معرفی یک هنرمند جوان
شهروند- مهاجرت یعنی کندن ریشه از دل خاک و بعد کاشتنش در گلدانی کوچک به امید آن که ریشه در فرصتی مناسب وقتی که ابر و مه و خورشید و فلک و زمین و زمان دست به دست هم دادند، از گلدان تنگ خود به درآید و در خاک تازه شاخ و برگ بدواند و از این حیات دوباره هم خود و هم خاک تازه بهره مند شوند و رنگی و صدایی و زندگی ای را گره بزند به دیگر زندگی ها. و این البته که راهی ست طولانی و پر از فراز و نشیب، پر از بیم و امید، پر از تشویش و نگرانی، پر از غم و شادی. اما در نهایت تاریخ مهاجرت انسان ها ثابت کرده آن که بر ناملایمت ها و مشقت های اولیه پیروز می شود مهاجر است و بس.
ما پدر و مادرها، ما بزرگترها در هنگام مهاجرت آن قدر با مشکلات و سد و بندهای ریز و درشت دست و پنجه نرم می کنیم که گاهی اوقات فراموش می کنیم بچه های ما نیز ممکن است از گزند این روزگار سخت در امان نباشند و متاسفانه در برخی مواقع به دلیل ناآگاهی مان و ناخواسته بچه ها را وامی گذاریم به مرور زمان چرا که فکر می کنیم آنها به راحتی خودشان را در بین همکلاسی ها و هم بازی هایشان و با محیط تازه وفق می دهند، اما واقعیت این است که بچه های ما در دل و جان جوان و نازکشان سختی های اولیه مهاجرت بیشتر رسوخ می کند، و آینده آنان را، که احتمالا ما بزرگترها به خاطرش رنج مهاجرت بر خود هموار کرده ایم، با مخاطره جدی روبرو کند.
ارغوان معینی هنرمند جوان ایرانی – کانادایی هنگام که ده ساله بود به همراه خانواده اش به کانادا کوچ می کند. او که از همان کودکی روحیه هنرمندانه داشته و شعر می سروده و در ایران نیز برای خانواده و در جمع می خوانده با ورود به سرزمین ناآشنای میزبان جان نازک و جوانش زیر فشار تفاوت هایی که که بین خود و دیگران می دیده بیش از همیشه مضطرب می شود.
ارغوانِ “کودک جوان” نگران است که به خاطر رنگ چشم و ابرو و موهایش، قدو بالایش، حرف زدنش، خندیدنش، عادات و دلبستگی هایش بین دوستانش پذیرفته نشود و مورد تمسخر آنها قرار بگیرد، اما در نهایت ارغوان کوچک که به خاطر روحیه حساسش این بار سنگین عدم پذیرفته شدن، دو برابر بر دل و جان نازکش آوار شده بود، توانست از این گذرگاه سخت و تیز به سلامت عبور کند و در نهایت رنگ و مهر خود را بر جامعه میزبان بزند.
ارغوان تمام دلهره ها، ترس ها، و نگرانی هایش را دست مایه ی هنرش کرد و با خلق شعر و موسیقی به کمک آنهایی امده که هنوز بر پله های اولیه مهاجرت ایستاده اند و دلشان پر از شک و ترس است.
ارغوان از معجون هنرش مرهمی درست کرده تا بر زخم های مهاجر مرحمی شوند و نوید این که پایان شب سیه سپید است.
ارغوان که در ایران به فارسی می سرود و می خواند، در کانادا کشور دومش به زبان انگلیسی می گوید و می نویسد و می خواند. او می گوید دوست دارم این تجربیاتم را در اختیار جوانانی بگذارم که با قدم های لرزان و ترسیده روی پل مهاجرت در حرکتند. می خواهم نویدی باشم برای آنها و با صدای بلند آواز سر دهم و بگویم آنها تنها نیستند، می خواهم بگویم این روزهای ناروشن و پر اضطراب به سر خواهد رسید.
صدای ارغوان گیرا و زیباست و سروده هایش که از جان برآمده بر دل هم می نشیند او به تازگی ترانه ای به نام Shiver خوانده که شعرش را خودش سروده و آهنگش را Chad Arthur ساخته است و به همین مناسبت برنامه ای روز ۱۳ اکتبر ۲۰۱۵ ساعت ۹ شب در The Piston اجرا خواهد کرد. حمایت و حضور شما در این برنامه بی گمان راهگشای قدم های بعدی او خواهد بود.
با آرزوی موفقیت برای ارغوان معینی هنرمند جوان ایرانی کانادایی و به امید دیدار شما عزیزان.
October 13,2015 @ 9pm
The Piston
۹۳۷ Bloor St W, Toronto, ON M6H 1L5
(۴۱۶) ۵۳۲-۳۹۸۹