مهستی شاهرخی
سال ۲۰۰۷ سفری به تونس داشتم. تازه بی مادر و بی خانه شده بودم، تا وقتی مادرم زنده بود و خانه مادری تاراج نشده بود جایی در آن سوی جهان وجود داشت که گاهی مثل آغوشی پرمهر پناهگاهم می شد. با مرگ مادر بی خانه شدم. این بی خانگی منجر شد به گشتن به دنبال کشوری دیگر و مردمان و قومی دیگر. سفرم به تونس مثبت بود. تونس تبدیل شد به یکی از وطن های دیگرم. چون در تونس مردمانی مهربان و فقیر که سر جنگ نداشتند به شکلی مثل یک خانواده باستانی در کنار هم زندگی می کردند.
تاریخ: تونس سرگذشتی شبیه ایران دارد، ولی خوشبختانه نفت نداشته است تا مشکلات ایران را داشته باشد. تونس یا فینقیه سابق در طی سالیان دراز، مورد هجوم کشورها و اقوام و ادیان بسیاری قرار گرفته است. حمله به کاخ عظیم کارتاژ در شهر تونس توسط رومیان، داستانی شبیه حمله اسکندر به تحت جمشید و به آتش کشیدن کاخ پرسپولیس دارد. تونس بعدها مورد تهاجم اعراب و ترک ها (فینقیه + ترک عثمانی = تونس) قرار گرفت. سرانجام مستعمره فرانسه شد. از زمان استقلال، روابط اقتصادی نزدیکی با فرانسه دارد.
تونس درآمد اصلی اش از راه توریسم و صادرات فرش و صنایع دستی و میوه جات و خرما و چیزهایی از این قبیل است. تونس الان ظاهراً مستقل است و از لحاظ سیاسی سیستم ریاست جمهوری دارد؛ که البته عکس بن علی رئیس جمهور کنونی تونس مانند لنین یا استالین یا مائو و یا شاهنشاه آریامهر و آدولف هیتلر با لبخند کلگیت در همه جا آویزان بود حتا در میان ویرانه های کاخ کارتاژ و همچنین در معبد آبها. بیشتر شهرهایی که در تونس دیدیم شبیه شهرهای ساحلی شمال و یا جنوب ایران بود. ایران، البته ایران قبل از انقلاب اسلامی!
جاذبه های تونس: یکی از جاذبه های تونس برایم داشتن آمفی تئاتر بود. یکی از قدیمی ترین آمفی تئاترهای جهان در شهر الجم تونس قرار دارد. به غیر آثار باستانی و آمفی تئاتر و معبد آبها (بازمانده رمیان) تونس همیشه آفتاب تابان و دریای آبی و نخل های پربار خود را داشته است.
جمعیت جوان: تونس جمعیتی جوان و پرنیرو دارد که اکثرشان بی کارند و یا با فروش و کسب به توریست ها برای خود درآمدی دارند. برخی دست به مهاجرت می زنند، اما تونسی ها و مراکشی ها (بر خلاف الجزایری ها) در فرانسه مشکل اقامت دارند و به همین جهت بیشترشان درصدد ازدواج کاغذی با یک فرانسوی هستند تا به داشتن اوراق اقامت و اجازه کار در فرانسه برسند و بتوانند با کار (حالا هر چی شد، گارسنی، کارگری) در فرانسه پول و پله ای جمع کنند و بعد به شهر یا ده خود برگردند و کسبی راه بیندازند و سرانجام تشکیل خانواده بدهند.
آزادی ادیان: مثل ترکیه مسلمانان تونس اهل تسنن هستند و از این رو مساجد ساده اند و مانند ترکیه زنان در مسجد نماز می خوانند و حجاب برایشان در حد روسری کافیست. وقتی به مسجد قیروان رسیدیم و از دو مسجد قدیمی دیدن کردیم، یکی ساده و عرفانی و زیبا بود و دیگری با معماری و کنده کاری و ظریف کاری و کاشی کاری بی نظیر و قدیمی. در صحن مسجد جامع راه افتیم و عکس انداختیم و نگاه کردیم دو خادم مسجد بر کف دستمان گلاب پاشیدند و هیچ به ما نگفتند و ما در صحن مسجد بی حجاب بودیم و کسی به ما کاری نداشت. دو زن تونسی با لباس عادی شهری آمدند پیش از ورود به نمازخانه روسری بر سر انداختند و کفش هایشان را کندند و برای خواندن نماز وارد مسجد شدند. از بیرون و از پشت شیشه های مسجد آنها را می دیدیم. ضریح مسجد جامع از طلا نبود، بلکه از چوب بود؛ چوبی که با سبز تیره رنگ زده شده بود.
