نمایشنامه “جائی در ناکجا” به کارگردانی علیرضا کوشک جلالی و نقش آفرینی سیروس مصطفی و علی فتوحی پس از حدود ۵۰ اجرا در تبریز، مشهد، تهران و اهواز روزهای نهم و دهم دسامبر امسال در سالن تئاتر “خانه فرهنگ ها” ی کلن بر صحنه آمد. این نمایشنامه پیش تر نیز روز نهم نوامبر در سالن تئاتر ملی شهر مانهایم آلمان اجرا شده بود.
نمایشنامه جائی در ناکجا، با الهام از رمان معروف “روبینسون کروزوئه” به وسیله علیرضا کوشک جلالی نوشته شده و این سومین یا چهارمین بار است که هر بار با فرمی تازه و متقاوت بر صحنه می آید. در اجراهای پیشین، نمایش دارای متن و پرداختی دراماتیک با چاشنی طنز بود، اما در اجرای جدید، کوشک جلالی با استفاده از تنوع زبانی بر چاشنی طنز نمایشنامه چنان افزوده است که کار در مواردی پهلو به کمدی می زند. به همین سبب، هنگام اجرا در سالن فرهنگ های کلن، بسیاری از لحظه های آن با قهقهه های برخی تماشاگران همراه می شود.
داستان روبینسون کروزوئه که به “نخستین رمان انگلیسی” شهرت دارد، در سال ۱۷۱۹ میلادی به وسیله دانیل دوفو نوشته شد و پس از نخستین انتشار، چنان مورد استقبال قرار گرفت که ظرف چند ماه به چاپ سوم رسید. این رمان، در سه قرن گذشته تقریبا به همه زبان های زنده دنیا ترجمه شده است.
داستان مربوط به یک ملوان کشتی شکسته است که ۲۸ سال از عمر خود را در جزیره ای دور افتاده به تنهائی سپری می کند و در رمان راوی لحظه های زندگی سرشار از انزوای خود است.
در سال ۱۹۶۸ میلادی “روبن برکویچ” نویسنده و تهیه کننده آمریکائی با الهام از روبنسون کروزوئه فیلمنامه جذابی نوشت که به وسیله جان بورمن کارگردانی شد و در تاریخ سینما به عنوان یک اثر برجسته به ثبت رسید. در این فیلم که “جهنم در پاسیفیک” نام دارد، دو غول سینمای وقت، لی ماروین و توشیرو میفونه نقش یک خلبان آمریکائی و یک سرباز ژاپنی را بازی می کنند.
این دو، پس از سقوط هواپیما و غرق کشتی شان از یک جزیره خالی از سکنه سر در می آورند و در آنجا ابتدا در نتیجه ترس از یکدیگر و سپس به خاطر تقسیم آب و غذا درگیر نبردی تن به تن و بی رحمانه می شوند، اما ضرورت های ادامه حیات به تدریج آن ها را به یکدیگر نزدیک می کند و سرانجام متقاعد می شوند که باید با یکدیگر کنار بیایند و حتی غذای محدود خود را با یکدیگر قسمت کنند. فیلم در یکی از درخشان ترین صحنه های خود که دو دشمن سابق با یکدیگر به میگساری نشسته اند، با انفجاری پایان می یابد که روشن نمی کند آیا آن ها از آن جان سالم به در می برند یا نه.
براساس نخستین رمان انگلستان، تا به حال نمایشنامه های زیادی نیز در سراسر جهان بر صحنه آمده است. از جمله حدود ۲۰ سال پیش این نمایشنامه با ایفای نقش محمدعلی بهبودی بازیگر ایرانی مقیم آلمان و با کارگردانی آلمانی در تئاتر اوبرهاوزن آلمان بر صحنه آمد. بیشتر این نمایشنامه ها بنیاد دراماتیکی دارند که می کوشند نشان بدهند انسان ها در شرایط اضطراری می توانند به رغم همه پیش داوری ها و خصومت هائی که نسبت به یکدیگر دارند، با هم کنار بیایند.
پیام صلح و دوستی در دوران جنگ و دشمنی
علی کوشک جلالی که خود نیز در برداشت های پیشین، از جمله در سال ۲۰۰۲ از روبینسون کروزوئه همین دیدگاه را دنبال کرده بود، این بار با توجه به گسترش دشمنی ها در گوشه و کنار جهان، ظاهرا تصمیم دارد پیام دوستی و صلح را با استفاده از میزانسنی ساده با بیان و اجرائی طنزآمیزتر از گذشته اجرا کند که البته در مواردی در این زمینه دستخوش اغراق می شود و کارش فاصله ظریف طنز و کمدی را در هم می ریزد.
در نسخه جدید، سیروس مصطفی و علی فتوحی دو بازیگر گروه نمایش آینا (در تبریز) در نقش دو خلبان دشمن ظاهر می شوند که هواپیماهاشان در دریا غرق شده و توانسته اند خود را خسته و بی رمق به جزیره ای دورافتاده و فاقد سکنه برسانند.
