صبح ورا، عصر نمی و شب بونیز
مطرب تو نی بزن، ساقی تو می بریز
شهرستان جَهرُم در استان کهن و پهناور فارس جای گرفته است. این شهرستان از شمال به شهرستان فسا، از باختر و جنوب به شهرستان فیروزآباد، از خاور به شهرستان داراب، از شمال باختر به شهرستان شیراز و از جنوب خاور به شهرستان لار محدود میشود. جهرم را میتوان سرسبزترین شهر استان فارس نامید.
جهرم از شهرهای بسیار کهن ایران است که نام پیشین آن «گهرم» به معنای جای گرم بوده است. از این ریشه نامهای شهرهای جهرم، گهرام، تهران، تارم هنوز بیان میشوند. (واژه متقابل آن سمیرم به معنای جای سرد است). ساختار باستانی آن را به هما دختر بهمن فرزند اسفندیار پادشاه اساتیری ایران نسبت میدهند. فردوسی در شاهنامه از آن در عصر ساسانیان یاد کرده و نام دلاور ایرانی یعنی گَهرم بر آن نهاده است. هم چنین در تاخت و تاز اسکندر مقدونی از جهرم نام میبرد و این شهر را در عصر پادشاهی بهرام گور دشتی بی آب میخواند.
به روایت پژوهشگران، دانشمندان و مورخان این شهر، چهار سده پیش از میلاد مسیح توسط اردشیر اول، (مِمنون = خوشحافظه)، پنجمین پادشاه هخامنشی بنا شد. این شهر در دوره هخامنشی و ساسانی دارای موقعیت مناسب و تختگاه شاهزادگان بوده است. در فارسنامه ابن بلخی آمده: “هرکس ولیعهد شدی جهرم او را بودی”.
به استناد نوشتههای استخری، ابن بلخی و حمدالله مستوفی، جهرم قلعهای بزرگ، معروف به “خورشه” و یا “خورشاه” داشت که فاصله آن تا شهر، پنج فرسنگ بود. این دژ بعدها به همت خواجه نظام الملک توسی تعمیر و بازسازی شد.
در جنوب شهر جهرم روی تپهای آتشکده ساسانی (معروف به قدمگاه) دیده میشود که بر تمامی شهرستان جهرم مشرف است. آرامگاه و یادمان باربُد موسیقیدان بزرگ ایرانی، این رهنورد شادمانی، در کنار آن جای دارد.
در مجاورت شهر جهرم، و در دامنه کوهی به نام البرزکوه، یکی از بزرگترین غارهای دستساز باستانی جهان به نام سنگاشکن قرار دارد. ستونهای این سازه باستانی، شکوه معماری دوران باستان را به خوبی نشان میدهد. این غار از دوران باستان تا نزدیک به یکصد سال پیش، مسکونی بوده است.
کمی بالاتر از غار، جنگلی از درختان بادام کوهی، بنه، گلخنگ و کهکم که در بهاران پیرامون آنها را انواع رستنیها فرامیگیرند و در کمرکش کوههای آن جانوران میخرامند. غار طبیعی بونیز هم در گردشگاهی به همین نام قرار دارد.
در میانه راه شیراز به جهرم، شهر کوچک و زیبای خفر قرار دارد. آبشار زیبای خفر، محل مناسبی برای استراحتی کوتاه و حرکت به سوی آرامگاه مکعب شکل جاماسب حکیم، دانشمند فرزانه ایران باستان است. برای رسیدن به این بنای تاریخی باشکوه باید از کوچهباغهای زیبا گذشت و سرانجام چند دقیقهای هم کوهپیمایی کرد. پس از خفر به شهر بابانار (بابا انار) ( = رهبر سرخجامگان) و آبشار زیبای آن میرسید. نکته اینکه در شهر لار در نزدیکی جهرم آرامگاهی به نام “پیر سرخ” در میانه شهر وجود دارد که این دو مکان مرا به یاد سروده حافظ انداخت:
سالها دفتر ما در گرو صهبا بود
رونق میکده از درس و دعای ما بود
پیر گلرنگ من اندر حق ازرقپوشان
رخصت خبث نداد ارنه حکایتها بود
شاید میان “پیرگلرنگ” حافظ و این مکانهای باستانی سرخ نام، که در پهنه استان فارس به چشم میخورند، پیوندی تنگاتنگ وجود دارد که تا کنون نهان مانده است.