خانه های حجاج از تزیین بیشتری برخوردار است. رسم است که هر کس به حج رفت بعد خانه خود را تزیین می کند. کاشی کاری های بیرونی و یا استفاده از سنگ برای تزیین ساختمان حجاج، امری رایج بود. این طوری اعیان ترها و حاجی را می شد از خانه شان تشخیص داد. گورستان ها ساده بود با یک سنگ ساده. بعضی جاها بیشتر مسیحی ها و یهودی ها ساکن هستند، مثلاً در جزیره جربه.
خطر اسلام گرایان: در مناطقی که مسلمانان زندگی می کنند بر اساس تربیت اسلامی آقایان زود باید رهبری را به عهده بگیرند و برایت آقایی کنند. شوفری که ما را با جیپ به دهکده جدیدی برد به محض این که فهمید ایرانی ام و مسلمانزاده ام و از فرهنگ اسلامی می آیم به زنان دیگر گروه کاری نداشت و حاج آقاگونه مرتب مسایل و همه چیز را به زور می خواست به من حالی کند. کلافه ام کرده بود. اصولاً این اخلاق مردان مسلمان قشری است که بر زن سلطه پیدا کنند و مرتب توضیح بدهند و یا حرف خود را به کرسی بنشانند. در سفرم به مصر از هجوم و وسعت بنیادگرایی و اسلام قشری و آن همه حجاب و صدای اذان در همه ساعات روز متعجب بودم و راهنمای تور مثل اصلاح طلبان کنونی به زور می گفت حجاب جزو فرهنگ مصری است و با حرفهای ارشادی مخم را خورد. با تجربه ام از سفر به مصر، معتقدم دیر یا زود مصر فریب بنیادگرایان اسلامی را خواهد خورد و حکومتی اسلامی در مصر بر سر کار خواهد آمد.
اقتصاد: تونسی ها مانند مراکشی ها دست به گدایی دراز نمی کنند، بلکه در خلال سالیان به معامله و کسب پرداخته اند و اصرار دارند چیزی را به بالاترین قیمت به توریست بفروشند. فقیر بودند. گدایی نمی کردند. سنگ می فروختند و گردنبند و دست بندهایی از استخوان شتر و نهال نخل و بچه لاک پشت و سنگهای نقشدار و خلاصه هر چه بشود فروخت، می فروختند. گدایی نمی کردند. ولی موقع فروش گاهی مبلغ را چنان بالا می گفتند که حیرت انگیز بود. فروشندگان مرد، کالایی که یک دینار بیشتر نمی ارزید را یک یورو می فروختند و خلاصه هر چقدر تیغشان می برید. زنهای فروشنده در بازار بیشتر از خانواده های کشاورز بودند و انصافشان بیشتر بود. به هر حال هفتاد در صد این کشور جوان است و باید برای خود آینده ای بسازد و نمی تواند با دستفروشی در بازار یا کنار ساحل امورات خود را سر کند. چند سال پیش، هیچ نمی شد حدس زد که آن مردم کاسب روزی به خیابان بریزند و برای نان تظاهرات کنند.
گویا سال ۲۰۰۸ اعتراضاتی مردمی صورت گرفته که با یک سرکوب شدید خفه شده بود، اما این بار به انفجار انجامید. جوان تحصیل کرده ای که از فرط بیکاری دست فروشی می کرده و مأموران بساطش را به هم ریخته و مانع کسب روزی اش شده اند به عنوان اعتراض خودسوزی می کند که البته به جای تشریف فرمایی حضرت بن علی به دیدار او شاید می شد در بیمارستان نجاتش داد.
بازار و کسب: فرانسوی ها هنوز به سنت بازار روز پایبند هستند و برای خرید به بازار روز و تره بار می روند و همین رسم را در تونس حفظ می کنند. رفتن به مغازه و سوپر در فرهنگ فرانسوی جزیی از قوانین تجدد است که نمی خواهند بپذیرند. فرانسوی های اصیل تره بار و میوه را تازه تازه از بازار می خرند و گاهی هر وعده برای همان یک وعده غذا می خرند. از سر کنجکاوی و برای همراهی با دوستان و همراهان فرانسوی گذارم به بازار میوه افتاد وگرنه خیال خرید نداشتم، بلکه بیشتر سیاحت بود. اما مگر می گذاشتند. حتماً بایست کالایی را می فروختند و بدون این که قصدش را داشته باشی، سریع وارد معامله می شوند:”چقدر پول داری؟ چقدر می خواهی مایه بگذاری؟ توی کیفت چقدر پول هست؟”
تجدد: در تونس به دلیل تماس مداوم با فرانسه و غرب (آن طرف آب ایتالیاست) افراد بازتر هستند و جوانان مثل ایران اسلامی و بر اساس وظیفه شرعی و ملی و میهنی به زن مثل جسم ماده نگاه نمی کنند در نتیجه میزان دله گی و هیزی در بین جوانان به نسبت ایرانیان کمتر است، اما فقر باعث می شود که به عنوان راه نجات در صدد ازدواج با یک اروپایی(ترجیحاً بلوند و ترجیحاً جوان) باشند. روزهایی که در هتل بودیم از دست پیشنهادات و دعوت های کارکنان هتل (ما که نه بلوند بودیم و نه خیلی جوان) کلافه شده بودیم؛ این را از سارای بلوند بیست ساله تا کاترین، بانویی بورژوا و ملکه مانند که به قصد گردش و خرید (و نه مردیابی) به تونس آمده بود اعتراف کردند. کاترین سالها پیش با یک آرشیتکت ژاپنی ازدواج کرده بود و سالها در ژاپن زندگی کرده بود. رفتار و حیله های زنان را باید آقایانی که تونس سفر کرده اند بنویسند تا بدانیم زنان تونسی برای خروج از وضعیت فقر و بیکاری چه می کنند.
