کانون فرهنگی هنری ایرانیان کانادا، جشنواره “یکی بود، یکی نبود” را در تاریخ ۲۰-۱۷ جولای ۲۰۰۸ در مرکز هاربرفرانت در تورنتو برگزار می کند. در این جشنواره بالغ بر ۱۰۰ هنرمند ایرانی در زمینه های مختلف موسیقی، رقص، ادبیات، سینما، تئاتر و هنرهای تجسمی برنامه اجرا می کنند. یکی از این هنرمندان سعید شنبه زاده است که موسیقی و رقص بوشهر را در دو برنامه، یکی در تلفیق با موسیقی جاز جنوب فرانسه و دیگری به شکل سنتی آن، عرضه می کند.


شهروند ۱۱۷۱ ـ ۳ اپریل ۲۰۰۸

موسیقی و رقص بوشهر


کانون فرهنگی هنری ایرانیان کانادا، جشنواره “یکی بود، یکی نبود” را در تاریخ ۲۰-۱۷ جولای ۲۰۰۸ در مرکز هاربرفرانت در تورنتو برگزار می کند. در این جشنواره بالغ بر ۱۰۰ هنرمند ایرانی در زمینه های مختلف موسیقی، رقص، ادبیات، سینما، تئاتر و هنرهای تجسمی برنامه اجرا می کنند. یکی از این هنرمندان سعید شنبه زاده است که موسیقی و رقص بوشهر را در دو برنامه، یکی در تلفیق با موسیقی جاز جنوب فرانسه و دیگری به شکل سنتی آن، عرضه می کند. در گفت وگویی با شنبه زاده، از زمینه فعالیتها، هدفها، علایق، محدودیتها و موفقیتهایش پرسیدم. فشرده ای از این گفتگو را در زیر می خوانید.


از چه زمانی فعالیت هنری خود را آغاز کردید؟

ـ از سن هفت سالگی. من در خانواده هنردوست و اهل فرهنگ زندگی می کردم که دیدگاههای بسیار باز و دمکرات داشتند. پدرمن که اصلا بلوچ ایرانی و بزرگ شده دوبی بود، روی موسیقی سنتی بوشهر کار می کرد و برادرم هم نوازنده حرفه ای بود که هم در زمینه موسیقی سنتی بوشهر کار می کرد و هم با موسیقی غرب آشنا بود و ترومپت می زد. من ابتدا از طریق پدر و برادرم با موسیقی آشنا شدم و بعد تحت نظر اساتید موسیقی و نهایتا هم به کنسرواتوار موسیقی رفتم و موسیقی را به طور علمی دنبال کردم. در زمینه رقص، خواهر من رقصنده حرفه ای بود و از شاگردان رابرت دووران بود و بعد با هم موریس بژارت کار کرد و در رادیو تلویزیون ملی ایران کار می کرد. او رقصهای محلی و کلاسیک را دنبال کرده بود و من خیلی تحت تاثیر او قرار گرفتم و در واقع رقص را از او یاد گرفتم.


گفتید که در خانواده هیچ محدودیتی برای شما نبود. در خارج از محیط خانواده چطور؟ هیچگاه محدودیتی احساس کردید؟

ـ نه. در حقیقت هر وقت احساس محدودیت کردم، جایم را عوض کردم. اگر حس کردم که حقیقت فرهنگم را نمی توانم بیان کنم، به جای دیگری رفتم تا حرفم را بزنم.


از زمینه های کاری تان بگویید؟

ـ بیشتر در زمینه موسیقی بوشهر کار کرده ام. دلیلش هم این است که احساس می کردم که موسیقی بوشهر در همه جا، اعم از خود بوشهر، جنوب ایران و در میان موسیقی مناطق ایران خیلی مظلوم واقع شده بود و من در وهله اول می خواستم به مردم کشور خودم این موسیقی را، پیشینه اش را، اصولش را و اعتبارش را از جهت زیباشناسی بشناسانم. بعد هم برای من شناساندن این موسیقی به مردم دنیا هم بسیار مهم بود. برای معرفی بیشتر این موسیقی در سطح جهانی، تلاش کردم که موسیقی بوشهر را با انواع مختلف سبکهای موسیقی ممالک دیگر مثل جاز آمریکا یا با رقص معاصر و رقص فرامدرن تلفیق کنم. من از شروع کار با ارکستر سمفونی تهران کار کردم، در زمینه ساخت موسیقی فیلم فعالیت زیادی داشته ام. موسیقی فیلم های “گفتگو با باد” (بهرام بیضایی) که نقش اول مرد این فیلم را هم من بازی می کنم، “در” (محسن مخملباف)، “باران بومی” (رخشان بنی اعتماد) را من ساخته ام. من از هر دریچه ای برای معرفی هر چه بیشتر موسیقی جنوب ایران استفاده می کنم.


موسیقی بوشهر تحت تاثیر موسیقی چه مناطقی قرار گرفته است؟

ـ موسیقی بوشهر تلفیقی از موسیقی آفریقای شرقی، هند، عرب و ایرانی است. آفریقاییها از اواخر قرن هفدهم به بوشهر آمدند و از آن زمان موسیقی بوشهر هم تحت تاثیر موسیقی آفریقا قرار گرفت. احتمالا تا قبل از آن این موسیقی متفاوت بوده، ولی ما هیچ سندی در دست نداریم که بدانیم قبل از ۳۰۰-۴۰۰ سال پیش این موسیقی چگونه بوده است.


