کارنامه و تاثیر دگراندیشان ازلی ایران
ازلیان در تحریک اعتراض عمومی علیه انحصار رژی تنباکو
در مارس ۱۸۹۰م (۲۷ رجب ۱۳۰۷ق) ماژور تالبوت انگلیسی توانست از ناصرالدین شاه حق انحصاری خرید و فروش و صدور توتون و تنباکو درداخل و خارج از ایران را به مدت ۵۰ سال به دست آورد. بر اساس اسناد انگلیسی در سفر ناصرالدین شاه به فرنگ در ۱۸۸۹م، مذاکرات پیرامون قرارداد رژی آغاز شد. ماژور جرالد تالبوت در این سفر مدتی مهماندار شاه ایران بود. اعتمادالسلطنه در خاطرات خود می نویسد: «امروز صبح [۲۱ ژانویه ۱۸۸۹م] به اتفاق ماژور تالبوت مهماندار به لندن رفتم.» ابتدا خبر مذاکرات و موافقت شاه و تالبوت انگلیسی را روسهای رقیب و دلنگران به عرصه ی عمومی کشاندند. پس از چند ماهی که مطبوعات اروپایی مطالبی درباره ی این قرارداد منتشر نمودند، روزنامه ی ترکی زبان صباح چاپ استانبول به تاریخ ۲۵ربیعالاول ۱۳۰۸ق (۹ نوامبر ۱۸۹۰م) در مقاله ای روشنگر، داده های نشریات اروپایی و روسی را با توضیحات و افزوده های خود از پیشینه ی رژی در عثمانی به قلم آورد.
اعتراض علیه رژی تنباکو در عثمانی پیشینه داشت. و نخستین شکایت نامه علیه آن را کارکنان ارمنی و یونانی مقیم عثمانی به سلطان عثمانی در ۱۸۸۷ نوشته بودند. به راهپیمایی هم دست زدند. دامنه ی اعتراض آنچنان بالا گرفت که ساختمان رژی در استانبول را سنگبارانکردند. کنه اعتراض را اجبار کشاورزان به ارزان فروشی توتون به شرکت رژی برکشیده بود.
سه سال بعد که قرارداد انحصار توتون و تنباکو رژی با ایران منعقد شد، تاریخچه و زمینه ی مهم ناراستی و آسیبهای پیامد آن، در استانبول در میان ایرانیان ساکن آن شهر که نقش پررنگی در خرید و فروش تنباکو در منطقه داشتند، بسترآفرین عکس العمل در ضدیت با آن قرارداد گردید. اهل قلم اطراف روزنامه ی «اختر» و به ویژه ازلیان که با تجار ایرانی استانبول در ارتباط نزدیک بودند، برمبنای این گذشته و تجربه در عثمانی به ارزیابی متن قرارداد رژی با دولت ایران برآمدند. ازلیان محفل استانبول مدتها بود منتظر فرصتی طلایی برای مقابله با حکومت ناصری بودند، قرارداد انحصار تنباکو را زمینه ای مناسب برای پیشبرد اهداف خود یافتند. اعتراض علیه انحصار رژی، بستر درهم آمیزی مجموعه ای از نارضایتی و رهجویی های سیاسی، فرهنگی، مذهبی و فرنگی ستیزی بر بستر تنگناهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی روزافزون زمانه گردید. اعتراضی که تداوم چند دهه حاکمیت نسبتا مقتدر ناصرالدین شاه را لرزاند و شاه و صدر اعظم توانمند و مستبدش ـ امین السلطان ـ را به تسلیم و عقب نشینی واداشت. نقش ازلیان کمشمار اما مؤثر و فعال زمانه به هدایت آقاخان در این رویداد مهم پیش از مشروطه فراتر از آن است که در کتب تاریخی موجود به قلم آمده است.
تاریخ نگاری رسمی ـ ایدئولوژیک محور چند دهه ی اخیر، اعتراضات علیه رژی را به عنوان یک جنبش مذهبی شیعیان به پیشگامی مجتهدین اصولی برای کسب هویت دینی در مقابل حکومت و اروپاییان مسیحی ترسیم کرده اند. بیگمان نقش علمای مذهب غالب در جلب و کشاندن کمی عامه ی کوچه و بازار به صحنه در برهه ای که اعتراض روشنفکران و تجار دست اندرکار تنباکو آغاز و جلوه ی آشکار یافته بود، شایان توجه و تأمل است. اما آنها نه آغازگر اعتراض بودند نه در بستر ذهنی و تحرک عملی آغازین آن نقشی داشتند.
