احمد مزارعی
مسافرت احمدی نژاد در شرایطی صورت گرفت که اوضاع سیاسی در منطقه به ضرر آمریکا رقم خورد؛ شکست نظامی و سیاسی آمریکا در عراق و تن دردادن به نخست وزیری مالکی، به بن بست رسیدن مسئله ی فلسطین در پرتو سیاست های به غایت راست دولت اسرائیل، شکست سیاست های راست سنتی در لبنان طی سه دهه ی گذشته، اما همه اینها به معنی پایان کار و موفقیت ایران و سوریه در لبنان و منطقه نیست.
قبل از مسافرت احمدی نژاد تبلیغات بسیار گسترده ای در جهت توقف و یا به شکست کشاندن این سفر به طور سراسری و همگانی آغاز گشت. اظهار نگرانی توسط آمریکا و فرانسه، خطرناک و تحریک کننده خواندن و حتی این که این مسافرت به جنگ منجر خواهد شد، ارتش اسرائیل آماده باش داد و مطبوعات کشور اسرائیل در چند مورد درخواست ترور احمدی نژاد را دادند. روزنامه ی النهار متعلق به جناح راست سیاسیون لبنان روز شنبه نوشت:”بعضی مطبوعات عرب به طور دقیق مشخص کردند که روز ۱۵ و ۱۶ اکتبر سراسر لبنان را انفجارات خواهد پوشاند.” اما همه ی این تهدیدها کارساز نشد و دولت و مردم لبنان از احمدی نژاد استقبال شایانی به عمل آوردند. چند پلاکارد علیه احمدی نژاد به طور مخفیانه و توسط افراد ناشناس در چند نقطه ی دورافتاده به دیوار چسبانده شد که به فوریت محو شد. ارتش لبنان طی اطلاعیه شدیداللحنی که در روزنامه ی الانوار در روز شنبه به چاپ رسید، اخطار داد که هیچکس حق ندارد به خاطر اختلافات سیاسی امنیت لبنان را به مخاطره بیندازد. در اطلاعیه ارتش آمده بود که آنان همه تحرکات را زیر نظر دارند و …
واقعیت این است که در لبنان مدیریت و سیاست از حیطه ی جناح های راست سنتی به گروه های متعادل دیگر اجتماعی انتقال یافته، اگرچه هنوز کاملاً تثبیت نشده است. امروز در لبنان حزب کتائب و حتی سعد حریری، حرف اول را نمی زنند اگرچه در پارلمان اکثریت را دارند. چرا چنین است؟
لبنان پس از نزدیک به سه دهه جنگ داخلی سرانجام در سال ۱۹۸۹ در شهر طائف دولت تازه ای را برگزید و سرنوشت خود را به آن سپرد تا کشور را از بحران عوارض جنگ و خرابی های آن به در آورد. آقای رفیق حریری پدر نخست وزیر فعلی به نخست وزیری رسید. به هنگام شروع کار حریری در ۱۹۹۲، دولت لبنان مبلغ یک میلیارد و هفتصد میلیون دلار بدهکاری به بانک جهانی داشت. پس از گذشت پنج سال یعنی در سال ۱۹۹۷، بدهکاری لبنان به بانک جهانی به هفده میلیارد دلار رسید، یعنی هزار درصد افزایش یافت. در این زمان سهم هر یک از ششصدهزار خانواده ی لبنانی ۴۲۰۰ دلار در سال بهره ی بدهکاری ها به بانک جهانی بود. امروز در سال ۲۰۱۰، بنا به نوشته ی دکتر غالب ابواسعد استاد اقتصاد دانشگاه بیروت بدهکاری لبنان ۵۰ میلیارد دلار است و لبنان در چنبره ی ده ها قرارداد و پروتکل کشور بر باد ده بانک جهانی گرفتار است، به طوری که میوه ی اروپایی در بازار لبنان ارزان تر از میوه ی تولیدات محلی است، زیرا با کمک هایی که به کشاورزان اروپایی می شود می توانند به راحتی باغداران لبنانی را به روز سیاه بنشانند. اینها بخشی از دستاوردهای سیاستمداران راست سنتی برای مردم لبنان بوده است. ۱
