امسال هم به لحاظ کیفی و هم از نظر استقبال تماشاگران فستیوال تئاتر کلن موفق تر از سال های پیش بود
سالن نمایش “صحنه فرهنگ ها” با توجه به افزایش استقبال ها دیگر به نیازهای فستیوال تئاتر کلن پاسخ نمی دهد و مدیریت فستیوال برای سال های آینده باید در جست و جوی سالنی بزرگ تر و امکاناتی مناسب تر باشد
در طول فستیوال مشکلات و نیازهای ویژه معلولان و افراد کهنسال نادیده گرفته شد
“عارف نامه” ایرج میرزا با اجرای شاهرخ مشکین قلم بحث برانگیزترین و “با کاروان سوخته” علیرضا کوشک جلالی اثرگذارترین کارهای فستیوال بودند
بیست و دومین فستیوال تئاتر ایرانی کلن روز یکشنبه ۲۹ نوامبر پس از اجرای پانزده برنامه تئاتر و موسیقی به کار خود پایان داد. این دوره جشنواره از نظر کیفیت کارهای ارائه شده و استقبال تماشاگران، موفق تر از سال های پیش بود. تفاوت مهم تر فستیوال، امسال در حضور بیشتر جوانان، هم بر صحنه و هم در میان تماشاگران بود.
بیش از ده گروه تئاتری ایرانی از کشورهای فرانسه، انگلستان، سوئد و آلمان به مدت پنج روز در شهر کلن کارهای نمایشی خود را بر صحنه بردند. فستیوال در روز ۲۵ نوامبر با رقص- نمایشی از “بی بی یانا خمینس” هنرمند پانامائی آغاز به کار کرد که سنگسار و سوزاندن دردناک فرخنده زن افغان را بر صحنه مجسم می کرد.
رقص – نمایش “فرخنده” بر اساس طرح “سیما سید” اجرا شد و تشویق گرم تماشاگران را به دنبال داشت. رقصنده لاتینی در لحظه های پایانی نمایش با استفاده از یک ماده قرمز دست های بیشتر تماشاگران را به خون آلوده کرد تا به صورت سمبلیک بگوید هرکه شاهد خاموش جنایت باشد، خود در آن سهیم است.
برنامه افتتاحیه فستیوال با ترانه های زنان ایرانی و آلمانی همراهی شد که گروه بانو در آلمان به سرپرستی مریم آخوندی مجری آن بود. این گروه که همه اعضای آن را زنان تشکیل می دهند، سال ها است در کلن آلمان بنیاد نهاده شده و تاکنون کنسرت های متعددی در شهرهای مختلف اجرا کرده است. برنامه امسال گروه به یک کابارت شباهت داشت و سبب شادی خاطر تماشاگران شد.
شاهرخ مشکین قلم، طرفداران و منتقدان
روز پنج شنبه گروه تئاتر سین به کارگردانی محمد چرمشیر نمایش “قلاده ای برای یک سگ مرده” را بر صحنه برد.
در همین روز شاهرخ مشکین قلم با اجرای تئاترال منظومه “عارف نامه” ی ایرج میرزا تماشاگران را مجذوب اجرای خوب شعر، میمیک و حرکات بدنی نرم و بی پروائی بی همتای خود در شکستن تابوهای اخلاقی کرد. اما در عین حال، منتقدانی نیز داشت که معتقد بودند متن مناسبی را برای اجرای عمومی انتخاب نکرده است، زیرا منظومه ایرج میرزا انباشته از الفاظی است که اخلاقمداران از آن ها به عنوان “الفاظ رکیکه” یاد می کنند.
یکی از تماشاگران با اشاره به حضور یک کودک در سالن انتقاد می کرد که “مدیریت فستیوال باید پیش از اجرای عارف نامه اعلام می کرد که این برنامه مناسب افراد زیر ۱۶ ساله نیست.”
ستاره برنامه های امسال، از نظر بسیاری از تماشاگران نمایشنامه “با کاروان سوخته” با کارگردانی علیرضا کوشک جلالی بود. این نمایش که در آلمانی با نام “پابرهنه، لخت، قلب در مشت” شناخته شده است، در آغازه دهه نود میلادی پس از به آتش کشانده شدن خانه یک خانواده ترک در شهر زولینگن آلمان به وسیله علیرضا کوشک جلالی به زبان آلمانی نوشته شده است.
با کاروان سوخته تاکنون بیش از ۶۰۰ بار در تماشاخانه های سراسر آلمان برصحنه آمده و اجرای قوی آن در روز پایانی فستیوال با تشویق طولانی نزدیک به صد تماشاگر روبرو شد.
پوستر فستیوال امسال عنوان “یک فستیوال چند مضمونی” را بر پیشانی داشت. برنامه ها نیز نسبت به سال های گذشته از تنوع بیشتری برخوردار بود. به عنوان مثال دوازده هنرجوی کارگاه نمایش محمدعلی بهبودی، نتیجه چندماه آموزش خود در این کارگاه را روز پنجشنبه بر صحنه بردند.
آن ها با اجرای چهار اپیزود “این جرم مشترک” که مربی شان آن را بر اساس چهار متن از سوفوکل و بهرام بیضائی و دیگران کارگردانی کرده بود، نشان دادند که حتی یک علاقمند عادی هنر تئاتر، در نتیجه آموزش جدی می تواند به حضوری قابل قبول روی صحنه برسد.
بعد از “این جرم مشترک” نمایشنامه “درحضور باد” نوشته بهرام بیضائی با کارگردانی نیلوفر بیضائی از استقبال گرم تماشاگرانی روبرو شد که سالن را کاملا پر کرده بودند. نقش های سه گانه این نمایش را این بار بهرخ حسین بابائی، منوچهر رادین و فرهنگ کسرائی بازی می کردند.