چند عامل مهم دیگر در گستردگی و اقبال عامه به شورشگری علیه انحصار رژی یاری رساند. مهمترین آن اعتیاد عمومی به مصرف توتون و سیگار بود. اعتمادالسلطنه وزیر هوشمند انطباعات ناصری و شاهد خلوت گزارشهایی که از سراسر ایران به شاه میرسید نوشت:
«از بیست کرور رعایای ایران یقیناً پنج کرور به شرب توتون و تنباکو معتادند. از این پنج کرور اشخاصی هستند که تا روزی یک قران پول سیگار و تنباکو میدهند.»
نخستین نطفه ی اعتراض و پیش درآمد آن را ترجمه ی همان مقاله ی نامبرده ی روزنامه ی ترکی صباح استانبول در «اختر» مورخ ۲۵ ربیعالاول ۱۳۰۸ق به عرصه ی عمومی آورد. مترجم که به احتمال بسیار آقاخان کرمانی بود، افزوده های آگاهانه و قابل تأمل و محرکی را در کنار متن برکشید. «اختر» دوروز بعد هم مجدداً به این قرارداد اشاره و خوانندگان خود را به وجود و انعقاد آن جلب نمود. دو ماه بعد هم مخبر «اختر» که باز هم گمان می رود آقاخان باشد با تالبوت در حال گذر به تهران، در استانبول مصاحبه ای ترتیب داد. «اختر» ضمن اطلاع از ورود ماژور تالبوت، این مصاحبه ی مهم را منتشر کرد. متن مصاحبه با نقد و سنجش آگاهانه و دانشورانه ی آقاخان در اختر مورخ ۹ جمادیالاول ۱۳۰۸ منتشر شد. خبرنگار «اختر» مطلع از جزئیات قرارداد به پرسش های چالشگرانه و جدلی با تالبوت برآمد و ادعاهای او در مطلوب و مفید بودن آن و پیامدهایش برای مردم، تجار و دست اندرکاران تنباکوی ایران را به چالش کشید. در آخر سرهم افزود که:
«از این امتیاز و انحصار منافعی به ملک و ملت عاید نخواهد شد سهل است که خیلی مضرات و خسارات از این رو به مملکت وارد خواهد آمدکه از حالا تعداد آن ممکن نیست.»
متن جسورانه در نقد و نکوهش دولت ایران با ادبیات آشنای آقاخان افزود: «جای افسوس استکه اولیای دولت به چه ملاحظه زیر این بار گران رفته اند.» و هشداری هم نوشت:«معایب و مضرات این کار نه چندان است که به نوشتن [صرف] تمام شود.» تهدیدی آشکار و قابل فهم رندانه که خبر از پیگیری دامنه اعتراضها فراتر از نشر یک مقاله در «اختر» میداد.
دولت امین السلطان این «فضولی اختر» به زبان و نوشته ناصرالدین شاه را برنتافت و حکم به قدغن کردن ورود «اختر» به ایران داد و طی فرمان مستقیم شاه خواستار پیگرد و بازجویی گردانندگان نشریه و فشار از سوی سفارتایران در استانبول گردید.
در واقع همزمان با ورود و حضور تالبوت صاحب امتیاز در تهران – جمادی الثانی ۱۳۰۹ – اذهان عامه به مضرات و پیامدهای نامطلوب قرارداد تا حدی آشنا شده بود. تأثیر مقالات مزبور «اختر» که در «تأملی بر روزنامه اختر» شرح مفصل آن را آورده ام، در تحریک و تحرک افکار عمومی انکارناپذیر است. اینکه هر دو مقاله را شیخ کربلایی ثبتکننده ی هشیار زمانه در رساله ی کلاسیک خود نقل کرده، خود دلیل روشنی بر این امر است که نشر آنها در همان زمان در ایران تأثیر بسیار نهاده است. همچنان که جلوگیری از ورود «اختر» به ایران با فرمان مستقیم ناصرالدین شاه و تأکید امین السلطان و مداخله ی پیگیر سفارت ایران در استانبول نشان از این تأثیر و هراس حاکمیت دارد.
آقاخان در آن مصاحبه با تالبوت، با قیاس قرارداد تنباکوی عثمانی با قرارداد رژی ایران، برشمردن مزایا و مواهب بیشتر اولی برای دولت و مردم عثمانی و مضرات و خطرات آتی قرارداد دوم برای مردم ایران و منافع ملی، به صراحت نوشت که حاصل قرارداد رژی همه به جیب بیگانه ی صاحب امتیاز خواهد رفت و پیامدهای زیانبار آن را عنوان کرد. هشدار تند و نکوهشگر او به حکومت که در هیچ کجای جهان «حقوق هیچ مملکتی بدین پایه به رایگان فروخته نمی شود» مگر در وطن ما که «وجدان» و «غیرت وطن دوستی در اهل قدرت نیست»، به چالش کشیدن مستقیم شاه و صدراعظم بود.