غار ورا ـ نیایشگاه مهر
مگر میتوان جهرم را دید و از یکی از دیرینهترین نیایشگاههای ایزد مهر (میترا) در آن بازدید نکرد. غاری رخدررخ زادگاه خورشید که هر بامداد تا ژرفای آن میزبان گرمی جانبخش خورشید است و زمانی تندیس مهر در آن هر روز به آفتاب سلامی دوباره میداد.
ورا در فارسی میانه به معنای دژ، قلعه، بلندا، کنار، پهلو آمده است. پیشینه تاریخی غار ورا به چهار دوره تاریخی تقسیم میشود. دوران باستان تا زمان ساسانیان، دوران ساسانیان تا اسلام، دوران پس از اسلام و دوران معاصر.
۱ ـ دوران باستان تا زمان ساسانیان
غارهایی که دارای هفت حوضچه بوده و در بلندای کوه قرار گرفته باشند نیایشگاه مهر هستند. هفت، عدد مقدس آیین مهر است. مهرپرستان، به ویژه در هنگام خشکسالی، دعا و نیایش برگزار میکردند. میتوان گفت با توجه به این که غار در جهت برآمدن خورشید قرار داشته، از آن برای نیایش بامدادی سود میبردهاند، و مراسم قربانی کردن گاو برگزار میکردند. (نگارنده پیشنهاد میکند خوانندگان جهت آگاهی بیشتر به کتاب “ایزد مهر (بغمهر)” نوشته دانشمند فرزانه شادروان دکتر احمد حامی رجوع کنند).
۲ ـ دوران ساسانیان تا دوران اسلام
در این دوران آثار تندیس مهر (میترا) زدوده شده، اما مهر به صورت یک فرشته مورد نیایش مردم بوده است. غار ورا تا سده دوم هجری، به عنوان نیایشگاه مورد استفاده مردم قرار داشته است.
۳ ـ دوران پس از اسلام تا دوران معاصر
این غار با داشتن موقعیت راهبردی مناسب و ایمنی کافی و همچنین آب گوارایی که از سقف غار میچکد، (که برای نگارنده یادآور نیایشگاه چکچک در نزدیکی اردکان یزد بود) به همراه جانوران و پرندگان شکاری دره مجاور، کوکویش، و کشتزارهای دیم، تختهبشکار، محل سکونت کوهیها و عیاران بوده و مزار چند کلانتر پهلوان در نزدیک رودخانه وجود دارد که درباره ایشان داستانهای شفاهی فراوانی در میان مردم روایت میشود.
۴ ـ دوران معاصر
در دوران معاصر این غار مورد استفاده شکارچیان بوده که متاسفانه از سوی ایشان آسیبهایی به غار وارد شده است، اما در سال ۱۳۲۰-۱۳۱۶ نخستین دوره بازسازی آن آغاز شده و تندیس نمادین میترا درون آن جای گرفت که چندین سال پیش شکسته شد. از نزدیک به ده سال پیش نیز با همیاری مردم نیکوکار و فرهیختگان جهرم، کار بازپیرایی غار و پیرامون آن توسط کوهنوردان در حال انجام است.
برای رسیدن به این غار که در جاده لار قرار دارد، پس از طی جاده خاکی کوتاهی به توقفگاه خودروها میرسید. از اینجا پیادهروی آغاز میشود. پس از رسیدن به دوراهی، راه سمت راست به سوی غار ورا رفته که پس از حدود یک ساعت کوهپیمایی میتوان به آن رسید. راه سمت چپ به سوی مناطق، زندون ورا، هفت اودون، خوگونیش، اوقاضی، خرزهره، گلوناربشکار، اوگلکو، تخته بشکار میرود. رفتن به این مناطق نیاز به راهنمای آشنا به مسیر دارد.
واژهنامه غار ورا
زندون ورا = دیوارههای بلند و صاف دره تا بلندای غار ورا به دیوارهای زندان مانند شده است. این منطقه مکانی کممانند برای دیوارهنوردان و سنگنوردانی است که خود را برای صعودهای مهم جهانی آماده میسازند.
