معلوم می شود با بگیر و ببند و شعار دادن و برگزاری همایش، بازار فروش کلیه به سر و سامان نرسیده و قضیه هرچند برای حکومت مستضعفان سوزآور بوده، اما مانند الباقی اقلام سودآور، پای دلال ها نیز به این بازار باز شده است! گویا اختلاس هایی نیز در جریان خرید و فروش کلیه و صدور آن به خارج از کشور صورت گرفته و سازمان تعزیرات هم وارد معرکه شده است. شهرداری تهران نیز تأکید کرده که  شعار مرگ بر آمریکای روی دیوارهای شهر، این روزها جای خود را به این شعار داده: “مرگ بر آل سعود، ضمنا انواع کلیه موجود می باشد.”

رئیس اداره بیمه خدمات درمانی نیز گفت: قیمت فروش کلیه در کشور ۱۵ میلیون تومان است و ما به همه گرانفروشان شدیدا هشدار می دهیم که با آنان با قاطعیت برخورد خواهیم کرد. فرمانده نیروی انتظامی تهران بزرگ نیز از گشتِ کلیه خبر داد و گفت: منبعد گشت کلیه نیز به کلیه گشت های کشور افزوده شده و آماده خدمت به شهروندان عزیز می باشد. پلیس امنیت اخلاقی کشور هم از دستگیری چندین فروشنده غیرقانونی کلیه خبر داد.

خبرگزاری فارس نیز نوشت: تعدادی افراد معلوم الحال در راستای ضربه زدن به حیثیت میهن اسلامی و با هماهنگی ایادی استکبار و رژیم صهیونیستی اقدام به فروش غیرقانونی کلیه خود می کردند که با هوشیاری سربازان گمنام امام زمان و مردم خداجوی همیشه در صحنه، دستگیر و پس از اعتراف به دریافت پول از بیگانگان، سحرگاه چند روز قبل در یکی از زندان های کشور به دار آویخته شدند.

kidney-sale

رئیس سازمان زندان ها بلافاصله این خبر را تکذیب کرد و گفت هیچکس به دلیل فروش کلیه اعدام نشده. نیروی انتظامی نیز ضمن تکذیب خبر اعدام فروشندگان کلیه اعلام کرد که در روزهای اخیر چند فروشنده قلابی کلیه دستگیر شده بودند که پول کلیه دریافت می کردند اما دنبلان تحویل مشتری می دادند.

دکتر حسن هاشمی وزیر بهداشت، در حالی که بسیار تکیده به نظر می رسد و به محافظان خود تکیه داده بود، با چشمانی اشکبار گفت: “زشت است که عده‌ای کلیه‌ فروشی کنند و عده‌ای هم آن را بخرند، و بهتر است کلیه خود را اهدا کنید”.

ایشان ادامه داد: کلیه فروشان باید قرارگاه خاتم الانبیا را سرمشق خود قرار بدهند. پرسیدند چطوری دکترجان؟ دکتر هاشمی پاسخ داد: قرارگاه خاتم الانبیا برای بازسازی حرم مطهر حضرت زهرا در عراق لنگِ هزار میلیارد تومان بود اما به جای مصادره اموال ایرانیان، و یا دست گذاشتن روی قراردادهای نفتی، ایده فروش «خشت طلایی»  را اجرایی کرد. و اعلام نمود که گنبد حضرت زهرا به ۲۳ هزار خشت طلا نیاز دارد. و هر خشت طلای گنبد را دومیلیون و ۱۵۰ هزار تومان به مردم فروخت. خریداران فیش واریز می دهند، یک هفته بعد سند و شماره خشت را به همراه لوح افتخار دریافت می کنند.

بنده به فروشندگان کلیه توصیه می کنم تا به جای فروش، کلیه خود را هدیه بدهند و لوح افتخار دریافت کنند. چند تن از اساتید اقتصاد کشور گفتند: جناب دکتر، گنبد طلا زیاد داریم، بهتر نبود این مبالغ کلان را توی کشور خودمان خرج می کردیم تا جوانان مجبور به فروش کلیه خود نباشند؟

جناب دکتر در حالی که به ریش اقتصاددانان می خندید گفت: کجای کارید، بسیاری از جوان ها کلیه خودشان را فروخته اند تا بتوانند خشت طلای گنبد حضرت را بخرند. گزارش شده اقتصاددانان با فریادهای یا زهرا مدارک خود را در آتش انداخته و روانه عراق شدند تا جاروکش حرم شوند.

***

جشن تکلیف دختران کلاس اولی

taklif-ceremony

حسن روحانی رئیس جمهور ایران با حضور در یکی از مدارس تهران زنگ آغاز سال را به صدا در آورد و از معلمان خواست نخستین درسشان به دانش‌آموزان “درس امید” باشد.

یکی پرسید حسن آقا امید به چی؟

شیرناپاک خورده ای یواشکی گفت: به نشئه جات، به فرار به خارج، به اختلاس های کلان، به فروش کلیه برای زنده ماندن.

رئیس جمهور در حالی که خود را به نشنیدن می زد، ادامه داد: همچنین به دانش آموزان کلاس اولی بابت رسیدن به سن تکلیف تبریک می گویم.

گفتند اخوی، دختر بچه ها از کلاس سوم به سن تکلیف می رسند نه از کلاس اول.