سردمدار اعتراض آغازین درون کشور هم تجار و اصناف دست اندرکار تنباکو بودند که امتیاز با هستی و معیشت آینده ی آنها سروکار داشت. عریضه ای به امضای حدود شصت نفر از تجار دست در کار تنباکو که در خانه ی ملک التجار «انجمنی کرده و عریضه ای به ناصرالدین شاه نوشته اند» نشان از آغاز موج اعتراضی بود. شاه هم خود در جلسه ی رجب همان سال در هیئت دولت، اعلام کرد: «جمعی به توسط امین الدوله از تنباکوفروش و غیره عریضه دارند که این کمپانی تنباکو به ما ضرر وارد آورد.» می دانیم که امین الدوله مرجعی ارتباطی برای دو محفل ازلی تهران و استانبول و مورد اعتماد سران ازلی به ویژه دولت آبادی و نجم آبادی بود. از مکاتبه ی او با آقاخان در جای دیگر سخن آورده ایم. عریضه نویسی معترضانه ی تجار ادامه یافت. در فوریه ۱۸۹۱ که تالبوت برای برپایی تشکیلات رژی به ایران وارد شده بود و امتیاز توسط ناصرالدین شاه رسماً اعلان شد، اعتراضات رو به گسترش رفت.
ازلیان علاوه بر بهره گیری از روزنامه ی «اختر» در برانگیختن موج اعتراض به امتیاز، در نوشته های روزنامهی«قانون» هم سهیم شدند. نشرنامه ها و شبنامه های افشاگرانه ی ضد حکومتی و ارسال آنها به مقامات دولتی در تهران و برخی ولایات، همزمان با تکثیر نسخه های روزنامه ی«قانون» و توزیع آنها نشان فضای التهابی بود. هراس شاه و امینالسلطان هم به مآخذ اسناد داخلی حکومتی و گزارش منابع دیپلماتیک خارجی در این برهه قابل تأمل است. شاه در وحشت از گسترش فضای آزادی خواهی و ضدحکومتی و برانگیخته شدن عامه خواستار تعطیلی مدرسه ی آلیانس فرانسه گردید و دستور پیگرد دگراندیشان سیاسی و دینی را صادر کرد. دستور بازداشت محفل مخفی تهران در این اثنا نشان حساسیت حکومت به تحرک ازلیان داشت که بر بازتکثیر «قانون»، و نشر شبنامه ها متمرکز شده بودند. شرح آن را که تحت عنوان «فتنه جمهوری خواهی» معروف شد در فصل پایانی کتاب آورده ام. در فاصله نشر مقالات «اختر» تا این دستگیری ها کمتر از چندماه پرتحرک و تنش گذشت. دستگیری میرزا نصرالله نشاط، میرزا رضاکرمانی، حاجی سیاح محلاتی، میرزا احمد کرمانی، میرزا باقر بواناتی و پیگرد میرزا فروغی[ذکاءالملک اول] همه نشانی از حضور مؤثر ازلیان داشت. همزمان دامنه ی اعتراض به کوچه و بازار چند شهر بزرگ کشور گسترش یافت. ازلیان به ویژه سران فعال آن که سالها منتظر چنین فضا و فرصتی بودند، به شور آمده و آن را به نشانه ی همان انقلاب و شورشی که مشتاقانه در پی اش بودند، برکشیدند. طرح شورش عمومیکه قرار بود با شرکت وسیعترین آحاد مردم برای پایین کشیدن حکومت قاجار برپا شود ضرورتی برای آینده ی مطلوب ایران دانسته و خواسته شده بود.
ازلیان از چند سال پیش به تدریج با افزایش فشارها در ولایات در تهران تجمع کرده بودند. سازماندهی و تحرکاتی که از آغاز ورود خاندان دولت آبادی از ۱۳۰۶ق به تهران آغاز شده بود کمکم به نتایج محسوسی رسیده بود. گستردگی فضای شهری و امکانات و تنوع فعالیت های فرهنگی و سیاسی پایتخت برای کمتر از صد نفر سران فعال ازلی زمانه فرصتی طلایی را فراهم آورد. فرصتی که با امضای قرارداد رژی تالبوت در انحصار خرید و فروش توتون و تنباکو پیشروی قرار گرفت. کنار این تحرک و تدارک ازلیان داخل، در استانبول هم به زعامت و قلم محرک آقاخان کرمانی در آنجا، محفل فعال و مؤثری به فعالیت برآمد. بهرهگیری مطلوب و کارآمد از روزنامه ی «اختر» نشان درایت و هوشمندی آنان بود. کمااینکه دولت آبادی خود به صراحت در خاطراتش به این امر اشاره ی مستقیم دارد. او «اختر» را«یگانه آیینه ئی که برای انعکاس افکار بیداران ملت به زبان فارسی هست»معرفی میکند که با «انتقاداتی» که از دولت میکند «بر هیجان بیداران» می افزاید به ویژه که «دیرگاهی است صفحات این جریده جولانگاه قلم میرزا عبدالحسین خان کرمانی» است. «میرزا آقاخان مقالات آتشباری مینگارد و خاطر آزادی خواهان را به هیجان می آورد.»