هفت اودون = هفت آبدان، هفت چشمه، هفت حوض. همچنین در ارتفاعات جنوبی بخش مرکزی رشته کوه البرز و مشرف به تهران، در میانه راه پناهگاه زیبای کوهنوردی پلنگچال به قله شاهنشین، منطقهای به نام هفت چشمه یا هفتاُودونی (هفت آبدانی) وجود دارد. در سراسر ایران مناطقی به نام هفتحوض و هفتچشمه و هفت آبدان، البته با گویش محلی وجود دارد. هفت عدد مقدس آیین مهر است.
خوگونیش =خواب+گاو+نیش. محلی که در آن مار، گاو خوابیده را نیش زده است. در آیین مهر برای قربانی کردن گاو نر، آن را به پهلوی چپ و رو به مشرق میخواباندند و سپس با خنجر شاهرگش را میشکافتند. در مجسمههای برجای مانده از مهر، در هنگام قربانی کردن گاو، مار و کژدم هم به عنوان نمادهای بیمرگی، برخی اندامهای گاو را نیش میزنند. (به تصویر میترا در موزه تورنتو ROM مراجعه شود).
اوقاضی = آب، چشمه قاضی.
خرزهره = نوعی گیاه.
گلوناربشکار = آبشخوری که پیرامون آن شکار به وفور یافت میشود.
اوگلکو = آب+گِل+کوی. باریکهای در کنار آب که مسیری پُر از گِل است.
تخته بشکار = زمین کشاورزی دیم.
توضیح نویسنده:
ـ نام سراینده شعر آغازین را نیافتم.
ـ از آنجایی که تندیس مهر در غار ورا نابود شده است، تصویر تندیس میترا که در موزه ROM وجود دارد استفاده می شود. دیگر عکسها توسط نگارنده در نوروز ۱۳۸۶ خورشیدی گرفته شده است.
* جعفر سپهری مدرس کامپیوتر در دانشگاه های آزاد، جامع علمی کاربردی و پیام نور و مدرس رسمی فدراسیون کوهنوردی و صعودهای ورزشی در زمینه “هواشناسی کوهستان” بوده است. او صدها مقاله در زمینه ی ایران شناسی و تاریخ علم در ایران به چاپ رسانده . سپهری از سال ۲۰۱۴ به کانادا مهاجرت کرده است.
با درود فراوان ازانتشارمقاله ی ارزشمند جناب آقای سپهری، توضیحات دوگانه ی ذیل را لازم می دانم: نخست آنکه شعراول مقاله از شادروان محمدحسین وطن خواه پدرآموزش و پرورش نوین در جهرم است. او چهل سال کلاس اول ابتدایی درس داد و زمانی که بازنشسته شد مدارس جهرم را به افتخارش تعطیل کردند و بازنشستگی اش راجشن گرفتند. همه به او می گفتند “آقای وطن”. آقا کریم اشراق در”بزرگان جهرم” یادی ازآقای وطن کرده ولی اشعاراو را که بخشی ازتاریخ شفاهی مردم جهرم است نیاورده است. دوم آنکه غارمصنوعی سنگ اشکن هیچوقت محل سکونت نبوده ست. سنگ اشکن درواقع غار نبود، بلکه معدن سنگ سفید آهکی ساختمانی بود که از آنها برای نمای ساختمان ها استفاده می کردند. بخش های مختلف این غار مالک داشت و کارگران بسیاری از جمله برادر و بستگان نزدیک اینجانب درآن کارمی کردند. امیدوارم این توضیحات مورد استفاده جناب آقای سپهری قرار گیرد.
سلام آقای سپهری
با تشکر از مقالات پرباری که در چند شماره اخیر نشریه محترم شهروند نوشتید، جهت اطلاع یادآوری می کنم که شادروان احمد حامی، مهندس راد و ساختمان بودند. تا آنجا که به یاد دارم، در هیجیک از نوشته های خود، از این عنوان استفاده نکرده اند. در صورت نیاز به اطلاعات بیشتر، می توانید نشانی ایمیل مرا، از مسئول محترم نشریه شهروند، دریافت نمایید
با احترام: رضا