روحانی بلافاصله جواب داد: گفتیم جلو جلو تبریک بگوییم شاید تا سه سال دیگر ما نباشیم و شاید هم باشیم اما کاره ای نباشیم.

بابای یکی از مدارس نیز خطاب به رئیس جمهور گفت: باز هم گلی به جمال ات که اگر بعد از سه سال و اندی نتوانستی تکلیف هیچ چیزی را در مملکت روشن کنی، اقلا تکلیف دختران کلاس اولی را روشن کردی و به آنان فهماندی که منبعد باید پسران کلاس اولی را تحریک ننمایند. با نامحرم گرگم بهوا بازی نکنند و به مداد رنگی و دفتر نقاشی دیگران نظر سوء نداشته باشند.

 این وسط عده ای مغرض پرسیدند: اخوی وقتی دنیا بعد از قضیه برجام گیج شده و تکلیف خود با حکومت ملایان را نمی داند، وقتی پس از چندین سال مذاکره و چانه زنی با جهان بر سر انرژی اتمی و کلاهی که در تمام این سالها بر سر دنیا گذاشته بودید، هنوز تکلیف هسته ها روشن نیست و بنده خداها نمی دانند کلاهدار باشند یا بی کلاه، حتی پروتون ها و نوترون ها هم گیج شده اند که کمافی السابق دور هسته بگردند یا باید منتظر فتوای مقام رهبری باشند، وقتی اقتصاد ورشکسته کشور برای نجات خود سر درآخور سیاست فرو برده و سیاست اسیر لنگ و پاچه کسانی است که میانِ دوشک به شک افتاده اند، وقتی وزیر ارشاد یکی توی سر گیتار می زند و یکی بر طبل دلجویی از علما می کوبد و تکلیف خودش را نمی داند، چه معنا دارد دختر کلاس اولی که هنوز الفبای سیاست را نمی داند تکلیف خود را بداند؟

روانشناسان و روانیان و روانپریشان مملکت نیز ضمن کوبیدن مشت محکمی بر دهان یاوه گویان، یک صدا پاسخ داده اند: چون آموزش صحیح باید از طفولیت و از مدارس آغاز شود.

***

مسئولیت جدید دبیرکل سازمان ملل خیلی متحد

 جگر آدم کباب می شود وقتی می بیند بعضی ها مثل تراکتور کار می کنند تا شاید بچه هایشان بتوانند دو سیخ کباب بخورند، عده ای هم همزمان دو سه تا شغل دارند تا مثل کباب به سیخ کشیده نشوند.

این وسط برخی ها هم مجبورند ۲۴ ساعته کار بکنند تا نه سیخ بسوزد نه کباب. گل سرسبد این عده هم آقا بانکی، بیرکل سازمان ملل خیلی متحد است. طفلکی مجبور است شامِ شبش را روی حلبی در حال تماشای ویرانه های شهر حلب بخورد. ناهارش را توی سلمانی وسط گیس کشی ملک سلمان عبدالعزیز و ملک سید علی عبدالمریض میل کند و صبحانه را کلا بی خیال شود.

پیشتر، صبح که از خواب بیدار می شد تا وقت ناهار، سرجمع ۴ بار اظهار تأسف می کرد. بعدازظهرها هم هنگام پیاده روی در پارک، اگر ضرورت ایجاب می کرد، هن هن کنان اظهار تأسفی می انداخت توی میکروفون سی هن هن و فاکس نیوز و الباقی شرخرهای بین المللی. در غیر این صورت با همان ۴ بار اظهار تأسف، تمام روزش ساخته می شد. ولی اخیرا علاوه بر اظهار تأسف مسئولیت سنگین تری بر دوش ایشان نهاده شده که بنا به گفته سخنگوی ایشان، ممکن است آقا بانکی را از پا دربیاورد. به قول مادر گرامی شان، خیر ندیده ها شندرغاز به بچه ام  می دهند و به اندازه صد نفر ازش کار می کشند آن وقت با وقاحت به مملکت امام زمان تشر می زنند که حقوق انسانی حقوق بگیران را رعایت نمی کند درحالی که در مملکت امام زمان، یک نفر به اندازه دویست نفر حقوق دریافت می کند و فقط هفته ای یکبار خطبه دشمن شکن می خواند.

هفته گذشته دبیرکل سازمان ملل از شرایط غیرانسانی شهر حلب که مثل حلبی تیپاخور این و آن شده، عمیقا اظهار انزجار کرد. سخنگوی ایشان نیز گفت: منبعد علاوه بر اظهار تأسف، اظهار انزجار نیز در دستور کار جناب بانکی مون خواهد بود. سخنگو افزود: گفته باشیم تا بعدا نگویید در جریان نبودیم.

***

تتمه خبر

مقام رهبری در حالی که مشت های گره نکرده به احمدی نژاد نشان می داد گفت: دور این کار را خط بکش والا هرچه دیدی از چشم خودت دیده ای.

احمدی نژاد هاج و واج پرسیده: با کس دیگری شیرینی خورده اید؟

مقام رهبری گفت: هنوز نه.

رئیس جمهور هم که دیدند آغا خیلی غضبناک است، فریاد زدند: حالا چرا داری معامله را بهم می زنی؟ و پرسیدند پس تنور  انتخابات ما چطوری گرم خواهد شد؟

آغا هم جواب داده: نگران نباشید، «جم» خوردن از شما «حور» از ما.