دو بازیگر، از بدنی نرم، حرکاتی پرانرژی و حافظه ای درخشان برخوردارند و طول ۸۰ دقیقه نمایش، تماشاگران را همراه خویش می کشند.
صحنه هائی که فیلم جهنم در پاسیفیک را تداعی می کنند، در این نمایش کم نیستند. دو بازیگر این نمایش نیز، مثل لی ماروین و توشیرو میفونه زبان یکدیگر را نمی فهمند. یکی از آن ها روس و دیگری ظاهرا خلبان ترکی است که اندکی آلمانی، انگلیسی و فارسی نیز بلد است و در کنار این زبان ها، با ایماء و اشاره می کوشد خود را به طرف مقابل بفهماند.
رابطه آن ها که در آغاز با میل به کشتن یکدیگر آغاز شده است، به تدریج در میان توفانی از کلمات و حرکات به مسیر تلاش برای درک یکدیگر و سرانجام دوستی می افتد.
همان دوستی یی که در فیلم جهنم در پاسیفیک هم میان دو شخصیت ایجاد می شود، اما در دقایق پایانی نمایش، این دوستی ناشی از اضطرار هم به چمبره اغراق می افتد و چنان با عواطفی غیر منتظره از سوی دو طرف در می آمیزد که تا حدودی پایان خوش فیلم های هندی را تداعی می کند.
با همه این ها، نمایشنامه در جذب تماشاگران بسیار موفق است. نزدیک به صد نفری که در سالن تئاتر آرکاداش کلن به تماشا نشسته اند، در مدت هشتاد دقیقه اجرا، آن را با تمرکز دنبال می کنند. اما قهقهه های خنده گاه به گاه آن ها سبب می شود انسان فراموش کند که با یکی از درخشان ترین آثار دراماتیک تئاتر و سینمای معاصر سروکار دارد.
در پایان نمایش، دو بازیگر باز هم مثل بازیگران فیلم جهنم در پاسیفیک به فکر ترک جزیره ای می افتند که آن ها را به یکدیگر وصل کرده است. با این تفاوت که اگر دو بازیگر فیلم با قطع شاخه های درختان جنگلی و با کمک یکدیگر برای ساختن یک قایق واحد می کوشند، بازیگران “جائی در ناکجا” هریک به صورت جداگانه با بهره گرفتن از تخته پاره های پیرامون خود، دو سکوی کوچک شناور می سازند. یعنی آن ها تصمیم گرفته اند به کشورهای خود باز گردند. جائی که در بسیاری از لحظه های نمایش نشان داده اند که در حسرت بازگشت به آن می سوزند.
هنگامی که لحظه جدائی می رسد، جلالی می کوشد به دوستی ای که برآیند شرایط اضطراری بوده است، عمقی رمانتیک ببخشد که به نظر من این کار اندکی به اصالت داستان صدمه می زند. دو طرف، هنگام خداحافظی یکدیگر را با زبان بی زبانی به همراهی با خود (تو بگو به میهن خود) دعوت می کنند. این لحظه های سوزناک که می تواند قطره های اشک را بر چشمان تماشاگر طعم غربت چشیده جاری کند، پس از لحظاتی، سرانجام به هماغوشی گرم و طولانی دو دشمن سابق منتهی می شود و کار را به جائی می رساند که برخی منتقدان در ایران و رسانه های منطقه کلن آلمان از نمایش به عنوان “پیام آور صلح” نام ببرند.
نمایشنامه جائی در ناکجا، علاوه بر حدود ۵۰ اجرا در سالن های نمایش ایران، در سال ۱۳۹۲ جایزه بهترین نمایشنامه از دید تماشاگران را در جشنواره بین المللی تئاتر تهران ربوده و در فستیوال تئاتر آنکارا نیز شرکت کرده است.
کوشک جلالی یکی از پرکارترین کارگردان ها و نمایشنامه نویسان ایرانی مقیم آلمان است. با این که یک بیماری مرموز سال ها است حرکت جلالی را محدود کرده، او همچنان یکی از پرکارترین کارگردان های ایرانی مقیم آلمان است و هرسال دست کم یک نمایشنامه خوب با کیفیتی اروپائی و حرفه ای بر صحنه می آورد.
کوشک جلالی در متجاوز از ۱۵ سال گذشته کارگاه های آموزش بازیگری و کارگردانی متعددی نیز در شهرهای مختلف ایران از جمله تهران، لنگرود و تبریز برپا کرده و صدها بازیگر برای تئاتر نوین ایران تربیت کرده است. بازیگران گروه نمایش آینا در تبریز نیز در شمار افرادی هستند که در کارگاه های کوشک جلالی شرکت داشته اند.
*جواد طالعی، شاعر، نویسنده و روزنامه نگار آزاد با بیش از ۴۰ سال سابقه روزنامه نگاری حرفه ای از سال ۲۰۰۰ میلادی به این سو مسئولیت دفتر اروپائی شهروند را به عهده دارد. او همزمان با رسانه های معتبر فارسی زبان دیگر مثل بی بی سی، رادیو فرانسه، دویچه وله و سایت های اینترنتی متعدد همکاری داشته است.