همزمان با افزایش عریضه نویسی معترضانه تجار دست در کار تنباکو، ازلیان در تحریک مجتهدین و طلاب مذهبی و مردم کوچه و بازار برای برپایی شورش عمومی به اقدام برآمدند. تلاش در ترغیب روح شورشگری و مقابله ی مستقیم با حکومت آنها محسوس و ثبت آثار تاریخی است. تکاپوی مؤثر آنها در کشاندن علما و طلاب شیعه به ویژه از طریق نوشته های آقاخان در روزنامه ی «قانون» و انتشار گسترده ی شبنامه های محرک و نامه نویسی به میرزا حسن شیرازی مجتهد برجسته ی زمانه بی تأثیر نبود. کمااینکه اسناد رسمی قدرت زمانه هم حاکی از این امر است که سران حکومتی شورش علیه انحصار رژی را عمدتاً ناشی از مقالات «اختر» و نوشته های روزنامه ی«قانون» می دانستند. به این شواهد در جای خود پرداخته ایم. وزیر مختار فرانسه در تهران هم همان زمان به صراحت عنوان کرد: «لحن اعلامیه هایی که به در دیوار می زدند، با مقالات قانون یکی»می نمود.
سمت و سوی تحرک ازلیان هم در بازجویی میرزا رضاکرمانی نمود می یابد که به کامران میرزا نایب السلطنه و حاکم وقت تهران چندی پیشتر هشدار داده بود که «در میان تمام طبقات مردم حرف و همهمه است، بلوا و شورش خواهند کرد برای مسئله تنباکو» و اعتراض صرفاً به چند نفر منورالفکر معترض محدود نخواهد شد. میدانیم که او را پس از همین هشدار و حذرآفرینی، چندی بعد در رمضان ۱۳۰۸ق دستگیر و روانه ی سیاهچال نمودند. هشداری که رد و نشان آشکار برنامه و اراده ی ازلیان در برانگیختن شورش عمومی را بر مینماید.
قصد این نیست که عوامل متعدد و محرک اعتراض ها علیه انحصا ررژی را نادیده انگاشته و صرفاً تحرک و نقش ازلیان را برجسته کنیم، اما در تاریخ نگاری مرسوم این نقش و سهم کمتر دیده و برجسته شده، لذا صرفاً به آن پرداخته ایم. بی گمان در مرحله ی پیشرفته ی اعتراض و ورود آن به عرصه ی عمومی چون همیشه به دلیل نفوذ و سلطه ی طبیعی و مرسوم روحانیون شیعه بر افکار عمومی ایران زمانه، نقش مؤثر آنها در ترغیب طلاب و مؤمنین علیه انحصار رژی قابل انکار نیست. فتوای منسوب به میرزای شیرازی در این راستا نقش یگانه ای ایفا کرد. در مورد صحت انتساب آن حکم به مجتهد سامرا میان اهل نظر و تاریخ اختلاف نظر بسیار است. برخی امروزیان آن را از آن قلم و ذهن خود میرزای شیراز دانسته اند در حالی که بسیاری از معاصران و شاهدان زمانه رویداد، در این انتساب تردید جدی روا داشته اند. به هرحال می دانیم پس از مؤثر گردیدن فتوا، میرزای شیرازی نه به صراحت آن را از آن خود دانست و نه در رد آن اشاره ای از سوی او ثبت شده است. تأملاتی در اینباره با توجه به محدوده و حوصله ی موضوع این کتاب یاریگر خواهد بود.
برخی به استناد نامه ی جمال الدین اسدآبادی به میرزای شیرازی، آن را عامل اصلی و محرک صدور فتوا خوانده اند. این دعوی همچون بسیاری از داستان سازی و بافته های زمان زده به کار کتاب سازان ایدئولوژی محور فرمایشی و یا سطحی خوانان معاصر می آید و سرآپا بی پایه و دروغ است. بررسی جدی تاریخ و محتوای یکایک داده ها و رویدادهای اشاره شده آن متن ، همه نشان می دهد که نامه اگر هم از قلم سید سیاست باز بر آمده باشد، یا در میانه های خیزش ها و اعتراضات علیه رژی تنباکو نوشته شده، یا چون بسیار اسناد ساختگی، سالها بعد با اطلاع از نتایج و پیامد رویداد ها تنظیم و مکتوب شده است. توجه دادن به پیشامدهای شیراز و تحرکات سید علی اکبر اسیری همه زمانی قابل اطلاع می شد که مدتها از نوشتن و پراکندن مقالات مورد اشاره در اختر و قانون و اعتراضات تجار و کسبه دست در کار تنباکو گذشته بود. ضمن اینکه مدتها پیشتر شورش مردم تبریز علیه رژی روی داده و حتی برای خاموشی شورشگران، امتیاز رژی در آذربایجان لغو شده بود. و مهمتر اینکه در زمان شورش تبریز این فتوا در دسترس عامه بود و به استناد تاریخ آن نامه ، نمی توانست نقشی در ترغیب یا نوشتن فتوا ایفا کرده باشد. نکته مهم دیگر تاریخی اینکه هیچ کدام از اسناد معتبر همزمان رویداد- چون رساله ی دخانیه کربلایی- نه تنها متن آن نامه کذایی را نیاورده، بلکه اشاره ای هم به وجود یا تاثیر آن ندارد.
