شهروند ـ فرح طاهری: صد و بیست و پنجمین جلسه ی کانون کتاب تورنتو عصر جمعه ۸ دسامبر ۲۰۱۷ در سالن اجتماعات شهرداری نورت یورک، به معرفی دو کتاب از دو نویسنده اختصاص داشت. مجموعه داستان کوتاه به زبان انگلیسی با نام The Street of Butterflies نوشته ی مهری یلفانی و رمان “روزگار شیرین” نوشته ی مصطفی عزیزی دو کتابی بودند که توسط نویسنده هایشان معرفی شدند.
سعید حریری از کانون کتاب تورنتو هر دو نویسنده را معرفی کرد.
مهری یلفانی متولد ۱۳۱۶ همدان است. دوره ابتدایی و متوسطه را در شهر زادگاهش به پایان برد و برای ادامه تحصیلات به تهران رفت و در رشته مهندسی برق از دانشگاه تهران فارغ التحصیل شد و به مدت بیست سال به عنوان مهندس برق در وزارت نیرو، سازمان آب و برق خوزستان و شرکت سیمان تهران کار کرد. مهری یلفانی نوشتن را از دبیرستان شروع کرد و در ایران یک مجموعه قصه کوتاه با عنوان «روزهای خوش» و یک قصه بلند با عنوان «قبل از پاییز» منتشر کرد.
مهری یلفانی در سال ۱۹۸۵ به خاطر فرزندانش ابتدا به فرانسه و سپس به کانادا مهاجرت کرد و در تورنتو زندگی می کند.
حاصل کار مهری یلفانی در خارج از کشور به شرح زیر است:
مجموعه داستان کوتاه «جشن تولد» انتشارات پر، آمریکا ـ رمان «کسی میآید» نشر باران، سوئد ـ رمان «دور از خانه» نشر ایران بوک، آمریکا ـ مجموعه داستان کوتاه «سایهها» نشر افرا، کانادا ـ رمان «رقص در آینه شکسته» نشر نیلوفر، ایران ـ رمان «افسانه ماه و خاک» نشر روشنگران، ایران ـ رمان «دور از خانه» انتشارات شعله اندیشه، ایران ـ رمان «تصویر صفورا» انتشارات ارزان سوئد ـ مجموعه شعر «ره آورد» انتشارات روشنگران، ایران.
آثار مهری یلفانی به زبان انگلیسی:
مجموعه داستان کوتاه و شعر « Parastoo » انتشاراتCanada, Women’s Press,
مجموعه داستان کوتاه «Two Sisters » انتشارات Canada, TSAR
رمان « Afsaneh’s Moonانتشارات Canada, McGilligan Books
و مجموعه داستان کوتاه The Street of Butterflies انتشارات Inanna Publications & Education, 2017 Canada,
بعد از این معرفی، مهری یلفانی ترجمه ی یکی از داستان هایش را برای حاضران خواند. نام این داستان سکوت سلیمان بود. یلفانی گفت، این داستان در کتاب دیگری هم با عنوان “بگذار بگویم من کجایی بودم” که به کوشش خانم پرسیس کریم در دانشگاه آرکانزاس منتشر شده، آمده است.
مصطفی عزیزی، متولد ۱۳۴۱ در اراک، نویسنده و تهیهکننده ی سابق برنامههای تلویزیون ایران است. او در دهه ی ۱۳۷۰ و ۱۳۸۰ مسابقه تلاش و مجموعه تلویزیونی مسافر را که هر دو از برنامههای پربیننده تلویزیون بودند تهیه کرد.
از سال ۱۳۶۵ نویسنده و سردبیر برنامههای علمی و آموزشی شبکه سراسری رادیو ایران بود. از سال۱۳۶۹به تلویزیون رفت و مدیر انیمیشن کامپیوتری شد. در عین حال مدیریت گروه مهندسی نرمافزار صدا و سیما نیز به عهده او بود. تولید برنامههای تلویزیونی را در همین سالها آغاز کرد و به عنوان تهیهکننده با تلویزیون همکاری داشت.
