برای روز جهانی حقوق بشر در این روزهایی که حقوق بشر از نگاه مردم چیزی جز ژست های سیاسی نیست! درد نامه ای برای این روز پر درد.
سالها پیش که عده ای از سراسر دنیا گرد هم آمدند تا با وضع قوانینی برای کشورهای عضو سازمان ملل از هر نوع جنگ و خشونتی پیشگیری کنند، هرگز نمی توانستند تصور کنند که اکنون بعد از ۷۸ سال هنوز در اکثر نقاط دنیا این قوانین، از سوی قدرت ها به طرز وحشتناکی نقض می شوند.
در آن روزها با وضع این قوانین می خواستند از سوی کشورها و حاکمان آن ها دیگر شاهد جنگ هایی نظیر جنگ اول و دوم جهانی، جنگ های داخلی اسپانیا و کشتار چینی ها و سیاه پوستان آمریکا و یا جنگ های چند ساله ی هند و پاکستان نباشند.
اما کم کم خواسته شد از تمام بشریت این حقوق را بشناسند و بر آن حرمت نهند و چنانچه نقض آن را شاهد بودند به آن معترض شوند. نه مانند این سالهای اخیر که مسلمانانی “خودجوش” بهاییان را به آتش کشیدند. آرزو داشتند تا صلح جهانی برپا شود و بشریت زیر پرچم عقل و انسانیت و با هر عقیده و تفکر و نژاد و جنسی بتوانند آزادانه زندگی کنند.
شاید در برخی نقاط دنیا این روز، روز بزرگی باشد و در آن از پیشرفت های بشر و از تحقق حقوقی که روزی محال بود یاد کنند، اما در اینجا ایران که یکی از امضا کننده های این سند بین المللی است، نه تنها پیشرفت چشمگیری در وضع حقوق بشر حاصل نشده، بلکه گویا امیدی هم برای روزهای بهتر وجود ندارد.
ایرانی که حاکمانش آن را اسلامی و مهد دموکراسی و عین حقوق بشر معرفی می کنند، اما کمترین و حداقل حقوق انسان ها در آن نقض می شود. برای مثال از افزایش آمار اعدام ها نگرانیم و به همان میزان نگران افزایش ارتکاب جرم های وحشتناک به سبب اعمال محدودیت های فراوان به بهانه ی اسلام، اخیرا شاهد تجاوزهای پی در پی به کودکان خردسال و زنان هستیم و به جای پرداختن به چرایی این اتفاقات به سبب قوانین غیر انسانی اعدام و قصاص، چوبه های دار هر روزه ده ها انسان را از پا در می آورند.
در حالی که می بایست اول کسانی که به سبب سیاست های مستبدانه باعث وقوع چنین حوادثی شدند مجازات شوند و دوم فرهنگ سازی گسترده از سوی نهادهای مدنی صورت گیرد که متاسفانه در ایران، از قبل همان سیاست های مستبدانه نهاد مدنی از معنا تهی است و فعالان مستقل حقوق بشر نیز هم چو من اکنون در زندان! و یا اکثر مردم در سراسر این کشور در فقر بسر می برند.
فقر فرهنگی و فقر مالی! شعار اقتصاد مقاومتی سر می دهند، اما پس از اتمام این شعارها از رسانه ها شاهد هر تبلیغات لوکسی هستیم که قطعا تعدادی نه برای داشتن چنین زندگانی زیبا و لوکسی، بلکه فقط برای گذران زندگانی خیلی معمولی خویش، در این اوضاع بیکاری و ورشکستگی بانک ها و کارخانه جات و این وضعیت گرانی روز افزون، راهی جز دزدی و کلاهبرداری و جعل و بعضا قتل، پیش روی خود نمی بینند و باز فقط زندان هاست که پر میشود و چوبه های دار همچنان فعال و این در حالی است که همه ما شاهد دزدی ها و اختلاس های کلان از سوی مردان قدرتیم!