به هرحال مجموع شرایط زمانه نشان از کوشش بسیار ازلیان و گردانندگان و نویسندگان روزنامهی «قانون» که سیدجمالالدین و میرزا آقاخان هم از نویسندگان آن بودند، در راستای ترغیب صدور یا جعل چنین فتوایی دارد. تاملاتی در این باره با توجه به محدوده و حوصله این کتاب یاریگر خواهد بود.
«فتوای تحریم تنباکو» منسوب به میرزا حسن شیرازی
قضیه ی فتوای تحریم تنباکو و انتساب آن به میرزا حسن شیرازی موضوع مناقشه بسیار میان اهل ایدئولوژی و شواهد تاریخی است. پرداختن به این موضوع از این نظر یاریگر شناخت بهتر تحرک ازلیان زمانه است، شاید بتواند پرتوهای نوینی بر این عرصه بتاباند. جای پای ازلیان مستقیم یا غیرمستقیم در این رویداد پیداست. از اوایل جمادی الاول۱۳۰۹ق مدت زمانی پس از برآمدن موج اعتراضی برشمرده، منورالفکران عمدتاً ازلی و تجار و کسبه دست در کار تنباکو ایران، در تهران:
«شایعه افتاد که از جناب میرزا فتوایی رسیده در تحریم دخانیات، و شهرت دادند که استفتاء از جانب میرزاحسن آشتیانی از پیشوایان علمای دارالخلافه صورت گرفته و جواب مستقیم به او رسیده است.»
شیخ حسن کربلایی گزارشگر فوق که خود از اهل ایمان و دین ورزان زمانه است در رساله ی دخانیه اش به صراحت نوشت: که اصل حکم فتوای میرزای شیرازی: «بر هیچکس مشهود نیفتاد.»و هرکس هم پیگیری کرد پاسخ روشنی از آشتیانی مجتهد زمانه که مدعی دریافت آن شده، نشنید. کربلایی که خود از شاهدان هوشیار زمانه ی تلاطم اعتراضی علیه رژی است و اثر او به عنوان یکی از مستندترین روایت های آن رویداد مورد اعتنای مخالف و موافق است، چند سطر بعد تأکید می کند که همان زمان «بیشتر اهل شهر یقین به صحت و صدق» آن حکم نداشتند.
امین الدوله دولتمرد حاضر روزگار هم به صراحت در خاطرات خود نوشت: «به جناب حاج میرزا حسن شیرازی فتوایی نسبت داده شده که استعمال دخانیات تا عمل رژی و فروش اجباری برقرار باشد حرام و در حکم محاربه با امام است.»
امین الدوله در همین خاطرات خویش به صراحت و زیرکانه در تعبیر فضای اعتراضی زمانه می افزاید: «استعداد مردم که چند سال آزردگی از دیوان و تخلف از فرمان در مزاج آنها نضج یافته بود، حکم موهوم میرزای شیرازی بی سند معلوم معترض الاطاعه» شد.
قابل تأملتر اینکه در متن حکم منسوب به میرزای شیرازی استعمال توتون و تنباکو «در حکم محاربه با امام زمان» خوانده شد. می دانیم در فقه شیعه پیش از این چنین حکم عامی در حرمت دخانیات وجود نداشته است. برخی از امروزیان، برای توجیه این امر، مقصود حکم را صدور فرمانی کلی از سوی مجتهد شیعه که نیابت ولایت امام زمان را از آن خود می دانست، عنوان کرده اند. به هر حال جنبه ی عام دادن به ماهیت صدور حکم از سوی فقها بیانگر ویژگی این فتوا که استعمال مشخص توتون و تنباکو را محاربه با امام زمان دانسته، نمیتواند باشد. می دانیم که سید باب به صراحت حکم عام به حرمت دخانیه داده بود. همزمان با رویدادها هم از شیخ هادی نجم آبادی مراد معنوی ازلیان تهران نقل شده است که در درخواست عامه از او برای صدور حکم و اقدام علیه رژی تنباکو پاسخ داده بود که او از بنیان هرگونه استعمال دخانیه را حرام می شناسد. در شرح حال شیخ به این امر اشاره کرده ایم. حسن کربلایی نخستین روایتگر شورش علیه رژی هم به فضای زمانه که «منشأ جعل» برای حکم که از سوی بسیاری مردم عنوان میشد، اشاره مستقیم دارد. یحیی دولت آبادی هم به شیوه ی رندانه خود به «نسبت دروغ» این حکم به میرزای شیرازی تصریح دارد.