در طول سال های جنگ داخلی، اسرائیل سه بار سراسر کشور لبنان را اشغال و تخریب کرد و سیاستمداران راست سنتی لبنان با اسرائیلی ها در تخریب لبنان شریک و منطقه ی آنان با هیچ مشکلی روبرو نبود. در طول دوره ی مذکور هیچکس به داد مردم لبنان نرسید و می توان گفت اکثریت لبنانی ها بویژه جنوبی ها روزگاری در نهایت فقر و تیره روزی و آوارگی داشتند. در آن دوره کسانی که توانستند با اشغالگری اسرائیل مبارزه کرده و استقلال لبنان را مجدداً احیا کنند عمدتاً حزب الله، حزب کمونیست و سایر نیروهای معمولی بودند. در این دوره اولین عمل انتحاری توسط دختر هجده ساله ی مسیحی به نام سناء محیولی کمونیست انجام گرفت و سپس حزب الله و حزب کمونیست نیز دور تازه ای از مبارزه را آغاز کردند. نسبت رشد عملیات توسط نیروهای مردمی در این دوره به قرار زیر بود:
سال ۱۹۸۵ تا ۱۹۸۹ ۱۰۰ عملیات
سال ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۵ ۱۰۳۰ عملیات
سال ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۰ ۴۹۲۸ عملیات ۲
نیروهایی که این عملیات را علیه اشغالگران اسرائیلی، آمریکایی و فرانسوی انجام دادند، امروز در لبنان حضور دارند و برای اینکه میزان انعکاس جنگ اسرائیل علیه لبنان و اشغال این کشور روشن شود نگاهی به قطعنامه های رسمی سازمان ملل می تواند عمق فجایع علیه لبنان را نشان دهد:
۱ـ قطعنامه ۲۶۲، سال ۱۹۶۹، محکومیت حمله به فرودگاه کشوری بیروت.
۲ـ قطعنامه ۲۷۰، سال ۱۹۶۹، محکومیت بمباران روستاهای جنوب لبنان.
۳ـ قطعنامه ۲۷۶، سال ۱۹۷۰، درخواست تخلیه روستاها و شهرهای جنوب لبنان از ارتش اسرائیل.
۴ـ قطعنامه ۲۷۹، سال ۱۹۷۰، درخواست خروج فوری ارتش اسرائیل از جنوب لبنان.
۵ـ قطعنامه ۲۸۵، سال ۱۹۷۰، محکومیت بمباران و تخریب روستاهای جنوب لبنان.
۶ـ قطعنامه ۳۱۳، سال ۱۹۷۲، درخواست توقف بمباران های شهرها و روستاهای جنوب لبنان.
۷ـ قطعنامه ۳۱۶، سال ۱۹۷۲، محکومیت بمباران مجدد شهرها و روستاهای جنوب لبنان.
۸ـ قطعنامه ۳۱۷، سال ۱۹۷۲، محکومیت آزاد نکردن کشاورزان زندانی جنوب لبنان.
۹ـ قطعنامه ۲۳۲، سال ۱۹۷۳، در نقض حاکمیت کشور مستقل لبنان.
۱۰ـ قطعنامه ۳۴۷، سال ۱۹۷۴، محکومیت اسرائیل مبنی بر بمباران مجدد شهرهای لبنان.
۱۱ـ قطعنامه ۴۲۵، سال ۱۹۷۸، درخواست عقب نشینی و تخلیه ی شهرها و روستاهای لبنان.
۱۲ـ قطعنامه ۴۲۷، سال ۱۹۷۸، محکومیت مجدد اسرائیل به دلیل اجرا نکردن قطعنامه های پیشین سازمان ملل.
۱۳ـ قطعنامه ۴۵۰، سال ۱۹۷۹، درخواست از اسرائیل برای توقف بمباران شهرهای لبنان.
۱۴ـ قطعنامه ۴۶۷، سال ۱۹۸۰، محکومیت شدید اسرائیل مبنی بر دخالت در امور داخلی لبنان.
۱۵ـ قطعنامه ۴۹۸، سال ۱۹۸۱، درخواست از اسرائیل برای خارج شدن از کشور لبنان.
۱۶ـ قطعنامه ۵۰۱، سال ۱۹۸۲، درخواست توقف بمباران های لبنان و خارج شدن از این کشور.
۱۷ـ قطعنامه ۵۰۹، سال ۱۹۸۲، درخواست از اسرائیل برای عقب نشینی از بیروت و امکان ورود مواد غذایی به بیروت.
۱۸ـ قطعنامه ۵۱۷، سال ۱۹۸۲، محکومیت اسرائیل در ادامه ی جنگ و کشتار مردم لبنان و عدم اجرای قطعنامه ها.
۱۹ـ قطعنامه ۵۱۸، سال ۱۹۸۲، محکومیت اسرائیل به دلیل عدم همکاری با سازمان ملل.