وجود مشکلات پیش روی جوانان برای ادامه تحصیل، تفریح، کار و ازدواج و از طرفی نگاه های تبعیض آمیز و ابزاری به زنان و کودکان، وضعیت همجنس گرایانی که به رسمیت شناخته نمی شوند، اقلیت های دینی و مذهبی مانند بهاییان که همچنان اجازه ی کار و تحصیل ندارند و زرتشتی ها که از مشاغل دولتی اخراج می شوند و سنی ها که سال هاست مورد بی توجهی قرار گرفته اند و از بازداشت و صدور حبس های طولانی برای فعالان مدنی و سیاسی که همچنان ادامه دارد، همه این موارد نقض فاحش ابتدایی ترین حقوق انسان هاست که متاسفانه تمام این موارد یا انکار می شوند و یا با مسائل مذهبی و سیاسی توجیه!
این مهد دموکراسی و اسلامش که به قول خودشان عین حقوق بشر است، به محض به قدرت رسیدن، هزاران نفر از منتقدان و مخالفان مجاهد و چپ و بهایی خود را به دار کشید و پس از آن در گورهای دسته جمعی خواباند. و سپس ۸ سال جنگ و تحریم را برای مردم این کشور رقم زد و بدین ترتیب نسلی از بهترین های وطن به طرق مختلف کشته شدند که اثرات آن فجایع همچنان باقی است.
بعد هم فرار مغزها، قتل های زنجیره ای و حوادث کوی دانشگاه سالها بذر خشونت کاشتند و سال ها موجبات آزار منتقدان، فعالان و دگراندیشان را فراهم کردند، سال ها مردم کرد و خواسته ها و مذهبشان را مورد آزار قرار دادند و بعد محصول و نتیجه ی بذر خشونت را نیز با خشونت درو کردند و این خشونت به هر طریق ممکن حتی در وجود مردم نهادینه شد.
سعی در پاکسازی برخی عقائد و دیدگاه ها و حتی بعضی اقوام دارند و هر کس به شیوه ی درست یا نادرست در دفاع از آرمان و عقیده اش برپا خاست؛ افرادی نظیر افشین و رامین حسین پناهی که به تازگی به سبب محصول همان بذر بازداشت و اکنون در بدترین شرایط ممکن در زندانند.
هشت سال پیش تنها به دلیل نظر نزدیک شخص اول به دوم به سبب این انتخاب و اعتراضات به آن بسیاری کشته و سال ها زندانی شدند. قاتلان کشته شده ها یا هرگز شناسایی نشدند یا پس از سال ها تنها به ۲ سال حبس محکوم شدند و همچنان خانواده قربانیان مورد آزار و اذیت فراوان قرار دارند.
حال پس از ۸ سال به اشتباه خود پی برده ولی حاضر به اعتراف و عذرخواهی هم نیستند، حال همان حرف هایی که هشت سال پیش گفته شد و تاوانش قتل و زندان و اعدام بود به راحتی توسط مسئولان گفته می شود و… حال از داعش می گویند اما ما فراموش نمی کنیم ۸ سال پیش را که چگونه در میدان ولی عصر تهران جوانان داعش وار توسط نیروی انتظامی و سپاه زیر چرخ های اتوموبیل له شدند! درست مانند جنایت های داعش در اروپا را، فراموش نمی کنیم همچون شلیک ماموران آمریکا به سیاه پوست ها، در همین ایران عزیزمان، جوانان به ضرب مستقیم گلوله کشته شدند و فقط و فقط به خاطر نظر شخصی که اشتباه بود!
حال ما فعالان حقوق بشر که خود در زندانیم چگونه از داخل زندان این روز را گرامی داریم و از کدام پیشرفت ها و از کدام احقاق حقوقی در ایران یاد کنیم؟!
هرچه پیشتر می رویم شأن انسان و حقوق آن و حرمت نهادن به آن از یادها می رود و هر روز بیشتر از قبل شاهد افول شأن انسان هستیم، اما با این حال این روز را به اندک فعالان حقوق بشر در ایران و فعالان حقوق بشر در سراسر دنیا تبریک می گویم و امیدوارم روزی همه انسانها زیر پرچم انسانیت با هر عقیده و باور و نژاد و جنسیتی بتوانند آزادانه زندگی کنند.”
آتنا دائمی فعال حقوق بشر _ بند زنان زندان اوین