امین السلطان وزیر اعظم هم همان زمان در مذاکره با میرزا آشتیانی به جدل برآمد و پرسید:
«این استفتاء که به میان مردم انداخته و نسبت آن را به جناب میرزا میدهید، اصلش کی و کجاست؟ اصلش را بدهید تا ما بدانیم، به شما دخلی ندارد.» مجتهد هم که همچون مدعیان ایدئولوژی زدهی امروزی سند و دستخط میرزا را به دست نداشت و خود بهتر از هرکس میدانست اصل حکم به خط میرزای شیرازی وجود ندارد، پاسخ داده بود: «بسیار خوب استفتاء دروغ است، این تلگراف هم دروغ است؟»
در واقع آشتیانی غیرمستقیم ضمن اعتراف به جعلی بودن حکم فتوای میرزای شیرازی، اشاره به تلگرافی از میرزا به تاریخ چهار ماه پیشتر او دارد که به مسئله ی تنباکو ارتباط مستقیم نداشت و جنبه ی عام ضد امتیاز به بیگانگان داشت.
ناظم الاسلام کرمانی که در «تاریخ بیداری ایرانیان» اسناد و شواهد مستندی از رویداد به دست داده، سخن از «شایعه شورانگیز دروغین» حکم تحریم منتسب به میرزای شیرازی که عامل تهییج عامه مردم گردید، دارد.
حسن کربلایی جای دیگر رساله ی دخانیه خود از قول سفیر روس در اشاره به تأثیر فتوا در اطاعت عمومی شیعیان به تحریم تنباکو می نویسد: «به محض اشتهار این یک دو کلمه نوشته، تمامی مسلمانان را با اینکه هنوز صحت و صدق این نوشته بر اکثر و اغلب ایشان محقق نشده بود، تنها به احتمال اینکه شاید صحیح باشد، این چنین عادت پانصدساله را یک دفعه، چنان که می بینید بالمره متارکه نمودند.»
به هرحال نمونه و شواهد بسیار در تردید صحت انتساب حکم فتوا به میرزای شیرازی در آثار شاهدان روزگار رویداد وجود دارد خلاف آمد تاریخ نگاری مرسوم معاصر که دهه ها بعد با یکی گفت و یکی شنیدها و افزوده های غالباً غیرقابل اتکاء شفاهی نشان داده شود، همان زمان برخی جعل آن حکم را به ملک التجار نسبت دادند. شاید هم چنین بوده، اما شواهد هم از احتمال دست داشتن یا محرک بودن ازلیان به دست است که ذکر کرده ایم. حتی اگر این جعل و نسبت دادن آن،کار خود آنها نباشد، اندیشه اش را در میان معترضان به انحصار رژی پراکندند. کمااینکه آقاخان کرمانی در نامه هایش به ملکمخان سخن از خواست جمعی از ایرانیان استانبول دارد که به خیال تهیه ی مهر و امضای میرزای شیراز و گرفتن حکمی عام بر سر موضوع دیگری از او و تغییر آن بهتحریم مالیات دادن به حکومت ناصری دارد. گرچه نامه بعد از زمانصدور فتوا است، اما نشانی از این فضا و خواست و رویه در جعل فتوا و بهره گیری از آن در تحریک عامه علیه حکومت دارد.
در اوج تلاش دولتمردان ناصری برای آرام کردن فضای شورشگری و مذاکره با صاحب امتیاز رژی، برای حذف انحصار تنباکوی داخل کشور و صرفا تمرکز دادن قرارداد به صدور تنباکو، محرکین سیاسی مجدداً به صحنه آمدند تا بر دامنه و رژفای اعتراض بیفزایند. در ۲۳ جمادی الاول۱۳۰۹ق، اعلانی به در و دیوار بازار و مراکز عمومی چسباندند و از قول میرزای شیرازی برای سه روز بعد حکم جهاد داده و خواستار «مهیا شدن» مردم برای اجرای آن گردیدند. خبر این حکم جعلی هم در دستخط ناصرالدین شاه به کامران میرزا روز بعد – ۲۴ جمادی الاول – و هراس شاه از احتمال پذیرش آن توسط مردم، آمده است. هراس ناصرالدین شاه از حکم جعلی جهاد در گزارش محرم راز و همنشین خلوت او اعتمادالسلطنه ثبت شده است. کمااینکه برای آرام کردن فضای اعتراضی بلافاصله روز بعد از این حکم جهاد جعلی، اعلان فرمان شاه به لغو انحصار تنباکو در داخل کشور بر در و دیوارها چسبانده شد.
