کارزاری برای آزادی شهروند ایرانی ـ کانادایی

شهروند ـ آرش عزیزی: “من هیچ اتهامی علیه ایران ندارم. خیلی مهم است که در این لحظه چنین اتهامی نزنیم”.

این حرف‌های آنتونلا مگا در مصاحبه با شهروند است. آنتونلا همسر حمید قاسمی شال است که دولت جمهوری اسلامی به جرم جاسوسی به اعدام محکوم کرده است. او حدود دو سال مخفیانه و بدون سر و صدا برای آزادی همسرش از زندان اوین ایران تلاش کرد و امیدش را به دولت کانادا و دادگاه‌های تهران بسته بود ،اما وقتی خبر هولناک حکم دادگاه به او رسید او تصمیم گرفت پرونده را علنی کند به این امید که نگاه‌ها را به آن جلب کند. او قبلا در مصاحبه با تورنتو استار گفته است:”جایی می‌رسد که آدم دیگر نمی‌داند چه کند.”

آنتونلا وب‌سایتی به نام freehamid.org افتتاح کرده و تلاش می‌کند برای آزادی همسرش بجنگد گرچه هنوز هم بسیار محتاط است و نمی‌خواهد خشم دولت ایران را برانگیزد. او پای تلفن به من می‌گوید:”ما داریم سعی می‌کنیم با آن‌ها ارتباط برقرار کنیم. باید اطلاعات را بهشان برسانیم. من به عنوان همسر او دارم به مقامات ایران التماس می‌کنم دوباره نگاهی به این پرونده بیاندازند”.

آنتونلا آخرین بار همسر ۴۲ ساله‌اش را در ماه مه ۲۰۰۸ دید که او خانه‌شان در محله‌ی بیچزِ‌ تورنتو را به مقصد ایران ترک کرد. قرار بود حمید یک ماه در ایران باشد و در این مدت از مادر بیمارش بازدید کند. این اولین بار نبود که او از زمان مهاجرت به کانادا در سال ۱۹۹۵ و شهروند کانادا شدن به ایران رفته بود.

حمید (راست) در عکسی بدون تاریخ در کنار مادر و برادرش البرز که در زندان درگذشت

حمید قبلا در سالگرد فوت پدرش به ایران رفته بود و بی هیچ ماجرایی بازگشته بود. اما ایندفعه، در سال ۲۰۰۸، حمید به ایران نرسیده بود که برادر بزرگترش، البرز، که ساکن تهران بود، را گرفتند و مقامات تمام اسناد مسافرتی خانواده را جلب کردند (از جمله گذرنامه کانادایی حمید را). البرز، برادر حمید، مهندس مکانیک بود که مدتی در ارتش بود و سپس پنج سالی بود که بازنشسته شده بود و به گفته آنتونلا قبلا مشکلی با دولت نداشت، اما وقتی حمید در اواخر ماه مه سعی کرد گذرنامه‌ی ایرانی‌اش را پس بگیرد، او هم دستگیر شد. سپس آنتونلا از او خبری نداشت تا ۱۸ ماه بعد، که در نوامبر ۲۰۰۹، تلفن زنگ زد و صدای حمید از زندان اوین به گوش او رسید.

آنتونلا مدت ۲ سال به پیشنهاد وکیلش در ایران، گیتی پورفاضل، و همچنین وزارت امور خارجه کانادا گوش سپرد و بی هیچ اقدام علنی منتظر بود. تا این‌که دو اتفاق جدید امسال افتاد که همه را قانع کرد این پرونده باید علنی شود. اول این‌که البرز در زندان درگذشت. مقامات ایران می‌گویند دلیل مرگ سرطان بوده است. دوم این‌که پورفاضل نیز موفق به بازگشایی پرونده حمید نشد.

در این‌جا است که آنتونلا وب‌سایت مذکور را افتتاح کرد و اکنون بیشتر روزها در خانه منتظر دو سه دقیقه ‌است که  می‌تواند تلفنی با حمید صحبت کند.

او در گفتگو با شهروند می‌گوید:”من می‌دانم او بیگناه است. می‌دانم شوهرم بیگناه است و این سوءتفاهم است.”

عزت مصلی نژاد، کارشناس ارشد مرکز کانادایی حمایت از قربانیان شکنجه، در مصاحبه با شهروند می‌گوید:”من اتهام جاسوسی را باور نمی‌کنم. اصلا باور نمی‌کنم”.

دکتر مصلی نژاد می‌افزاید:”به نظر من تنها کار موثری که می‌شود کرد این است که تلاش کنیم تا جایی که می‌توانیم هر چه بیشتر ده‌ها و صدها نامه به ایران بنویسیم و از دولت‌ها و سازمان‌های بین‌المللی هم بخواهیم همین کار را کنند ،بلکه اعدام او به حبس ابد تقلیل داده شود” که این آخری را ظاهراً شفاهی به وکیل حمید وعده داده‌اند.

آنتونلا می‌گوید:”از مردم می‌خواهم به رهبر ایران نامه بنویسند و از او بخواهند بخشاینده و مهربان باشد. در ضمن دوست دارم خطاب به تمام کانادایی‌ها، چه ایرانی و چه غیرایرانی، بنویسند. خطاب به نخست‌وزیر هارپر بنویسند و از او بخواهند کانادا بلافاصله با مقامات ایران تماس بگیرد تا این هم‌وطن کانادایی را نجات دهیم.”

آنتونلا چه در مصاحبه با من چه در مصاحبه‌های دیگری که داشته است پر از خاطرات خوش همسرش است. او در مصاحبه با تورنتو استار از خاطره اولین آشنایی‌اش با او در کفش‌فروشی کالدون در مرکز خرید ایتون سنتر می‌گوید. داستانی عاشقانه که سخت است اشک به چشم آدم نیاورد: این‌که چگونه حمید فروشنده بوده و کفشی که آنتونلا می‌خواسته با پایش جور شده… و این داستان آغاز عشق آن‌ها بوده. آنتونلا که خود مهاجری از ایتالیا است و انگلیسی را با لهجه زیبای آن منطقه صحبت می‌کند، خیلی خوب وضعیت حمید را درک کرده و رابطه‌ی بسیار خوبی آغاز کرده‌اند که به ازدواج انجامیده.

او به شهروند می‌گوید:”حمید مرد بی‌نقصی است. هر وقت کسی با او آشنا می‌شود از آن پس احترامش برای ایرانی‌ها بسیار می‌شود.”

آنتونلا در ضمن سه‌شنبه این هفته با نماینده خود در مجلس فدرال، مریم مینا، نماینده لیبرال بیچز ـ ایست یورک، که او هم ایتالیایی‌تبار است، دیدار کرده و از او کمک خواسته. خانم مینا قول همکاری داده و البته گفته تجربه چندانی در امور خارجه ندارد(حرفی که عجیب به نظر می‌آید چرا که او قبلا در دولت لیبرال وزیر همکاری بین‌المللی و مشاور ویژه وزیر امور خارجه در مورد مسائل زنان، صلح و امنیت بوده است.)

آنتونلا به کارزار خود ادامه می‌دهد و چشم امیدش به این است که فعلا مجازات همسرش از اعدام به حبس ابد تقلیل پیدا کند تا روزی که بتواند او را دوباره در آغوش بگیرد. ما جامعه ایرانیان کانادا باید برای این هم‌وطن دوگانه خود، که هم ایرانی است و هم کانادایی، بکوشیم. نمونه‌های قبلی نشان می‌دهد که تلاش برای چنین مواردی می‌تواند موثر واقع شود.