در هفته هجدهم لیگ برتر فوتبال ایران، جام خلیج فارس، خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی گزارش داد که خداداد ‏عزیزی، سرمربی تیم پیام به دلیل مضروب  …


شماره ۱۲۰۶ ـ پنجشنبه ۴ دسامبر  ۲۰۰۸


 


 

حمله به خبرنگار در زمین فوتبال


 

در هفته هجدهم لیگ برتر فوتبال ایران، جام خلیج فارس، خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی گزارش داد که خداداد ‏عزیزی، سرمربی تیم پیام به دلیل مضروب کردن یک خبرنگار بازداشت شد.‏

این خبرگزاری نوشته است که پس از پایان مسابقه پیام مشهد با سپاسی شیراز در ورزشگاه مشهد، خداداد عزیزی خبرنگار ‏منطقه جنوب را مضروب کرد. در این خبر همچنین آمده است: "در حالی که هیچکس حاضر به پاسخگویی به خبرنگاران ‏در این خصوص نیست اما شنیده ها حاکی از آن است که عزیزی توسط پلیس بازداشت شده است"‏.

پس از شکست یک بر صفر پیام از سپاسی شیراز در مشهد، خداداد عزیزی، سرمربی تیم پیام – درست دهسال پس از گل ‏تاریخی اش به تیم ملی استرالیا در ملبورن ـ یک خبرنگار ورزشی را مضروب و روانه بیمارستان کرد!‏

به گزارش ایسنا خداداد عزیزی مدعی شده که "خبرنگار همراه تیم سپاسی به مشهد در پایان بازی «کری ‏خوانی» و فحاشی کرد و همراهان او (عزیزی) خبرنگار ورزشی را مضروب کردند. به گفته خداداد عزیزی «در ازای ‏فحاشی کتک خوردن حق خبرنگار بود!"‏

بر پایه همین گزارش سرهنگ پاسدار جعفری، مدیر عامل باشگاه سپاسی، ضمن رد ادعای عزیزی به خبرنگاران گفت ‏خبرنگار مضروب تنها در پایان صلوات فرستاده بود و توسط خداداد عزیزی و همراهانش از راهروی ورزشگاه به پایین ‏پرتاب شد.‏

غلامحسین پیروانی، سرمربی تیم سپاسی، در مورد واکنش عزیزی به خبرنگار شیرازی در این رویداد، به ایسنا گفت: ‏‏"پهلوان بودن مهم است و نه قهرمان بودن."‏

این بار پیامی ها در حالی یک بر صفر به سپاسی شیراز باختند که برای چندمین بار خداداد عزیزی از سرمربیگری پیام ‏استعفا کرده و باز نامش به عنوان سرمربی رد شده بود!‏


 

خداداد عزیزی  با او چه کنیم؟


 


 

اعتماد ملی: ‌قانون با خداداد عزیزی که یک روز پس از یازدهمین سالگرد گل تاریخی‌اش به استرالیا، خبرنگاری را در ورزشگاه ثامن مشهد کتک زد و به بیمارستان فرستاد، چه می‌کند؟ مجتبی شریفی، رئیس کمیته انضباطی می‌گوید بی توجه به تصمیم خبرنگار مضروب که همان شب رضایت داد و خداداد را از بازداشت درآورد، پرونده‌ای تشکیل می‌دهد و او را محاکمه می‌کند.

نام خبرنگار مضروب که از شیراز به مشهد رفته بود تا بازی پیام – مقاومت سپاسی را ببیند، قاسم محمدی است. او یک روز پس از آنکه با پادرمیانی اطرافیان باشگاه مقاومت شکایتش را پس گرفت، در نامه‌ای سرگشاده با عنوان "برای اسطوره‌سازی‌های یک‌شبه" خداداد عزیزی را به امام رضا واگذار کرد. در بخشی از این نامه که ایسنا آن را منتشر کرد آمده است:

"سخت است پس از عمری نوشتن برای ورزش، حالا‌ قلم به دست بگیری و از دردهایت بنویسی. کدام قلم؟ کدام دست؟ قلمی‌که عصر شنبه در مشهد زیر لگدهای فوتبالی‌ها له شد و دستی که حالا‌ وبال گردن است؟ چقدر تصاویر رویایی از ستاره‌ها خلق کردیم، پوسترهای گلا‌سه و تمام ‌قد حضرات را سینه دیوار اتاق‌هایمان چسباندیم و در وصف جوانمردیشان شاهنامه‌ها سرودیم. قصه قهرمانان و پهلوانان تمام شد. دیگر کسی برایم لا‌لا‌یی ملبورن را زمزمه نکند. دیگر کسی کوچک‌ترین رفتار این به اصطلا‌ح الگوهای جامعه را برایم تیتر نکند.

وقتی بین زمین و آسمان فاصله سکوها تا زمین را معلق زدم، فارغ از دردی که تمام استخوان‌هایم را هنوز هم دربرگرفته، زخمی ‌عمیق بر دلم نشست. آنکه آن روز اینگونه لگد به پهلوی من می‌زد، در روزی مانند دیروزش با ضربه زدن به توپ، قلب میلیون‌ها ایرانی را تسخیر کرده بود. چه دنیای عجیبی! وقتی فهمیدم پس از آن همه کتک‌ خوردن تازه به من لقب خوش‌شانس هم داده‌اند، به خودم بالیدم! گویا قرار بوده آنجا کشته شوم، از اینکه طرح کشتن من ناتمام ماند متاسفم! شرمنده‌ام که به خواسته‌تان نرسیدید اما راستی من دیشب از شدت درد به خود پیچیدم و خوابم نبرد، شما چه؟ آیا توانستید دور از درد وجدان آسوده بخوابید؟ تو با خودت چه کرده‌ای؟ با ستاره میلیون‌ها ایرانی چه کرده‌ای؟ به هرجا که نگاه می‌کنم ردی از تو پیدا است. از همان روزی که اردوی تیم ملی را در زمان علی پروین ترک کردی، روزهایی که با محمد مایلی‌کهن به مشکل برخوردی، از مشکلا‌تت با مربیان آلمانی تا همایون شاهرخی، همان‌روزی که در مصاف با آمریکا در جام جهانی پیراهن تیم ملی را بر زمین کوبیدی و هر آنچه بر زبانت آمد را نثار جلا‌ل طالبی کردی، روزی که بلا‌ژویچ از اردوی تیم ملی اخراجت کرد یا مشکلا‌تی که با دنیزلی داشتی، وقتی با ناصر شفق دست به یقه شدی تا تمام روزهایی که داوران را در امر هدایت گوسفند عاجز پنداشتی، همان زمانی که پس از صعود پیام، اهواز را به آشوب کشاندی همه و همه نشانگر چهره عاصی توست. با خودت چه می‌کنی، چه زود اسطوره می‌سازیم. یکی به "رستم و سهراب"به "تختی و پوریای‌ولی" بگوید آسوده بخوابند، فوق ستاره‌های پهلوان بیدارند. در پایان هم باید بنویسم قانون و کمیته ‌انضباطی به جای خود اما تو را به امام رضا واگذار می‌کنم."