کتاب هفته
پژوهشی خواندنی که بعضی جاها از خط خارج می شود
دوران ناصری،
۱۹۶ صفحه قطع وزیری
نویسنده: س. سیفی
ناشر: نشر مرتضوی، کلن آلمان
“دوران ناصری در بازخوانی خاطرات اعتمادالسلطنه” عنوان کتابی ۱۹۶ صفحه ای است که با امضای س. سیفی از سوی نشر مرتضوی در کلن منتشر شده است. در شناسه کتاب، تاریخ نشر آن “زمستان ۲۰۱۷” ذکر شده است، در حالی که ما اکنون در بهار سال ۲۰۱۷ به سر می بریم و هنوز تابستان و پائیز سال جاری نرسیده اند تا در پایان آن زمستان را تجربه کنیم. به این ترتیب، به نظر می رسد که زمستان ۲۰۱۶ برای تاریخ نشر درست باشد.
س. سیفی که بعدا در می یابم برادر اسد سیف پژوهشگر پر کار ایرانی مقیم کلن آلمان است، همانطور که از عنوان کتاب بر می آید، روزنامه “خاطرات اعتمادالسلطنه” را زیر ذره بین گذاشته تا از رهگذر آن، اوضاع دوران ناصرالدین شاه قاجار را در ۲۰ عرصه بسیار متنوع و خواندنی موشکافی کند.
این ۲۰ عرصه عنوان های زیر را بر پیشانی دارند: زنان حرم خانه ناصری، نقش کنیزان، زنان در جنبش نان، به دنبال زنان روسپی، حذف و سانسور، تصنیف خوانی، گونه هایی از نمایش، ترجمه و دارالترجمه، کشتار بهائیان، ملکم خان و روزنامه قانون، ملاعلی کنی، اقتدار عزیزالسلطان، نوآوری کنت رئیس پلیس، اشرف السلطنه همسر اعتماد السلطنه، درمان بیماری ها، قدرت شاه در چالش با مبارزه مردم، اسلام حکومتی، دنیای هرزگی و هرزنامه ها، کتابخانه سلطنتی ناصراالدین شاه.
با افزایش یک پیش گفتار مختصر دو صفحه ای و یک نتیجه گیری با عنوان “مردم همچنان در حاشیه” کتاب داری ۲۲ فصل می شود.
نویسنده، در گزینش فرازهایی از خاطرات اعتماد السلطنه هوشمندانه عمل کرده است. در نتیجه هدف وی از زحمتی که کشیده، اگر خوانده شود، برآورده می شود. با مطالعه بخش های مختلف کتاب، سیمای دوران ناصرالدین شاه، در همان حوزه هایی که تقسیم بندی شده، برای علاقمندان به مطالعات تاریخی کاملا روشن می شود.
گزینش های نویسنده را به این دلیل هوشمندانه می دانم که او ضمن تکیه کردن بر فساد و تباهی دوران قاجار و ابتذال فرهنگی حاکم بر دربار سلطنتی و طبقه حاکم، جا به جا روشنی هایی را نیز نشان می دهد که در واقع زمینه ساز پیروزی انقلاب مشروطیت بودند که البته با چنگ انداختن فرصت طلبان، فئودال ها و روحانیت ارتجاعی بر آن، ناکام ماند.
ایجاز پیش گفتار بسیار کوتاهی که سیفی بر این کتاب نوشته، نشان می دهد که او به روده درازی های متداول در میان نویسندگان ایرانی مبتلا نیست، بلکه می کوشد از میان آنچه با وسواس و تیزبینی مطالعه کرده است، افشره واقعیات ملموس را در اختیار خواننده بگذارد تا به گفته خودش به هدف زیر برسد: “… به طبع، روایت تاریخ مشکلی را از کسی نخواهد گشود، اما روشنگری از حوادث و وقایع تاریخی می تواند به حل و فصل ارتباط های امروزی انسان ها یاری برساند. بر گستره چنین دیدگاهی، جست و جوی نقادانه در همین روایت ها، هرچند هم دروغ و خطا باشند، اهمیت می یابد”.
