محمد رحیمیان
کودک بودیم شاد، جوانی را به سرعت در پس کودکی پیوند زدیم. با اشتیاق به فردا فکر می کنیم. برای هر روزمان برنامه ای داریم و این معنای زندگی است. محبت را لمس می کنیم، طبیعت زیبا را دوست داریم، برای هر کس ارزشی قائلیم و این طعم خوش زنده بودن است.
لحظاتمان به سرعت می گذرد، گویی دیروز بود که سن و سال بزرگترها به نظرمان زیاد می آمد، امروز خود در آن سن قرار داریم و دریافته ایم هنوز زندگی را می خواهیم. بر ریسمان آن با قدرت چنگ می زنیم، شاید به خاطر علایقی که امروز به ما متصلند. حالا دیگر عشق را می شناسیم و اگر فرزندی داریم قسمتی از تپش دلمان برای اوست و این دلیلی قوی است که زندگی را به میل خود ترک نکنیم.
چه وقت قرار است از دیگران جدا شویم؟ چه زمانی نوبت خالی شدن جای ماست؟ برای نبودن نفس هایمان، برای حس نشدن، برای لمس نکردن خاک و درخت، چه روزی مقدر است؟ زندگی آهنگی دلنواز دارد که از دست هر که می رود برایش می گرییم. در روزهای نخست از کوتاهی زندگی می گوییم و به سرعت در پس کارهای دیگر فراموشمان می شود و این رسم زندگی است!
به اطرافتان نگاهی بیندازید، چه کسانی را دوست دارید؟ به چند نفر متعهدید؟ بدهی های شما را در صورت عدم حضور فردایتان چه کسی پرداخت خواهد کرد؟ خانه شما در چه مرحله ای است؟ اگر به بانک مقروضید در صورت نبودتان چه کسی آن را پرداخت می کند؟
در این راستا با تعدادی از شهروندان به گفتگو نشستیم. آقایی ۵۵ ساله می گفتند هنوز فرصت نداشته اند به این موضوع فکر کنند. خانمی ۴۸ ساله می گفت شوهرش بیمه ای دارد ولی او چون یک زن است به بیمه نیازی ندارد! دیگری می گفت بیمه ای دارم که فکر می کنم در همین زمینه ها باشد، اما راستش را بخواهید نمی دانم چه دارم. آیا وقتی شما از بیمه ای که گرفته اید اطلاع کافی ندارید پس از شما چه کسی می داند و یا می تواند به آن بپردازد؟ اگر شما فرصتی برای تفکر پیرامون آنچه در اطرافتان می گذرد و آنچه قرار است بعد از شما انجام شود نداشته اید چگونه می توانید کلمه عشق را نه برای دیگران که برای خودتان معنا کنید؟ آیا می دانید بیمه عمر، نشانه ای است از عشق شما به اطرافیانتان؟ چقدر می توانید برای آنها آینده ای را تغییر دهید؟ به اندازه یک یا دو دلار در روز؟ آیا می دانید با همین اعداد کوچک می توانید برای کسانی که امروز عاشقانه برایشان تلاش می کنید، آینده ای آسوده به جا بگذارید؟
متاسفانه در دنیای امروز، ارزشمندترین چیزهای زندگی معمولاً دیده نمی شوند و یا لمس نمی گردند، گرچه آن را در دل حس می کنیم. منظور از ارزشمندترین، خانواده است. بیمه عمر گونه ای از ابراز عشق به خانواده به علاوه توجه به آینده آنهاست. دلیل اخذ بیمه عمر، قراردادن عزیزانمان در وضعیت مناسب مالی پس از خودمان می باشد. ناگفته نماند که خانمها از اینکه خود صاحب بیمه عمر باشند، نسبت به آقایان علاقه کمتری نشان می دهند، بخصوص خانم های متأهل. و در عوض خانم های مجرد نسبت به آقایان مجرد علاقه بیشتری به داشتن بیمه عمر دارند که شاید علت فوق میزان تعهد آنها در شرایط گوناگون نسبت به خانواده است.
از طرف دیگر از نظر آماری، خانم های بیوه (شوهر از دست داده) ۴۵ درصد نسبت به داشتن بیمه توجه نشان می دهند و این میزان، پس از گذشت ۲ سال از فوت همسرشان، در خانم های بیوه به ۴۷ درصد و در آقایان بیوه به ۳۳ درصد تبدیل می شود. آنچه مسلم است اینکه پس از فوت همسر، هزینه هایی همچون وام مسکن، وام، هزینه های تدفین و به خاک سپاری، مالیات های عقب افتاده، هزینه های تحصیلی فرزندان و… باقی می ماند که بیمه عمر می تواند آنها را پوشش دهد. شاید بهتر باشد اینگونه عنوان کنیم که بیمه عمر، وضعیت یک خانواده را از نظر مالی در شرایط با ثباتی قرار می دهد. اگر بیمه عمر ندارید در نظر داشته باشید که میزان طول عمر به دلایل گوناگون متفاوت است و هیچ یک از ما از فردا خبری نداریم. تمام زندگی سرشار از زیبایی است. این ما هستیم که باید توانایی دیدن آن را داشته باشیم.
روزهای زندگی با عشق توأم است. این ما هستیم که باید قدرت حفظ آن را داشته باشیم.
این ما هستیم که باید آینده را برای عزیزانمان و خانواده مان روشن و زیبا بسازیم. امروز به آن فکر کنیم.
از عشق به بیمه عمر، پیوندی عاقلانه بزنیم.
*محمد رحیمیان کارشناس ارشد بیمه و سرمایه گذاری و عضو انجمن رسمی مشاورین متخصص بیمه و امور مالی کانادا است.
www.insufin.com
www.youtube.com/ sherkatbimeh