۲۰ـ قطعنامه ۵۷۸، سال ۱۹۸۶، درخواست از اسرائیل مبنی بر خروج از شهرها و روستاهای جنوب لبنان.
۲۱ـ قطعنامه ۵۹۲، سال ۱۹۸۶، محکومیت اسرائیل در قتل گسترده ی دانشجویان فلسطینی در لبنان.
در سایت خبری ـ اطلاعاتی “هافینگتون پست” در روز شنبه گزارشی آمده با عنوان Iran’s “soft-power” increasingly checks U.S. power در مورد لبنان نوشته ی “فلانیت” و “هیلاری مان لورت” که در آن توضیحات بسیار مهم و مفیدی در خصوص دلایل رکود موقعیت آمریکا در خاورمیانه ذکر شده است.
در بخشی از گزارش چنین آمده است: نکته ی مهم و استراتژیکی در اینجا وجود دارد که باید به آن اشاره کرد و آن اینکه آمریکا نتوانست در سال های اخیر قابلیت ها و توانایی های خود را در زمینه ی سیاست و اهداف در خاورمیانه در عمل پیاده کند، همین امر موجب شد که ایران جای آمریکا را اشغال کند.
نیروهای عمده ای که امروز در لبنان در تصمیم گیری ها موثرند عبارتند از حزب الله، ژنرال میشل عون، ولید جنبلات، فرماندهان ارتش، خیل عظیم روشنفکران چپ و دمکرات، حزب کمونیست، اتحادیه های کارگری، جمعیت های مختلف و متعدد متعلق به زنان، دانشجویان، رهبران مذاهب مختلف که امروز بیش از هر زمان به ضرورت اتحاد برای نجات لبنان پی برده و هر از مدتی همگی گرد هم می آیند و تصمیماتی در جهت از میان برداشتن اختلافات می گیرند.
و باز هم بنا به نوشته ی روزنامه ی الانوار ” ما لبنانی ها به احمدی نژاد خوشامد می گوییم ولی آنچه را که به نفع ما باشد انجام خواهیم داد. ما مصالح لبنان و ملت خود را بالاتر از هر چیز می دانیم.”
مطالب بالا نشاندهنده ی تغییرات ریشه ای است که در لبنان اتفاق افتاده است. مردم لبنان تصمیم دارند وضعیت خود را این بار از راه های دیگری بهبود ببخشند؛ اینکه احمدی نژاد مستبد و دیکتاتور است مربوط به آنها نیست. مگر کدام دولت در منطقه دموکرات است؟ دولت ها علیرغم بسیاری مشکلات سیاسی، اما روابط اقتصادی و سیاسی خود را بر مسائل دیگری بنا می نهند.
اکنون کوشش های فراوانی از طرف آمریکا و جناح های وابسته به آن در حال انجام است تا مگر بتوانند با به هم زدن اوضاع لبنان و ایجاد جنگ داخلی، نیروهای ملی و مقاوم را از میدان به در کنند. مسافرت روز یکشنبه بشار اسد به عربستان به این دلیل انجام گرفته تا مانع بروز هرگونه فتنه ای در لبنان شوند و در آخرین مصاحبه ای که ولید جنبلات و نبیه بری با مطبوعات انجام دادند، اظهار داشتند که دوره ی فتنه انگیزی به پایان رسیده و پادشاه عربستان نیز علیرغم داشتن بعضی ملاحظات، اما به برقراری آرامش در لبنان بسیار علاقمند است.
در پایان می توان گفت که با مجموعه تغییراتی که در ایران، عراق، ترکیه، سوریه و لبنان در طی سال های اخیر صورت گرفته، سیاست های راست سنتی بویژه آنان که وابسته به آمریکا هستند رو به تضعیف است و می رود تا دور تازه ای از مبارزه ی ملت های منطقه در جهت برقراری آزادی های دمکراتیک آغاز گردد.
۱۸ اکتبر ۲۰۱۰
۱ـ اطلاعات فوق برگرفته از کتاب “دست های سیاه” نوشته ی نجاح واکیم وکیل مدافع دو نماینده ی پارلمان لبنان درباره ی اوضاع اقتصادی و سیاسی این کشور می باشد. نام اصلی کتاب به عربی “الایادی السود”، چاپ بیست و سوم. بخشی از اطلاعات نیز از سایت رسمی دکتر غالب ابوسعد استفاده شده است.
۲ـ آمار در مورد مقاومت در لبنان و اوضاع اقتصادی این کشور در گذشته از گزارش زیر گرفته شده است:
“Hezbollah and the war Israel lost” by: Chris Harman