هیچ وجه سطح گسترده فساد مالی ، با آنچه در زمان پیش از انقلاب بود قابل مقایسه نیست. در این نظم اداری افراد بسیاری میتوانستند رشد کنند تعلیم ببینند و بالا بیایند ( که در جمهوری اسلامی چنین چیزی خیلی کمتر امکان پذیر بود چون این یک رژیم ایدولوژیک است). . در واقع بخشی از گسترش طبقه متوسط هم در بین سالهای ۴۲ تا ۵۷ در تبع همین گونه سیاستها بوده است. این بیان بخشی از واقیعت آن دوران است. ما برای ساختن آینده سخت نیامندیم که دیدنی فارغ از بار پیشداویهای سیاسی داشته باشیم. فکر میکنم دیگر زمان صحبتهای کلی نظیر ان موقع فساد بود الان هم هست پس….. و یا اینکه چون الان اینگونه است پس شاه خوب بود یا از این قبیل صحبتها، گذشته است. میتوان تا سالها همچنان در بغض و بر علیه رژیم پهلوی ماند و یا همواره آنرا مقدس و بهترین گزینه دانست و همچنان بر سر این دعوا بر سر هم داد کشید. این شیوه اما کمکی به ما دربهترساختن طرح آینده ایران نمیکند برای آنکه آینده بهتری ساخت باید ابتدا گذشته را شفاف و بدون حب یا بغض دید. همانگونه به زیبایی جناب آقای موبدی در کامنتشان نوشتند.
در ضمن اشاره به نکته لیست بانک ملی، دو نکته را قابل ذکر میدانم ؛ اول آنکه این لیست در جو انقلابی ان زمان منتشر شد ، و بعدها بسیاری از جمله خود کارکنان بانک که در انتشار لیست نقش داشتند به حقیقی و درست نبودن آن لیست اشاره کردند.
دوم اینکه ان اشاره مربوط به زمان انقلاب است که رژیم در حال سقوط است، حتمن درشرایط آنارشی ناشی از خلاء قدرت پیش آماده امکان چنین اختلاسهای مالی پیش میاید حتا در بین با نظم ترین کشورها. این متفاوت است از شرایط معمولی مورد مقایسه من. که شرایط صبت بود و در ان استقلال نظام بانکی کشور بطور نستبن زیادی حفظ بود.
با احترام
مهرداد حریری
دوستان گرامی در مورد انسان سازی همین بس که در آغاز پادشاهی خاندان پهلوی تقریبا نود در صد جمعیت آنزمان ایران بیسواد بودند و با ساختن مراکز آموزشی و پیاده کردن قانون آموزش رایگان از شروع دبستان تا پایان دانشگاه نه تنها سطح سواد را تا هفتاد و پنج در صد جمعیت ارتقادادند بلکه انسانهایی متخصص ایران ساز فرهیخته و دلسوز میهن تربیت کرده که فقط یک نمونه آنرا آقای دکتر حریری در مقام مقایسه نام بردند و خوشبختانه بسیار داشتیم در طول پنجاه و هفت سال پادشاهی خاندان پهلوی پس از ویرانه ای که قاجارها برای ما باقی گذاشته بودند و با اندک درآمدی که داشتیم چه توقعی دارید و میخواستید چه معجزه ای رخ بدهد البته اگر مبارزین دروغین وابسته دست از چوب لای چرخ گذاشتنهای خود بر میداشتند و هزینه خنثی کردن توطئه های شما حفظ و در جهات دیگر خرج میشد بمراتب کشور آبادتری میتوانستیم داشته باشیم رژیم اسلامی سی و سه سال است ایران را قبضه کرده تقریبن بیش از نیمی از زمان حکومت خاندان پهلوی ایا باندازه نیمی از خدمات آن دوره را به انجام رسانده است جز چپاول و ویرانی مانند اعقابشان قاجارها در مورد لیست منتشره بانکها اینگونه تهمتهای نخ کش شده دیگر اعتباری ندارند همانطور که آتش زدن سینما رکس آبادان را به دربار و ساواک نسبت دادند آن لیست هم جنگ روانی بود که توسط عوامل دست نشانده ارتجاع سرخ و سیاه براه انداخته شد میخواهید بازهم مثال بزنم روزنامه ها و مجلات خارجی که توسط شما و سازمانهای اطلاعاتی تغذیه میشدند مگر ننوشتند در ایران ۲۵۰۰۰۰ زندانی سیاسی در حبس و زیر شکنجه هستند مگر نگفتید و ننوشتند که هزاران نفر از مبارزان راه آزادی را اعدام کرده اند کدام مبارز و کدام آزادی پایان راه شما جمهوری اسلامی بود و همین خفت و خواری فقر و فحشا و خفقان زندان و اعدام و…….. مگر همین را نمیخواستید پس تلاش کنید برای حفظ دلخواسته تان تا ببینیم شما موفق میشوید یا ملت با فرهنگ و کهن ایران
یک نوشتار خوب و منصفانه از دکتر مهرداد حریری. نویسنده ٬ رها از نگرش ایدیولوژیکی و سنگواره شدن در تاریخ حزبی٬ نگاه منصفانه ای به گذشته و حال میهن خود دارد . او اسیر عشق یا نفرت نیست و همین به او امکان می دهد مقایسه ای بین معیارها در دو رژیم گذشته و حال ارایه دهد معیارهایی نه مطلق گونه. او به درستی مدافع هر آنچه در گذشته بوده نیست و چه بسا به آن انتقادات بنیادی هم دارد با این وصف توانسته است بقول انگلیسی ها به کلنگ بگوید کلنگ٬ چیزی که در میان ما ایرانیان هنوز باید جا بیفتد.