لازم به ذکر است که مجتهد آشتیانی که غالباً به رهبری تحرک اهل دین علیه انحصار شدن تنباکو در تهران معرفی شده، پس از این فرمان لغو امتیاز در داخل کشور و با اطلاع دقیق از این امر که در حکم شاه، در واقع قرارداد بهکل لغو نشده و صرفاً بخش انحصار خرید و فروش در داخل برای خواباندن فضای اعتراضی برداشته شده است، در پاسخ نامه ی شاه بر«عدم امکان اصلاح بالکلیه»ی قرارداد صحه گذارد. به عبارتی او ادامه ی انحصار رژی بر تجارت خارجی تنباکوی ایران و صدور آن به خارج را پذیرفت. امری که نشان داد، این برجسته ترین مجتهد شیعه ی تهران هم با نفس کل قرارداد و دادن امتیاز به بیگانگان مخالفت نکرد، چرا که براستی حکمی در تحریم کلی و یا حرمت تنباکو در میان نبوده، بلکه در سوی بسط نفوذ خود با جو و فضای سیاسی موجود تا زمانیکه دامنهی اعتراض گسترده بود، همراهی کرده بود. نمونه ی دیگری هم از عکس العمل روحانیون شیعه ی زمانه به دست است که نشان می دهد آنها هم می دانستند که حکم ساختگی است و صرفاً برای بسیج عمومی پرداخته شده و آنها هم به ناگزیر یا برای حفظ موقعیت خود به تحمیل یا میل به آن تن دادند. به زمان اوج اعتراضات علیه رژی، سید عبدالله بهبهانی مجتهد نامدار بعدی زمان مشروطه، به صراحت با حکم منع دخانیات مخالفت کرده بود.
در گزارش اعتمادالسلطنه وزیر محرم شاه هم می خوانیم که سیدعبدالله بهبهانی در حضور وزیر مختار انگلیس علناً غلیان کشیده «میگفت که این حکم میرزای شیرازی ساختگی است و بهترین ادله اینکه من از مجتهد و مجتهدزاده های ایران هستم، قلیان میکشم. مسئلهپلتیکی[سیاسی] است.»
بهبهانی بهتر از هر کس دیگری از قلم زنان ایدئولوژی محور و سیاست زده ی معاصر امروزی، همگنان خود را می شناخت و از ساختگی بودن آن فتوا مطلع بود.
حضور محرکین سیاسی و منورالفکران در تحریک فضای اعتراضی علیه حکومت و بهره بردن از تأثیر و توان بسیج عمومی علمای شیعه را در سخنان حاج کاظم ملک التجار از تجار رهبری اعتراض که برخی حکم تحریم را به او نسبت داده بودند هم پیداست. او که پس از لغو انحصار خرید و فروش داخلی تنباکو، از در سازش برآمده بود و به «خلق پدرسوخته غوغاطلب» و هنوز معترض، نکوهش و نفرین میکرد، از اینکه شورشگران و محرکین آنها خیال کنار کشیدن نداشتند و کماکان بر طبل شورشگری علیه حکومت میکوفتند به فغان درآمد. او میدید که قضیه ی اعتراضات علیه انحصار تنباکو به قول میرزاآقاخان در نامه اش به ملکم، تنها بهانه ای برای به میدان آوردن گسترده مردم به مقابله با حکومت و به ستوه آوردن عامه از سلطنت ناصرالدین شاه و نه پیروی از حکم مجتهدین آنچنان که آراسته شده، بود. همچنان که در اعلان محرکین سیاسی خطاب به شاه ضمن اعلام آمادگی استعداد مبارزه ی مسلحانه با «تفنگهای مارتینی» خود برای مقابله با حکومتگران افزودند: «هرگاه رفع امتیاز [انحصار رژی تنباکو] بازیچه و صورتبندی و خدعه و فریب است، رعیت هروقت باشد خروج نموده، اگر در سوراخ جانوری پنهان بشوی، بیرونت می آوریم و خونت بریزیم.»
روشن بود نوشته از قصد ازلیان برای حذف فیزیکی شاه پرده برمیداشت، امری که همچنان در دستور کار بود و چند سال بعد از این اعلان توسط میرزا رضا کرمانی یکی از همان معترضین زمانه ی رژی تنباکو به اجرا درآمد.
در سخن پایانی این بحث هم سخن حساب شده و دقیق مدیر کمپانی رژی خواندنی است که به وزارت امور خارجه ی دولت متبوع خود نوشت:
«رژی بهانه به دست داد در میان نارضامندی نسبت به حکومت[ناصرالدین] شاه، رژی قربانی داد، برای اینکه بهانه هیجان و طغیانعمومی برداشته شود.»
