شهروند ـ فرح طاهری: در پیوند با آنچه که جمهوری اسلامی ایران آن را “دهه فجر” می نامد و مخالفان”دهه زجر”، شورای ملی ایران، با همراهی “جبهه دمکراتیک ایران” و “دانشجویان و دانش آموختگان لیبرال دانشگاه های ایران”، روز شنبه ۷ فوریه ۲۰۱۵ نشستی در سالن اجتماعات مرکز امور شهری نورت یورک برگزار کرد.
زرین محی الدین، از طرف شورای ملی ایران “با درود به روان پاک جانباختگان و دربندان راه آزادی در سی و شش سال حکومت جمهوری اسلامی”، به حاضران خوشامد گفت. او افزود: سی و شش سال پیش در چنین روزهایی با ورود آقای خمینی به ایران نهال خشونت، بحران، کشتار، جنگ، دروغ، تزویر و نقض حقوق اولیه انسانی کاشته شد و از آن به بعد ایران سیر نزولی خود را در کلیه زمینه ها آغاز کرد.
نوشتاری زیبا را هفته ی گذشته خواندم که نوشته بود یک نفر از تبعید آمد و میلیونها نفر را به تبعید فرستاد.
در ادامه، میکروفن به مجری برنامه، آرنوش ازرحیمی سپرده شد.
پس از پخش سرود “ای ایران”، ازرحیمی با این گفته که در آستانه ی انقلاب ۵۷ هستیم، با اشاره به پوستر مراسم که در آن نوشته شده بود دهه ی زجر گفت، اولین چیزی که با آن برخورد کردم یک خنده بود، ولی این خنده خیلی تلخ بود. سی و شش سال ما زجر کشیدیم و تحقیر شدیم… کاری کردند که افراد باهوش مملکت از کشور فرار کنند.
مجری برنامه از دکتر رضا مریدی، نماینده مجلس استانی و وزیر پژوهش و نوآوری و وزیر آموزش عالی دعوت به سخنرانی کرد.
دکتر مریدی در آغاز به حضور مجید جوهری، کاندیدای حزب لیبرال از منطقه ریچموندهیل، در میان جمع اشاره کرد و گفت: سی و شش سال است که مملکت ما در حال نابودی و از بین رفتن است. او افزود: وزیر سابق کشاورزی گفته است منابع آبهای زیرزمینی در حال از بین رفتن است و اگر همینطور پیش برود در ایران آبی باقی نخواهد ماند. اینها نه تنها انسان ها را از بین بردند بلکه محیط زیست انسان های آینده را هم از بین برده اند.
دکتر مریدی فهرستی از فجایعی که پس از انقلاب در کشور پیش آمد برشمرد و گفت، در هر جنبه ای که نگاه کنید هیچ نقطه ی مثبتی در عملکرد این رژیم نمی بینید.
او همچنین با ذکر خاطره ای به مقایسه اعتبار ایران در پیش و پس از انقلاب، نزد جهانیان پرداخت.
وزیر آموزش عالی انتاریو در پایان سخنانش، وجود “رژیم جهل و جنون”جمهوری اسلامی را یکی از عوامل آشوب در منطقه خاورمیانه خواند و رژیم جمهوری اسلامی را گرداننده دولت لبنان خواند و گفت این رژیم در سوریه و عراق می جنگد و منطقه را به خاک و خون کشیده است و تنها راه جلوگیری حذف این رژیم است به دست مردم ایران.
مراسم با پخش ویدیو کلیپی از اوایل انقلاب ادامه یافت و بعد نوبت به سخنرانی ماجد الشافعی Majed El Shafie، کوشاگر حقوق بشر مصری ـ کانادایی رسید.
الشافعی با اشاره به دوستی عمیق بین دو ملت کهن مصر و ایران، بویژه از زمانی که شاه ایران به مصر رفت و در آنجا به خاک سپرده شد، گفت، این روزها وقتی از دمکراسی در خاورمیانه و دیگر جاها صحبت می کنیم، می بینیم مبارزه ای در سراسر جهان در جریان است بویژه در منطقه ی خاورمیانه.