چه زمانی ایران را ترک کردید؟ چرا؟

ـ حدود هفت سال پیش از طرف یک کمپانی فرانسوی که در زمینه موسیقی کار می کردند، دعوت شدم تا برای کار موسیقی به فرانسه بیایم و از آن زمان در فرانسه مستقر شدم.


از نظر کاری چه فرقی بین کار در ایران و در فرانسه می بینید؟

ـ راستش در ایران تمام وقت من صرف موسیقی و کار هنری ام می شد. در اروپا اما کاغذ بازی زیاد است. در اینجا ۷-۸ ساعت ساز می زنم و می رقصم ولی بقیه وقتم صرف کارهای دیگر می شود.


با چه گروهها و افرادی همکاری کرده اید؟

ـ در زمینه موسیقی با جاز فرانسه و همچنین با بیلی کوبم که از برجسته ترین جازیست های آمریکا به شمار می رود، همکاری کرده ام. با ایشان سه کنسرت در استرالیا و زلاند نو داشتیم و در مارس ۲۰۰۸ هم در دوبی کنسرت خواهیم داشت. در سال ۲۰۰۷ ما به عنوان یکی از ۴۰ گروه برگزیده در دنیای موسیقی شرکت کردیم، این افتخار بزرگی بود که برای اولین بار نصیب یک گروه موسیقی سنتی ایرانی می شد. در زمینه رقص با رقص پردازان برجسته ای مثل دومینیک ارویه و خوزه مونتالوو همکاری کرده ام که نتیجه یکی از این همکاریها اثری بود که در جشنواره رقص اروپا در خانه رقص لیون به سال ۲۰۰۲ به عنوان یکی از ده رقص برتر انتخاب شد و این رقص را ما بارها در کشورهای مختلف اجرا کردیم.


وقتی با غربیها کار رقص می کنید، به مشکلی بر نمی خورید؟

ـ نه. به دلیل اینکه در کار با غربیها، سبک کار نوعی کولاژ است. هر کسی کار خود را می کند، ما حرکات و نقاط مشترک را که می توانند مبنای تلفیق شوند، پیدا می کنیم و کارمان را با هم تنظیم می کنیم.


از انگیزه و الهام در کار خود بگویید.

ـ نزدیک کردن انسانها به هم، من می خواهم از زبان آدمهای جنوب ایران با انسانهای دیگر دنیا حرف بزنم و از طریق موسیقی راهی برای درک متقابل باز کنم. موسیقی و رقص در همه زمینه های زندگی مردمان بوشهر نقش دارد و هریک از فعالیتهای روزانه مثل درو، مثل کار روی قایق و کشتی، عروسی و عزا هر کدام نوعی موسیقی و حرکات رقص را به همراه دارد. من از همه اینها در خلق موسیقی و رقصهایم استفاده می کنم.

همه ما انسانیم و دارای احساسات مشترک و زبان مشترک. در موسیقی یا رقص، فرقی برای من ندارد، در نقاشی، در همه اینها چیزی که مرا به سوی انسانیت خودم ببرد، مهم است. آن چه که مرا بیشتر انسان کند، اینها همه از نظر من وسیله ای هستند برای به سوی انسان تر شدن. الهام من مردم و زبان مشترک آنهاست. برایتان مثالی می آورم، یکی از کارهایی که ما کردیم، یک کار تلفیقی بود در زمینه موسیقی جنوب ایران و موسیقی جاز جنوب فرانسه. الهام بخش من در این کار مراسم زار در جنوب ایران بود که در حال حاضر دیگر در بوشهر برگزار نمی شود. زار به نوعی یک بیماری روحی و روانی است و مردم جنوب ایران معتقدند که زار مختص فقراست و آدمهای ثروتمند دچار آن نمی شوند. اما ما در فرانسه و همه جای دنیا افراد بسیاری را می بینیم که به هیچ وجه دچار فقر مالی نیستند، ولی از انواع بیماریهای روحی و روانی، شبیه زار خودمان، رنج می برند. ما از طریق موسیقی سعی کردیم فرانسویها را با موسیقی خود آشنا کنیم که آنها “زاری” نشوند و آنها نیز موسیقی جاز جنوب فرانسه را در این کار اجرا کردند که ما “زاری” نشویم. به نوعی هر یک از ما سعی کردیم که “باد”های منفی درون وجودمان را با موسیقی از خود دور کنیم. این کار اجراهای بسیار موفقیت آمیزی در برلین، اسپانیا و جاهای دیگر داشت. این یکی از مثالهای خیلی خوب استفاده از موسیقی ست به عنوان راهی در جهت درک متقابل انسانها.


برخورد مخاطبان شما در خارج و داخل ایران چگونه است؟

ـ در هر کشوری نوع برخورد فرق می کند ولی یک عامل مشترک را من در اجراهایم در سراسر دنیا دیده ام و آن حس شادی تماشاچیان پس از اجراست، این حس که انرژی گرفته اند، اما به واسطه ایرانی بودنم، تماشاچی ایرانی همیشه برای من جای دیگری دارد.


سعید شنبه زاده در روزهای جمعه و شنبه (۱۸ و ۱۹ جولای ۲۰۰۸) در جشنواره “یکی بود، یکی نبود” در مرکز هاربرفرانت در تورنتو برنامه اجرا خواهد کرد. برای اطلاعات بیشتر لطفا به تارنمای www.tirgan.ca مراجعه نمایید.