گفتگوی شهروند با پیمان سلطانی، آهنگساز و رهبر ارکسترِ ایرانی در مورد شکایتش از سالار عقیلی و دریا دادور

پیمان سلطانی به مشکلات کار کردن عادت دارد. هر چه باشد او در ایران موسیقی‌دان و رهبر اکستر است و همه می‌دانیم که مشکلات کار کم نیستند، اما او احتمالا عادت ندارد این مشکل از سوی هم‌کاران هنرمندش و کسانی که با آن‌ها کار کرده بیاید.

همین است که در مورد اتفاقی که اخیرا افتاده و باعث شده او به قانون پناه ببرد، بخصوص آزرده‌خاطر است.

قضیه از این قرار است که سالار عقیلی، از خواننده‌های شهیر موسیقی سنتی در ایران، که همین هفته قبل نیز در مرکز هنرهای نمایشی ریچموند هیل برنامه داشت، اجرایی برای یکی از آهنگ‌هایی که او روی آن کار کرده، دارد. سالار این ترانه را در همه‌جا اجرا می‌کند و حتی در تبلیغات تلویزیونی‌اش از آن بهره می‌برد، اما آقای سلطانی از این عمل راضی نیست و معتقد است که عقیلی و خوانندگان دیگری که از این قطعه استفاده می‌کنند قانون‌شکنی می‌کنند.

او در گفتگوی تلفنی با شهروند می‌گوید:”حدود ۱۵ سال است که روی سرودها و تصنیف‌های ملی میهنی از مشروطه به بعد کار می‌کنم.” او برایم تعریف می‌کند که چطور زمان زیادی را صرف یافتن این سرودها کرده است. “در مواردی بسیار نادر، نتی گیر می‌آوردم، اما بیشتر یا صوتی به دست می‌آید و یا حتی تنها روایتی از آن‌ها را می‌شنوم. بعضی‌ها هم فقط تمی بوده‌اند که تبدیلش کرده‌ام به اثری با این مضمون.”

“ایران جوان” هم در میان همین پروژه به دست آمده.

“تمی از بیش از ۱۰۰ سال پیش پیدا کردم و تبدیلش کردم به اثری جدید. تم اصلی‌ اثر حدود ۵۰ ثانیه است که ساخته آقای لومرِ‌فرانسوی بود، اما من تبدیلش کردم به یک اثر چهار دقیقه‌ای. اتفاقات عجیب غریبی برای این قطعه افتاد. از جمله یک اورتور به آن اضافه شد، و یک اپیزود و هارمونی و ارکستراسیون جدید و تصمیم گرفتم رویش شعر بگذارم. با شعرای مختلف در میان گذاشتیم و نهایتاً با آقای بیژن ترقی به توافق رسیدم. چند جلسه نشستیم و نهایتاً آماده کردیم و حاصل کار را با ارکستر ملل اجرا کردیم.”

“ایران جوان” تا به حال منتشر نشده است. سلطانی می‌گوید:”سال ۸۲، ۸۳ قرار بود با آقای شهرام ناظری اجرا کنیم که چون ایشان گرفتار بود، نشد. بعداً هم قرار شد در تخت جمشید اجرا کنیم که آن هم لغو شد و نهایتاً اولین اجرا توسط ارکستر ملل در تالار وحدت بود. پیشنهاد مرکز به ما این بود که حتماً باید با آقای سالار عقیلی کنسرت داشته باشیم و ما هم قبول کردیم و اولین اجرا با ایشان بود. اجرای بدی هم نبود.”

سلطانی اما تاکید می‌کند که از اول روشن کرده که این اجرا به معنی تعلق ترانه به عقیلی نیست. بعد از آن خوانندگان دیگری همچون حسین علیشاپور و سینا سرلک هم، ترانه را اجرا کرده‌اند، اما سلطانی همیشه قصد داشته اثر را با صدای شهرام ناظری منتشر کند؛ اتفاقی که تا چند ماه دیگر می‌افتد چرا که سلطانی بالاخره فرصت کرده ترانه را با صدای ناظری ثبت کند.

“علیه همه شکایت میکنم”

او می‌گوید:”نمی‌دانم این اثر به چه شکلی به صدا و سیمای جمهوری اسلامی راه پیدا کرد و هم تصویرش و هم صوتش با صدای آقای عقیلی را مدام پخش کردند. هر چقدر هم من از آقای عقیلی خواهش کردم که بدون اجازه من این کار را اجرا نکنند، فایده نکرد. ایشان قول می‌داد این کار را نکند اما مدام زیر قولش می‌زد.”

سلطانی تاکید می‌کند:”این اثر متعلق به من است. از تم آقای لومر الهام گرفتم، اما تم ایشان ۵۰ ثانیه است، این اثر چهار دقیقه است و همه‌اش متعلق به من است. شعر را هم من به آقای ترقی سفارش کردم و ایشان هم در نامه‌ای حق آن‌را انحصاراً به من داده است.”

نامه‌ای از احمد فتحی، وکیل آقای سلطانی، نیز خطاب به شهروند نوشته شده است که در آن از ما خواسته شده “جهت آگاهی عمومی”، غیرقانونی بودن”اجرا، کپی، پخش، ‌انتشار و نظایر این‌ها در ارتباط با این اثر” را منعکس کنیم.

سلطانی که از خواهش کردن از آقای عقیلی و خانم دریا دادور، دیگر خواننده شهیری که این ترانه را خوانده خسته شده است، سراغ قانون رفته است.

“در کانادا ثبت جهانی‌اش کردم، در ایران ثبت کردم، در کمیته ملی موزه‌های جهانی که دفترش در ایران هست، ثبت کردم. حریف آقای عقیلی نشدم و به خانم دادور هم یکی دو بار ایمیل زدم که ایشان هم گوش نکردند. حالا دیگر اقدام قانونی می‌کنم و علیه همه این افراد شکایت می‌کنم.”

شهروند در فرصت کوتاه پیش از چاپ موفق به تماس با خانم دادور و آقای عقیلی نشد. طبیعی است که از انتشار پاسخ آن‌ها به این مساله خشنود خواهیم بود.