نمی دانم این را در مورد “بهار عربی” شنیده اید که می گویند، بهار عربی به زمستانی سرد و کشنده برای اقلیت ها تبدیل شد. ما همه علیه دیکتاتوری در خاورمیانه هستیم، مهم نیست کجا باشد. چه مبارک در مصر، چه عبدالله صالح در یمن، زین العابدین در تونس، قذافی در لیبی، مهم نیست اسم و ملیت آنها، دیکتاتوری، دیکتاتوری است.
او در بخش دیگری از سخنانش گفت: همه فراموش کردند که دمکراسی در خاورمیانه برقرار نمی شود مگر اینکه این سه عنصر را دارا باشد: آزادی مذهب، حقوق زنان، و سوم جدایی دین از دولت.
الشافعی افزود: قبل از خیزش بهار عربی و انقلاب مردم عرب برای آزادی و دمکراسی، دنیا فراموش کرد که در ایران جنبش سبز اتفاق افتاده است. اینکه مردم ایران، مدت زمان کوتاهی قبل از بهار عربی، برای دمکراسی به خیابان ها آمدند و مبارزه کردند. و هنوز هم دنیا در قبال کشته شدن صدها زن و مرد جوان ایرانی مبارز در این راه ساکت مانده است. و حال می بینیم که دولت آمریکا شروع به مذاکره با ایران کرده که این برای دمکراسی واقعی مصیبت بار است.
ما می دانیم که رژیم ایران هیچ احترامی برای آزادی ادیان قائل نیست. و هیچ احترامی برای حقوق زنان قائل نیست. مهم نیست شما مسلمان شیعه یا سنی هستید، یا بهایی، یا مسیحی، یا یهودی، ما همه انسان هستیم و باید محکم کنار هم
بایستیم. دنیای این روزها، دنیای ناعادلانه ای ست.
این روزها همه از انتخابات حرف می زنند، اما باید خاطرنشان کرد که هیتلر هم به صورت دمکراتیک انتخاب شد. دمکراسی فقط یک روز انتخابات نیست، بلکه یک شیوه ی زندگی هر روزه است.
در حالی که ما در این سالن تقریبا خالی نشسته ایم و تنها صدایی هستیم که تلاش دارد برای آزادی در ایران مبارزه کند، اما باید بدانیم که دمکراسی در ایران فقط تصمیم ایرانیان برای مبارزه نیست، بلکه ما باید دوشادوش هم قرار بگیریم. من ایرانی نیستم، مسلمان شیعه هم نیستم، اما اینجا هستم که در کنار شما قرار بگیرم و متحد شما باشم. ما باید دولت کانادا را ترغیب کنیم که در مورد ایران بیشتر کار کند. اکتبر ۲۰۱۵ در کانادا انتخابات است و ما باید نشان دهیم که ما در کانادا به عنوان فقط تشویق کننده ی سیاست ها نیستیم، بلکه ما هم مسائل خودمان را داریم و سیاستمداران باید مطالبات ما را بشنوند و باید به آن احترام بگذارند و در مورد آزادی در ایران بیشتر کار کنند.
سخنران بعدی، تاها حسنیانی، ژورنالیست و کنشگر سیاسی بود که سخنرانی اش را با عنوان “اجحاف به قومیت ها” ایراد کرد.
حسنیانی گفت: امروز ۳۶ سال از واقعه ای می گذرد که اکثریت مردم ایران در آن حضور و مشارکت داشتند.۳۶ سال پیش نظام سلطنتی در ایران برانداخته شد و سپس نظامی بر پایه جمهوری و آنهم جمهوری اسلامی از نوع شیعه انثی عشری بر پا گردید.
سخنران، نبود آزادی بیان، مطبوعات آزاد و احزاب را پاشنه آشیل نظام شاهنشاهی خواند و گفت: “این در حالی بود که ملاها از قدرت و مانور بیشتری در جامعه سنتی ـ مذهبی ایران برخوردار بودند و به دلیل نفوذ و تاثیر مذهب، جریانات ملی و سوسیالیستی هم به گونه ای تحت تاثیر این فرهنگ بودند.”