تلاش نویسنده در مسیر دستیابی به این هدف موفق است. با مطالعه کتاب “دوران ناصری در بازخوانی خاطرات اعتماد السلطنه” به راحتی می توان ریشه های دردهای آزارنده ایران امروزی را نیز پی گیری کرد: دیوانسالاری در عصر ناصرالدین شاه بر سنگ بنای دروغ و مردم آزاری و رشوه خواری و زن ستیزی و زنبارگی و ریاکاری مذهبی بنیاد نهاده شده و تا امروز بر همین بنیاد رشد کرده است. سنگ اول چون نهد معمار کج/ تا ثریا می رود دیوار کج.
سیفی، در گزینش نکته ها تیزبین و هوشمند است و به این دلیل کتاب او را، با این که در مواردی اندک به لحاظ شیوه نگارش بی اشکال نیست، می توان با لذت خواند. این کتاب کنجکاوی برمی انگیزد و به این کنجکاوی ها، به موقع پاسخ می دهد، اما در مواردی از یک استاندارد مهم کار پژوهشی فاصله می گیرد و در این عرصه به خود آسیب می زند.
یکی از مهمترین استانداردهای متون پژوهشی جامع و مانع بودن آن ها است. یعنی یک متن پژوهشی باید به همه فکت های مرتبط با موضوع بپردازد و در عین حال وارد مقولاتی که به طور مستقیم بدان مربوط نیستند نشود.
اما آقای سیفی در پایان هر فصل کتاب می کوشد با ارائه یک نظر شخصی، دامنه بحث را به امروز بکشد و در بیشتر موارد موضوعی شعاری و تکراری را به عنوان نتیجه گیری از آن فصل به خواننده تحمیل کند. موضوعی که افزودن آن به یک متن پژوهشی، نشان می دهد نویسنده متاثر از “سیاست سنتی ایرانی” است. سیاستی که وظیفه رهبر فکری یا معلم اخلاق و دانای کل را به نویسنده می سپارد.
چند نمونه:
در پایان بخش دوم با عنوان “نقش آفرینی کنیزان”: “… اشکال جدید ظلم و ستم بر زنان گرچه با گذشته برابری نمی کرد، ولی همچنان بردگی را به گونه ای امروزی و در قالب هایی جدید به ایشان عرضه می کرد. پیدا است که هنوز هم تا برچیدن تمام و کمال این بردگی راهی سترگ در پیش خواهد بود”.
پایان بخش زنان در جنبش نان: “…هم اکنون نیز جنبش نان همچنان ادامه دارد و مادران جامعه ما با نگاهی به آینده روشن فرزندانشان در جست و جوی نان به مبارزه ای دل سپرده اند که زنان تهرانی در سال ۱۸۸۵ میلادی آغازگر آن بودند”.
پایان بخش “پیشینه ای برای سانسور و حذف: “امروزه نیز رژیم فقاهت بر بستری از نادانی و جهالت فرقه ای و گروهی حسین شریعت مداری، علی اکبر ولایتی، مسعود ده نمکی و فرج الله سلحشور را برای نویسندگان و هنرمندان ایرانی الگو می نهد تا بنا به اشاره فرزانه توس آئین دیوانگان را ارج گذارند…”
این ها همه دیدگاه هایی فردی هستند که ارتباطی به اصل موضوع ندارند و حتی به لحاظ شکل طرح نیز، به متون پژوهشی شبیه نیستند، بلکه اعلامیه های گروه های سیاسی را تداعی می کنند.
به رغم این فاصله گرفتن ها از اصول نگارش متون پژوهشی، کتاب حاصل تلاشی ارزشمند است که از طریق مطالعه آن می توان بر متجاوز از نیم قرن تاریخ ایران و کژی های دربار قاجار پرتو افکند. کژی هایی که جامعه ایران هنوز هم از آثار آن ها رنج می برد.
کتاب دوران ناصری می تواند به عنوان یک مرجع در قفسه کتاب خواننده علاقمند به بررسی تاریخ ایران جای بگیرد. (نویسنده در همه جای متن به جای دوران یا دوره ناصری از “عصر و دوره ناصری” استفاده کرده است، بی توجه به آن که میان این دو واژه، جز آن که یکی عربی است و دیگری معادل فارسی آن، تفاوتی وجود ندارد).
پست الکترونیکی ناشر برای سفارش کتاب در متن آن چنین ذکر شده است:
naschremortazavi@gmail.com