اسد سیف

تبِ فوتبال دنیا را فرا گرفته است. هر روز میلیون‌ها نفر خیره به صفحه تلویزیون، بازی‌های جهانی را تعقیب می کنند. امکانات مادی و معنوی مناسب باعث شده که ورزشکاران غربی از سطح تکنیک بالاتری نسبت به دیگر تیم‌ها برخوردار باشند. در نبود امکانات، ایمان و امید و غرور است که باید جانشین آن گردد. و چنین است که هر روز رفتارهای غریبی را از بازیگران کشورهای رشدنیافته شاهد می شویم. تا کنون کمتر از نقش نیروهای ماورای‌طبیعی در فوتبال چیزی نوشته شده است. در مسابقات امسال، از آنجا که آفریقای جنوبی میزبان است، نقش افسونگری و جادو را به فراوانی می توان در آن شاهد بود.

اعتقاد به جادو اساس آیینی‌ست که “وودو” (voodoo) نام دارد و دین رسمی چند کشور آفریقایی‌ست. به کارگیری آیین این دین یعنی کمک خدایان را در تحققِ آرزوهای خویش طلبیدن. “وودو” نقش بزرگی در بسیاری از تیم‌های آفریقایی دارد. بازیگران برای پیروزی و غلبه بر حریف محتاجِ “وودو” هستند. باید از این طریق کوشش به عمل آید تا بازیگران تیم مقابل به طلسم گرفتار گردند، به بند نیروهای شرّ بیفتند و قدرت بازی از کف بدهند.

“وودو” هم‌چون بسیاری از ادیان بر دو محور خیر و شرّ بنیان گرفته است. ریشه آفریقایی دارد و از طریق بردگان غربِ آفریقا به جزیره هند غربی راه یافته و از آنجا به دیگر نقاط دنیا کشیده شده است. با ادیان دیگر درآمیخته، آن‌سان که می توان آثار یهودیت، مسیحیت، اسلام و آیین‌های هندی را نیز در آن بازیافت.

“وودو” در زبان آفریقایی مترادف روح و یا خداگونه است. حدس زده می شود که ریشه آن به آیین “یوربا” (yorba) می رسد که چندصد سال پیش از میلاد مسیح در مصر قدیم و کرانه‌های رود نیل رواج داشت. اکنون در بنین، غنا، توگو و هاییتی دین رسمی است. در جمهوری دومنیکن، ایالت لوئیزیانا و نیو اورلندو و میامی آمریکا نیز دیده می شود. در کوبا و برزیل نامی دیگر به خود گرفته و جالب این‌که هر روز بر تعداد باورمندان به آن افزوده می شود.

وابستگان به “وودو” گروه‌هایی مختلف هستند که هر گروه سمبُل‌های ویژه خویش دارد، مجسمه‌ها و فیگورهای گوناگونی که نشان از خدایان مختلف دارند. خدایان در این آیین بی‌شمارند، از خدای جنگ گرفته تا خدای عشق و گرسنگی. “وودو” نیز روحانیون خود را دارد. زنان نیز می توانند روحانی گردند که به آنها “مامبو” می گویند.

قربانی کردن و خونِ قربانی، دود، قسمت‌هایی از بدن و یا پوستِ خشک شده جانوران، رقص و آواز و طبل و ووووزلا ( vuvuzela نوعی آلت موسیقی شیپورمانند از شاخ حیوانات) از جمله ابزار آن هستند و در آن نقشی اساسی دارند. از شمع، چوب، ساقه گیاهان مختلف، آب مرده و… نیز استفاده می کنند. رنگ‌های سیاه و سفید نیز به عنوان نماد خیر و شر، سیاهی و سفیدی، سیاه‌پوست و سفیدپوست، در آن نقش دارند.

بر ساحران و جادوگران این آیین نام “ویچ‌دکتر” (witchdoktor) گذاشته‌اند. آنان شفا می بخشند، می کوشند تا از طریق ارتباط با ارواح، با جادو و سحر، مرض‌ها را درمان بخشند. همین‌ها هستند که بازیگران با حضور به آن‌ها، می کوشند آرزوهای خویش پیش ببرند.

امروزه آیین متبرک کردن بازیکنان را می توان در بیشتر تیم‌ها دید. چه بسا تیم‌ها که یک “ویچ‌دکتر” آن را همراهی می کند. در سال ۱۹۷۴ تیم فوتبال زئیر (کُنگو) را به عنوان نخستین تیمی که به مسابقات جهانی راه یافته بود، شش روحانی “وودو” در مسابقات همراهی می کرد که البته کاری از دستِ آنان بر نیامد و این تیم در برابر یوگسلاوی نه بر یک باخت.

با گسترش فوتبال، ویچ‌دکترها نیز بازار گرمی دارند. آنان هر روز ابزار جدیدی در کار خویش اختراع می کنند. برای نمونه عروسکی (فیگور) به مثابه بازیکن می سازند، بر دهانش قفل می زنند، پاهایش زنجیر می کنند، دستانش می بندند تا بدین‌وسیله از این نماد در تضعیف قدرت بازیگر مقابل بهره برند. بستن دست‌ها یعنی فلج کردن دروازه‌بان تا نتواند شوت‌ها را مهار کند. بستن پاها یعنی سلبِ قدرت از بازیکنان، قفل بر دهان می تواند سوت را بر دهان داور طلسم گرداند و یا تماشاگران را از تشویق بازدارد. از همین نمونه‌است فیگوری که یازده قفل بر بدن دارد و این نشان یازده بازیکن تیم مقابل است.