سخنران افزود: هنوز دو ماه از انقلاب نگذشته بود که رژیم تازه به قدرت رسیده تصمیم گرفت تا برای تعیین نوع نظام رفراندوم برگزار کند، آنهم تحت عنوان جمهوری اسلامی آری یا نه! یکی از مهمترین صداهای منتقد یا مخالف برگزاری رفراندوم، کردستان و در حقیقت شخصیت های سیاسی و حتی مذهبی آن بودند که گفتند این نه دمکراتیک است و نه به دمکراسی ختم می شود. بنابر این رفراندوم با تحریم وسیع مردم کردستان روبرو شد و این آغاز خصومتی نابخشودنی از سوی شخص خمینی و پیروانش علیه کردستان شد و خمینی در ۲۸ مرداد ماه ۱۳۵۸ فتوای جهاد علیه مردم کرد را صادر کرد که این منجر به جنگی شد که هنوز در این خطه از میهنمان قربانی می گیرد.
امروز و بعد از ۳۶ سال مردم ایران بیش از پیش به این درک عمیق رسیده اند که در سایه این رژیم به رستگاری نخواهند رسید. رژیمی که فساد در همه ابعادش چون موریانه او را جویده و با تلنگری که برخاسته از اتحاد و هماهنگی در عمل باشد می تواند فرو بریزد، برای نمونه می توان به اعتراضات سال ۱۳۸۸ خورشیدی (۲۰۰۹ میلادی) اشاره کرد، که به علت نبود رهبری واقعی از اتحاد عمل و استراتژی هم برخوردار نبود و متاسفانه به شکست انجامید.
حسنیانی پیام شکست رخداد ۸۸ را این دانست که “تنها در اتحاد و داشتن استراتژی و قبول تنوعات است که می شود از این گرداب خارج شد.”
او در پایان سخنانش “پیشنهادی دوستانه به شورای ملی ایران” داد و گفت: عزیزان، چشم امید هموطنان به مبارزانی است که سر در گرو آزادی ایران دارند، مبارزه با اهریمن جمهوری اسلامی باید با شناخت و درک موقعیت زمانی باشد. برای این منظور باید بتوانید و بتوانیم از همه توانمندی ها استفاده بهینه بکنیم و برای این منظور شایسته است با درک و شناخت از پیچیدگی های میهنمان شرایط حضور این توانمندی ها را فراهم آورد. این می تواند سرعت در رسیدن به هدف و پیروزی را تضمین کند.
در ادامه مراسم از شهروز احمدی، هنرمند خواننده و نوازنده ی کرد ایرانی دعوت شد تا حاضران را به میهمانی هنرش ببرد. شهروز قطعه ای نواخت و به کردی خواند. صدای شهروز و سازش بسیار هماهنگ و زیبا حاضران را تحت تأثیر قرار داد.
پس از موسیقی، نوبت به دکتر رویا عراقی، عضو دفتر سیاسی شورای ملی ایران رسید. سخنرانی او با عنوان “بروجردی و ظلم به زنان” ایراد شد.
عراقی گفت:”امروز به مناسبت دهه ای از تاریخ سرزمینمان دور هم جمع شده ایم که نه تنها جزو ننگین ترین و تاریکترین روزهای تاریخ ایران بلکه کل تاریخ بشریت، محسوب می شود. به همین منظور، این روز باید به عنوان تلخ ترین و هولناک ترین روز تاریخ بشریت در جهان ثبت شود تا روزی که در آن، ملتی سربلند که به گواه تاریخ از خیلی از جهات با سرعت رو به پیشرفت بود، به وضعیت دهشت بار و سقوط کامل در تمام زمینه های مادی و معنوی و انسانی رسیده و به یکی از مخوف ترین مکان های روی زمین از نظر نقض حقوق انسانی تبدیل شده، برای همیشه به حافظه تاریخی مردم سپرده شود.”
عراقی افزود: “ریشه این سقوط کامل مادی و معنوی، دین سیاسی و استبداد ستمدینی است که با اندیشه بنیانگزار انقلاب و با نیت صدور انقلاب به جهان، اوضاع منطقه و جهان را چنان به نا آرامی کشانیده است که حتی اکنون و پس از گذشت سالها از مرگ وی، هنوز اندیشه های تاریک او باعث کشتار مردم بی گناه کشورمان و همینطور مردم مظلوم منطقه است و این وضعیت، به شدت در حال توسعه و گسترش است.”