با استعفاء از تلویزیون در سال ۱۳۷۳، شرکت کلک خیال را تأسیس کرد. او چهار سال مدیرعامل آسیفای ایران (انجمن بینالمللی سازندگان و دوستداران فیلمهای انیمیشن) بود. در سالهای ۱۳۸۶–۱۳۸۵ مجموعه تلویزیونی راه بیپایان را تهیه کردکه در جلب نظر مخاطبان و منتقدان تلویزیون موفق بود.
عزیزی در سال ۱۳۸۷ (۲۰۰۸) همراه با خانواده به کانادا مهاجرت کرد. در بهمن ماه ۱۳۹۳ پس از بازگشت به ایران برای دیدار خانواده، دستگیر شد و یک ماه را در انفرادی گذراند. او به اتهام توهین به رهبری و بنیانگذار جمهوری اسلامی و تبلیغ علیه نظام و اجتماع و تبانی به هشت سال زندان محکوم شد، اما در فروردین ۱۳۹۵ مشمول عفو عمومی قرار گرفت و آزاد شد.
از کتاب های او : من ریموند کارور هستم ، تهران، نشر افق، ۱۳۸۹. ـ عاشقانه های شمردنی(مجموعه داستان)، تهران، نشر نیلا، ۱۳۹۵ ـ رمان روزگار شیرین، تهران، نشر علم، ۱۳۹۵.
مصطفی عزیزی نیز رمان خودش را با نام “روزگار شیرین” معرفی کرد.
او از تأثیر کتاب “در جستجوی معنا” اثر ویکتور فرانکل بر خود بویژه در شرایط و مقاطع سخت زندگی گفت. او همچنین از شکل گیری ایده ی “روزگار شیرین” در سلول انفرادی گفت.
او که بیش از یک ماه را در انفرادی گذرانده می گوید، در حین بازجویی در زندان، بازجو عکسی از تظاهرات اعتراضی در میدان مل لستمن به او نشان می دهد و سئوالاتی می پرسد. دیدن این عکس و دوستانی که در آن حضور داشتند، جرقه ی این داستان را در ذهن نویسنده می زند.
می گوید، این ایده آمد به ذهنم که یک نفر مورد بازجویی قرار میگیره و عکسها رو که میبینه یک خاطراتی تو ذهنش زنده میشه، و بعد یک چیز دیگه ای مینویسه و بعد بازجو یک چیز دیگه میگه. یعنی یک واقعه و سه تئوری. یک تئوری که در ذهن می گذره، یک تئوری که نوشته میشه و یک تئوری که نقطه ی مقابلشه. فکر کردم که شخصیت داستانم را یک زن بگیرم و موضوع هم باشه قتل شوهرش و سه تئوری که خودش میگه خودکشی کرده، یک تئوری دیگه اینکه فردی او را کشته (که در ذهنش میگذره) و یکی هم اینکه بازجو اعتقاد داره قاتل خود این زن است.
عزیزی می گوید، بعد از آن هر روز در اتاق حدود یازده کیلومتر راه می رفتم و فقط و فقط به فیلمنامه ام فکر می کردم.
به این ترتیب او کتابش را که اول به صورت فیلمنامه بوده در زندان می نویسد و بعد آن را تبدیل به رمان می کند و بعد از بیرون آمدن از زندان چاپ می کند.
اوایل رمان “روزگار شیرین” با توصیف زندان همراه است. عزیزی گفت حدود پانصد کلمه از کتاب را وزارت ارشاد حذف کرده است. او یکی دو بخش از جاهای حذف شده را خواند.
عزیزی در پایان از همسر و دخترش و همه ی آنهایی که در نبودش از او حمایت کرده بودند، تشکر کرد.
بخش دوم برنامه به پرسش و پاسخ اختصاص داشت.
جلسه ی بعدی کانون کتاب تورنتو جمعه ۱۲ ژانویه ۲۰۱۸ ساعت ۷ شب در سالن اجتماعات شهرداری نورت یورک برگزار می شود. این جلسه به معرفی کتاب “توازن و تعادل، به سوی جامعه لگویی” نوشته ی رامین جهانبگلو و مهرداد لقمانی می پردازد.
پادکست جلسه صد و بیست و پنج، داستان خوانی مهری یلفانی و سخنان مصطفی عزیزی را در زیر بشنوید:
https://www.torontobookclub.com/media/TBC125%20Yalfani%20Azizi%20Dec%208%202017.mp3