عدم تشابه بنیادین با وضعیت ایران: خشم و بیکاری مردم را به اعتراض کشاند، اما نباید شباهت ظاهری قضایا ما را به اشتباه بیندازد. فرار بن علی و دار و دسته اش چه ربطی به انقلاب پنجاه و هفت و رفتن شاه دارد؟ بن علی رئیس جمهوری بود مانند صدام که سلطنت می کرد. در حالی که محمدرضا شاه اگرچه پدرش سردار سپهی بود که خود را شاه نامید اما خودش مانند یک شاهزاده اصیل با تربیت اروپایی در سوئیس بزرگ شد. شاه ضد کمونیست، اما میهن پرست بود و رفتن او در هنگام بیماری مرگبارش پایان سلسله کوتاهی بود که می خواست با پول نفت خود را به امپراتوری کوروش پیوند بزند.
قیام مردم ایران در سال پنجاه و هفت هرگز نه کارگری شد و گرچه کارگران شرکت نفت و باقی نقاط به آن پیوستند و اعلام همبستگی کردند، اما اقتصادی نبود و نشد بلکه برعکس، با خود تحریم اقتصادی و نزول قیمت نفت را به همراه داشت. قیامی که با چراغ سبز جیمی کارتر برای آزادی بیان و آزادی های فردی سر گرفته شد به دست اسلامیان افتاد، ناگهان یک عده که بیشترشان لهجه خارجی داشتند از اروپا و آمریکا آمدند و برای آیت الله خمینی، انقلاب اسلامی را ساختند و او را به مقام امامی رساندند و گروه های استقلال طلب و آزادی خواه و کمونیست ها را سرکوب و قلع و قمع کردند. ارتش سرکوب خمینی را همه مانند ورود ارتش آزادی بخش ضد آمریکایی لبیک گفتند در حالی که یک حکومت بی پرنسیپ با سیستم دزدسرگردنه ای نمی تواند ضد امپریالیست و ضد سرمایه باشد. این را در خلال سالیان دیدیم.
الان حافظان نظام بقای رژیم را در حفظ روابط حسنه با آمریکا و حفظ منافع آمریکا در منطقه می دانند و با شعار دموکراسی اسلامی جلو می روند. دموکراسی یا مردم سالاری برای همه است، اما مگر دموکراسی می تواند اسلامی یا شیعه باشد؟ تونس تاکنون این بازی ها را نداشته و مسلمانان در رأس قدرت و یا مردم فریبی نبوده اند، احتمالش هست که مردم فریب وعده های فریبنده اسلامگرایان را بخورند و در دام بنیادگرایان بیفتند. این خطر همیشه برای کشوری که می خواهد شعارهای مذهبی را حزبی و سیاسی کند وجود دارد، و این خطر برای کشوری که مسلمانان قشری دارد نیز وجود دارد که در دام وسوسه و شعار ضدامپریالیستی اسلام گرایان بیفتد اما تجربه روابط نزدیک با اروپا (جغرافیایی – اقتصادی) و نیاز شدید تونس به جهانگردان مانع از این امر خواهد شد.
تفاوت عمده قیام و پیروزی مردم تونس در تعویض دولت، “اهمیت غم نان و مسایل اقتصادی” و از سوی دیگر نقش “سندیکاهای کارگری برای سازماندهی تظاهرات کارگران و بیکاران” یا مردم است.
هشیاری انقلابی: هشیاری مردم تونس که فریب مهره های سوخته را نخورده اند و خواهان دولتی سالم و با پرونده ای پاک که در جهت منافع مردم گام بردارد، امروز سه شنبه هیجده ژانویه باعث استعفای سه وزیر از کابینه موقت شد. امید که این هشیاری ادامه پیدا کند و دولت موقت با نظارت و هشیاری مردم و سندیکاها و احزاب اپوزیسیون بتواند قدرت را به دولت جدیدی برگرفته از خواسته های مردم منتقل کند.
یکی از بهترین مطالبی که تاکنون درباره تونس خواندم . خانم شاهرخی خسته نباشی