سخنران تأثیرات مخرب “انقلاب دینی” را نابودی منابع، غارت ثروت ملی، کشتار انسانها و نابودی هویت انسانی و ملی ایرانیان خواند و افزود: در این شرایط، وظیفه ما، علاوه بر یادآوری و زنده نگه داشتن خاطره این جنایات، اعتراض به حکومتی است که در طول ۳۷ سال همچنان سایه شومش بر دوش مردم ما سنگینی می کند.
عراقی در ادامه بخش هایی از نامه آیت الله سیدحسین کاظمینی بروجردی، زندانی مخالف ولایت فقیه در زندان اوین را با عنوان “اعلام برائت از انقلاب دینی” خواند.
در بخشی از این نامه آمده است: “دین سیاسی درد لاعلاجی است، که در هر عصری، چون غده سرطانی پیکر توحید را بیمار می کند و مومنین را خجل می گرداند… بسیار خنده آور و جوک گونه است که سردمداران لایعقل ما، دم از دفاع از کودکان و زنان غزه می زنند و دارایی وطن مظلوممان را صرف موشک ها و پهبادهای حماس و نصرالله و اسد می کنند در حالی که صاحبان بیت المال ایران غارت شده، از فرط نداری و اضطرار به خودکشی، طلاق و فروش اعضای بدن، روی آورده اند.”
عراقی گفت: ایشان به عنوان کسی که خود و تمام اجدادشان تا صدر اسلام از علمای شناخته شده دوران خود بوده اند، اسلام سیاسی را به عنوان بزرگترین خطر برای مردم جهان معرفی می کند و در سالگرد۲۲ بهمن، از انقلاب دینی اعلام برائت و انزجار می نماید.
عراقی در پایان افزود، وقتی آقای بروجردی، به عنوان یک روحانی و اسلام شناس، در یک کشور مدعی اسلامیت، در بدترین شرایط و زیر سخت ترین شکنجه ها بارها تا سرحد مرگ و اعدام می رود و به دلیل عدم دسترسی به دارو و درمان به دستور ولایت مطلقه فقیه، در وضعیت مرگ خاموش بسر می برد، حال می توان وضعیت سایر زندانیان با باورهای مذهبی دیگر و یا ناباوران به دین را متصور شد.
حال، وظیفه ما در این گردهمایی ها، تجدید پیمان و تعهدی است که با اتحاد و همفکری، تا آخر راه و تا رسیدن به پیروزی کامل نور بر این تاریکی مطلق که شامل، آزادی زندانیان سیاسی و اجرای کامل مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر است، با تمام قوا ایستادگی نماییم.
با پخش ویدیوی دیگری، کار سیاوش بهمن، پیام حشمت الله طبرزدی دبیرکل جبهه دمکراتیک ایران از زندان گوهردشت توسط شقایق مشکی خوانده شد. در این پیام طبرزدی و دو تن از همبندانش از مردم دعوت کرده بودند تا در اعتراضات مردمی شرکت کنند.
نوبت به سخنران مهمان مراسم، بهزاد مهرانی رسید که از آمریکا آمده بود. ازرحیمی که یک سال با مهرانی در ترکیه آشنا بوده، او را “پژوهشگر و فعال سیاسی و عضو شورای مرکزی دانش آموختگان و دانشجویان لیبرال” معرفی کرد.
مهرانی سخنرانی اش را با عنوان ” انقلاب اسلامی، انقلابی آزادیخواهانه؟” ایراد کرد.