آمیزش هارمونیک شعر، رقص و موسیقی
روز شنبه، یک برنامه ابتکاری با کارگردانی رضا جعفری بنیادگذار گروه تئاتر کائوس آخن بر صحنه آمد که با استقبال روبرو شد. رضا جعفری برای نخستین بار با کنار هم قرار دادن شعر و رقص و ساز و آواز مدرن، قطعه ای ساخته بود که کاملا تازگی داشت. شعرهای جواد طالعی به دو زبان فارسی و آلمانی به وسیله محمدعلی بهبودی دکلمه می شد و لابلای آن ها یک رقصنده روس تبار و یک خواننده و یک گیتاریست ماهر آلمانی بهبودی را همراهی می کردند.
در آلمان پیش تر بهرخ حسین بابائی نمایشی را بر اساس شعرهای فروغ فرخ زاد بر صحنه آورده است، اما رضا جعفری احتمالا نخستین کارگردان ایرانی است که توانسته از ترکیب شعر معاصر ایران و موسیقی غربی کاری جذاب بیافریند. این کار قبلا نیز با اندکی تفاوت در شهر آخن آلمان بر صحنه آمده است.
سارا صیادی، سیما فیض، شاهرخ مشکین قلم، سعید مولا، یعقوب کشاورز، رضا جعفری، محمدعلی بهبودی، نیلوفر بیضائی، نرگس وفادار، سودابه فرخ نیا، علیرضا کوشک جلالی و منوچهر نامور آزاد، کارگردان نمایشنامه هایی بودند که امسال در بیست و دومین فستیوال تئاتر کلن بر صحنه آمد. ده ها بازیگر نیز برای اجرای نقش های متفاوت این نمایشنامه ها در کلن گرد آمده بودند.
سودابه فرخ نیا، بازیگر پرسابقه تئاتر ایران، امسال نمایشنامه دوزخ نوشته ژان پل سارتر را کارگردانی کرد. او یکی از نقش های سه گانه نمایشنامه را نیز خود به عهده داشت. دو نقش دیگر نمایش را ناهید نعیمی و رضا بهرنگ نرم و روان بازی کردند.
ابراهیم مکی هنرمند پرسابقه تئاتر ایران از پاریس به عنوان میهمان ویژه به فستیوال دعوت شده بود. به نشانه قدردانی از رکن الدین خسروی کارگردان قدیمی، عکس او زینت بخش پشت جلد بروشور امسال بود.
جمعیت زیاد و فضای تنگ
تقریبا در همه پنج شب، سالن تئاتر ارکاداش که در سال های اخیر به “صحنه فرهنگ ها” تغییر نام یافته، لبریز از جمعیت بود، به گونه ای که در مواردی بسیار تراکم جمعیت تنفس را دشوار می کرد و بخش بزرگی از تماشاگران زمان استراحت میان دو نمایش را در خیابان سپری می کردند.
سالن تئاتر “صحنه فرهنگ ها” برای کمی بیش از ۱۰۰ تماشاگر جای نشستن دارد، اما سالن ورودی آن تنگ و کوچک است و بیش از سی نفر را در خود نمی پذیرد. استقبال شدید از فستیوال تئاتر ایرانی در سال های اخیر، اکنون جست و جوی سالنی بزرگ تر و امکاناتی بهتر را برای سال های آینده ایجاب می کند.
فستیوال تئاتر ایرانی کلن به عنوان قدیمی ترین جشنواره تئاتر خارج از کشور از آغاز تا امروز با فراز و فرودهای زیادی روبرو بوده، اما با پایداری مدیران آن بهرخ حسین بابائی و مجید و بهزاد فلاح زاده و پشتیبانی اداره فرهنگ شهر کلن و گروهی از هنرمندان و دوستداران تئاتر همچنان به کار خود ادامه داده است.
امسال تراکم شدید جمعیت تماشاگران باعث شد که انتقاداتی نیز به مدیریت فستیوال وارد شود. از جمله در نظر نگرفتن امکانات و تسهیلاتی برای معلولان. تماشاگرانی که به دلیل معلولیت های جسمی یا سالخوردگی نیازمند اولویت هایی بودند، از آن محروم بودند و مجبور می شدند فشاری مضاعف را هنگام ورود به سالن و یافتن جای نشستن تحمل کنند.
برخی از علاقمندان فستیوال در گفت و گو با شهروند ابراز امیدواری می کردند که در سال های آینده این کمبودها جدی گرفته و برطرف شوند.
میرحسین صدقی آسا موسیقی دان سرشناس و نابینای کلن در بیشتر برنامه های فستیوال حضور داشت. همسر او شکایت می کرد که مسئولان فستیوال بی توجه به این که او هم به دلیل موقعیت هنری و هم به دلیل نابینائی خود باید از تسهیلات ویژه ای برخوردار می شد، او را رها می کردند تا در میان فشار شدید جمعیت جایی در سالن بیابد و اغلب ناگزیر بود در ته سالن بنشیند. هیچکس به این نکته نمی اندیشید که اگر اتفاق ناگواری برای او بیافتد چگونه باید به او در ته سالن کمک رساند؟
*جواد طالعی، شاعر، نویسنده و روزنامه نگار آزاد با بیش از ۴۰ سال سابقه روزنامه نگاری حرفه ای از سال ۲۰۰۰ میلادی به این سو مسئولیت دفتر اروپائی شهروند را به عهده دارد. او همزمان با رسانه های معتبر فارسی زبان دیگر مثل رادیو فرانسه، دویچه وله و سایت های اینترنتی متعدد همکاری داشته است.
عکس : شهرام دریانی