کار اعتراض با سرهمبندی و دستکاری امتیازنامه ی رژی و لغو انحصار در داخل کشور آن و استمرار کل قرارداد و ادامه ی آن در سلطه بر تجارت خارجی و صادرات تنباکوی ایران پایان نگرفت. ازلیان همچنان که آقاخان کرمانی در نامه هایش خبر داد، برنامه ی تغییر نهایی نظام حکومتی را مدنظر خود قرار دادند و در اولین قدم آن ترور شاه را چند سال بعد به مثابه اوج این شورشگری به اجرا درآوردند که نشان آشکار از حضور رادیکالیزم سیاسی روزافزون آنها و اراده ی معطوف به تغییر اوضاع سیاسیکشور داشت.
در گزارش حسن کربلائی روایتگر دین مدار رویداد دخانیه هم می خوانیم:
«امر این شورش و آشوب را در نظر دولت بدین صورت وانمود کرده بود که این جماعت علما از هواخواهان جمهوری و در باطن جمهوری طلبند. از قراری که معلوم میشود این جماعت سالها در پی اینچنین فرصت بوده اند که به یک وسیله و دستاویزی مردم مملکت را بردولت بشورانند. اکنون که این امتیاز به میان آمد، این مسئله را برای پیشرفت مقاصد خودشان وسیله خوبی یافتند و بدین بهانه و دست آویز مردم را بر دولت شورانیده اند. مسئله امتیاز تنباکو بهانه است، طرف مدعای این جماعت در حقیقت خصومت با سلطنت [قاجار] و منظور ایشان در تقبیح این فتنه و آشوب همان تنها، ستیزگی با شخص سلطان است.»
از زبان این روایتگر رویدادهای زمانه که خود از دگراندیشان دینی هم نبود، فضای عمومی و «اتهام» جمهوری طلبی و مقاصد اصلی و نهان شورش و اعتراض عمومی را درمییابیم. در آستانه و زمان اعتراضات از تحرک و دستگیری فعالین محفل ازلی تهران به جرم «بابی و جمهوریخواهی»خبر داریم که میگفتند «اینها جمهوری[طلب]اند و میگویند باید زنها رو باز باشند.» خود شاه هم در حاشیه ی عکس یکی از دستگیرشدگان آن برهه – میرزا احمد کرمانی ازلی مسلک – نوشته بود: «حاجی میرزا احمدکرمانی بابی.»
دیپلمات انگلیسی زمانه هم همان زمان در گزارش به مافوق خود ثبتکرد که «عده زیادی ملا و سید عالم به این فرقه [منظور بابیان ازلی]پیوسته اند.»
دکتر فوریه پزشک شاه هم گزارش داد که نامه های تهدیدآمیز بی امضای متعددی تا اندرون دربار میرسند و «شایعه هایی در توطئه نسبت به جان شاه شنیده میشوند، ماده کهن بابیت جان میگیرد.»
امینالسلطان هم که ازلیان را به گزارشهای مأمورین خفیه ی خود می شناخت همان زمان به میرزا حسن شیرازی نوشت:
«بعضی از فرق مختلف عالیه از بابی و دهری و غیره در میان مردم پنهان هستند، و خود را در لباس دینداری و اسلام محفوظ داشته، و در موقع از هیچ فتنه و فساد و به هم انداختن مردم مضایقه ندارند.»
اعتمادالسلطنه محرم شاه هم در ثبت خاطرات خود از آن رویداد، فضای اعتراضی سیاسی مملکت و به ویژه پایتخت را ملتهب می بیند و به گونه ای محسوس از حضور دگراندیشان فعال و مؤثر بابی سخن میگوید. امریکه نشان از فضای ذهن و سخن اهل حکومت و دربار آن روزگار بود. همو در قیاس و هراس با «فرنگ مغشوش» که «آنارشیستها» از همه جا سر برآورده و علیه حاکمیت و طبقات ممتاز شوریده اند، مینویسد: در ایران هم دیگر اگر تا به حال «آنچه گفته می شد افسانه تصور میکردیم» به خطا هستیم چرا که «آنارشیست های ایرانی یعنی بابیها، زیاده از پنجاه هزار نفرند… بابیها دشمن قدیم، ظلم و تعدی حکومت طهران و اسباب رنجش عامه» بودهاند. وزیر وحشت زده از آمادگی رادیکال های بابی به فغان می افزاید، این وضعیت دیگر «شوخی بردار نیست» به ویژه پس از ذکر کشف چند صندوق نارنجک در تهران، اظهار امیدواری میکند که «خداوند انشاءاللهخودش وجود مبارک شاه را حفظ کند.»