“ویچ‌دکتر”ها در واقع جادوگرانی هستند که با آیین “وودو” به بازیکنان کمک می کنند، قدرت به آنان می بخشند و نیروی تیم مقابل خنثا می کنند. آیین آن‌ها اما کمتر در انظار عمومی اجرا می شود زیرا با مشاهده آن، دشمن پی خواهد برد و در شکست و خنثاسازی طلسم خواهد کوشید. با این‌همه، امروزه بخشی از آن علنی اجرا می شود. دیده شده است که یک تیم کامل، دستجمعی نزد “ویچ‌دکتر” می روند. دکتر مثلاً با مالیدن پای خشک شده ببر و پلنگ بر پای آنان، قدرت دویدن به آنان می بخشد. یا با مالیدن خون جانوری قربانی بر کفش‌هایشان طلسم تیم مقابل باطل می کند. پاشنه‌ی خشک شده پای گورخر مخصوص بازیکن مهاجم تیم است تا قادر شود هم‌چون گورخر بدود و توپ بر دروازه بکارد.

از آتش و دود نیز کم و بیش همین استفاده را می برند. دود گیاهان مختلف تأثیر متفاوت دارد. باعث می شود تا در برابر چشم بد محافظ باشد. رقص دور آتش، طبل و “وو وو زلا” در متبرک گرداندن بازیکنان نقش دارد. کار متبرک کردن تیم را در برزیل طی آیین ویژه‌ای کشیش بر عهده دارد.

روشی دیگر این‌که؛ نام بازیکنان تیم مقابل را بر یک نارگیل و یا تخم‌مرغ می نویسند، آنگاه آن را محکم بر زمین می کوبند تا بشکند و بدینوسیله قدرت آن تیم را نیز درهم می شکنند. قربانی کردن حیوانات، به ویژه گاو، پیش پای بازیکنان هم شیوه‌ای دیگر است که کاربرد دارد.

امروزه در بسیاری از کشورهای جهان، به ویژه در قاره آفریقا، ویچ‌دکترها نه تنها در تیم‌های دسته دوم، بل‌که دسته یک و یا حتا تیم ملی نقش اساسی دارند. به خدمت گرفتن آن‌ها در برخی از کشورها حتا به هیأت دولت‌ هم کشیده شده است.

در اجرای آیین “وودو” آب مرده پاشیدن بر زمین بازی نیز بسیار دیده شده است. با این‌همه باید یادآور شد که کشتن انسان در آن راهی ندارد.

ابزار سحر و جادو خارج از مطبِ “ویچ‌دکتر” نیز به کار گرفته می شود. در کابین‌های استادیوم، پیش از آغاز بازی، بسیاری از بازیکن‌ها از چنین ابزاری استفاده می کنند. یکی در خفا چیزی بر کفشِ خویش می کشد، یکی چیزی را می بوسد و در جیب می گذارد، آن دیگر بر دور و بر خویش فوت می کند. از این نوع ابزار را می توان بر گردن و یا دست آنان و یا به شکل خالکوبی بر بدن آنان نیز چه بسا مشاهده نمود.

نمادهای “وودو” را می توان بر پرچم بسیاری از کشورهای آفریقایی نیز مشاهده نمود.

آنان که قدرتِ ساحران پذیرفته‌اند، به خرافاتِ آن نمی اندیشند، بر جنبه تقدس آن باور دارند و شفابخش بودن آن، پس تأثیرش را می پذیرند. اگر از آن خیری نبینند به ناکارآیی آن فکر نمی کنند، بل‌که بر این باورند باید بیشتر دعا و نیایش کنند و یا حداکثر این‌که؛ خواستِ خدایان همین بوده است. “ویچ‌دکترها” شاید هم به شکلی بدوی، کار روانشناسانی را انجام می دهند که امروزه در بسیاری از تیم‌های غربی حضور دارند.

“وودو” را در جهانِ خارج از آفریقا نیز می توان بازیافت؛ فیگورهای فرشته‌های محافظ کم و بیش همین نقش را دارند که در جهان غرب، و یا در هند و دیگر کشورهای آسیایی، در بسیاری از خانه‌ها دیده می شوند. و یا صلیب که بر دیوارها و یا بر گردن آویزان است.

اگر اندکی در رفتار خویش دقیق گردیم، لازم نیست به “نیرنگستان” صادق هدایت رجوع کنیم، بسیاری از این مراسم را به فراوانی می توان در ما ایرانیان نیز دید. چشم‌زخم و آتش چهارشنبه‌سوری و دود کردن اسپند، دعاهای گوناگون و نذر و نیاز، نمونه‌هایی کوچک از آن هستند.

“وودو” در جهان مدرن نیز به شکلی راه یافته است، سرمایه در بازار آن را به خدمت گرفته، هالیوود در فیلم‌های خویش گسترش داده، همه ما چنان با آن مأنوس شده‌‌ایم که آنی به چگونگی و چرایی رفتار خویش نمی اندیشیم تا آن را بازیابیم. با نگاهی به پیرامون خود به حتم نمونه‌هایی از آن را خواهیم دید.

 

* در نوشتن این مطلب از سایت‌های مختلف در اینترنت بهره گرفته‌ام.