موفق باشد
قابل توجه دوستان یه چند نکته:
۱. اصلا فساد این دو نظام و نمیشه با هم مقایسه کرد
۲. اون دوستی که فرمودن اولین پله ترقی در نظام شاهنشاهی بوسه بر دست شاه بود از رو چه سندی این حرف و میزنی؟ رسانه ملی ولایتی؟ دوست عزیز خودت برو یه تحقیق یک به یکی از اعضای مجلس شورای ملی با مجلس شورای اسلامی کن تا ببینی تنها حرف راست سردمداران شیاد این نظام این بود که: کشور در دست پابرهنگان است.
۳. قابل توجه برادر آزاد: شما که مث اون معتاد بزرگوار هنوز از نشعگی انقلاب خارج نشدی برادر؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ میرفتی تحقیق میکردی ببینی اون لیست بلند بالا که در تب و تاب انقلاب محمدی وضع شد چقدر با واقعیت مطابقت داشت؟ و تحت چه شرایطی و از طزیق چه کسانی وضع شد و خود سردمداران انقلاب محمدی نظیر مهندس بازرگان در مورد اون لیست چی فرمودن………….
حسین لاجوردی
بنظرم آقای دکتر مهرداد حریری در نظر داشته اند که مقاله ای تطبیقی و مقایسه ای ارائه دهند و نه جانبدارانه ولی برای من مهمترین قسمت آن آخرین سطر آنست که عنوان میکنند ” راهی جز با فروپاشی نظام حاکم دینی ” نخواهد بود و بدون تردید و بطور قطع اینگونه استنباط می شود که منظور ایشان ، تمامیت، کلیت و موجودیت نظام است با اصلاح طلب و محافظه کار و اصول گرایش
سی و دو سال از کردۀ ملت ایران بر سر خود می گذرد و متاسفانه شاهد آن هستیم که پس از گذشت سه دهه و اندی هنوز اشخاصی هستند که با کینه و نفرت از پادشاه فقید سخن میرانند. اینان همانهایی هستند که در پشت بامهای خود با بانگ الله و اکبر و رویت رخسار امام راحلشان در ماه ایران و ایرانی را به این روز سیاه کشاندند و هنوز که هنوزه و گذشت این همه سال نه تنها از کرده خود پشیمان نیستند، بلکه هر چه ناسزاست به پادشاه و خاندان پهلوی می گویند.
آقای احمد می گوید “لیستهای بلند بالائی از ثروتها و پولهائی که توسط وابستگان به دستگاه پادشاهی از ایران خارج شده بود، منتشر کردند”. سوأل من از ایشان این است که چه کسی و چه گروهی این لیست را منتشر کرد؟
چرا بیخودی و بدون هیچ مدرکی هو می اندازید که خاندان پهلوی ثروت ایران را تخلیه کردند و هم اکنون تمامی شان در خارج در رفاه زندگی می کنند. چرا این همه دروغ؟ آیا دروغهایی که قبل از شورش ۵۷ زدید بس نیست؟
من با یکی از همان خاندان چهلوی ها هم مدرسه و هم کلاس بوده ام و ایشان کارمند بانکی در واشنگتن آمریکا می باشد. اگر به گمان شما، این خانواده با پول و ثروت از ایران خارج شده اند و الان در رفاه بسر می برند، پس چگونه است که برادر زاده پادشاه فقید کارمند بانک می باشد؟
به هر روی، خلایق هر چه لایق.
سالها است که طرفداران رژیم پادشاهی تلاش میکنند تا با استفاده از فساد حکومت اسلامی، آب تطهیر بر سر حکومت سابق بریزند. یقینا همگی به یاد دارند که کارمندان بانک ملی و دیگر بانکها در روزهای انقلاب ۵۷، لیستهای بلندبالائی از پولهائی که توسط وابستگان رژیم پادشاهی از ایران خارج شده بود، منتشر کردند. و سالها است که در خارج از کشور به برکت غارت ثروتهای ملی، از زندگی مرفه و کار
و کسب پررونقی برخوردارند، درست به مانند دزدان و غارتگران این حکومت
رژیم پادشاهی فاسد بود، رژیم جمهوری اسلامی هم فاسد است
بر مبنای کدام مستند میتوان مدعی شد که حکایت این دو تنها مربوط به شخصیت فردی این دو میباشد ؟ در کدام تاریخ میتوان به جستجوی انسان سازی در سیستم شاه نشست ؟ بکار گیری لفظ نسبی بیش از آنکه بیانگر نسبیت رفتاری رژیم شاه باشد بیانگر حساسیت نویسنده در حفظ فاصله با آن رژیم است در غیر اینصورت به لحاظ تاریخی بسیار مشهود است که شاه یگانه مدیر و تنها محور تصمیم گیری بر مملکت بود و اساساً سیستم مدیریتی به همین دلیل آشکار دچار ضعف و ناتوانیهای بیشمار بود اتفاقاً در آن سیستم چاپلوسی و نوکر مابی و بوسه بر آستان شاه شاهان زدن اولین گام بر پلکان تسخیر پست و مقام بود . رانت خواری شاهزادگان و حواریون آنها که زبانزد عام و خاص بود و در کلیه اسناد ساواک که به شاه گزارش میشد مستند هست و این شاه بود که با قیام مردم به خانواده و اطرافیان خود فرمان رعایت شرایط داد !! مخالفت با دد منشی و جنایت پیشگی جمهوری اسلامی نباید موجب وارانه جلوه دادن واقعیات تاریخی گردد . واقع امر چنین است که این هر دو رژیم بیش و کم نقاط مشترک فرهنگی مشترکی داشته و شباهتهای قابل توجهی دارند و نمیتوان صرف مخالفت با شاه ، جمهوری اسلامی را نسبتاً خوب دانست و یا بر عکس .