او در آغاز با خواندن بخشی از کتاب “انتظار، مذهب اعتراض” علی شریعتی در مورد امید به انقلابی به نفع توده های مستضعف، سخنان خود را با این پرسش آغاز کرد، آیا انقلاب اسلامی از مسیر خود منحرف شد؟
او خود در پاسخ به این پرسش گفت: این سخن را بسیار شنیدهایم که انقلاب اسلامی در گذر زمان از مسیر خود منحرف شد و آمال و آرمانهای انقلاب آن نبود که امروز شاهد آن هستیم. این سخن را از بیشتر افراد و گروههایی که در به ثمر نشاندن انقلاب اسلامی نقش داشتند میشنویم. از اصلاحطلبان حکومتی تا اصولگرایان و بخشهای تندروتر جمهوری اسلامی تا حامیان چپ مارکسیستی انقلاب و نهضت آزادی و ملی مذهبیها… خلاصه انقلابیان دیروز، امروز عموما بر این نظر هستند که انقلاب اسلامی از مسیر خود منحرف شد. برخی از این گروه معتقد هستند که خمینی دیگران را فریب داد و ابتدا سخن از آزادی و دموکراسی گفت و وقتی زمام امور را به دست گرفت چهرهی اصلی و اصیل خود را نمایان ساخت و مخالفان را سرکوب کرد و دیکتاتوری را نهادینه کرد.
مهرانی در پاسخ به پرسش دیگری مبنی بر اینکه “انقلابی ها چه میخواستند؟” گفت: انقلابیان و مردمی که دعوت آنان را لبیک گفتند احتمالا هر کدام از ظن خود یار انقلاب شده بودند و علیه نظم مستقر شوریده بودند. اما آنچه میتوان گفت این است که با شواهدی که عرض میکنم مطالبهی معترضان، آزادی و حقوق بشر، دموکراسی، لیبرالیسم، آزادی احزاب و مطبوعات و مواردی از این دست نبوده است… کافی است برای درک این مهم به آثار نوشتاری و گفتاری تاثیرگذار ِ آن دوره رجوع کنیم. برای مثال کافی است کتابهایی که به صورت قاچاق یا قانونی بین عموم مخالفان شاه دست به دست میشده و میخواندهاند را مورد تحقیق قرار دهیم. یا گروههای سیاسی آن دوره را مورد واکاوی قرار دهیم مثلا حتا میتوانیم به لیست کتابهای پر فروش در دو سال ابتدای پیروزی انقلاب که فضای سیاسی کمی بازتر بود رجوع کنیم. در این رجوع میشود دغدغههای اصلی مردم و انقلابیان را بهتر شناخت.
برای مثال در فروردین ۱۳۵۸ در «آیندگان» ستون جدیدی به راه افتاده بود که کتابهای پرفروش و زیر چاپ هفته را معرفی میکرد. محمد قائد در سایت خود فهرست این کتاب ها را آورده است.
مهرانی سپس لیستی از کتاب های پرفروش بهار ۵۸ را خواند. از جمله کتاب های فروش آن دوره، اقتصاد اسلامی(ابوالحسن بنیصدر)، اسلامشناسی(علی شریعتی)، تاریخ سیساله(بیژن جزنی)، اقتصاد به زبان ساده(محمود عسکریزاده)، سقوط ۷۹(پل اردمن، ترجمهی حسین ابوترابیان)، من متهم میکنم کمیتهی مرکزی حزب تودهی ایران را(فریدون کشاورز)، آذربایجان و مسئله ملی(علی رضا نابدل)، منتخب آثار لنین، چین بعد از مائو، آبشوران(علی اشرف درویشیان)، انقلاب در انقلاب(رژیدبره)، پرتوی از قرآن(طالقانی)، تلخون(صمد بهرنگی) … مقدمهای بر تاریخ(حمید مومنی) و اصول دیالکتیک(کیوان)..
مهرانی با اسم بردن از چند تن از جمله علی شریعتی، جلال آل احمد، داریوش شایگان، احسان نراقی، صمد بهرنگی و طالقانی گفت: اینها متفکران آن دوره ی ما بودند. اینها که معلمان و مروجان انقلاب اسلامی بودند در کدام آثارشان از حقوق بشر و دموکراسی و لیبرالیسم و حق داشتن احزاب مستقل و آزاد و مطبوعات آزاد گفته بودند؟
سخنران افزود: شک نیست که نظام پهلوی نظامی توسعهگرا بود هر چند دموکراتیک نبود و در آن احزاب آزاد نبودند و زندانی سیاسی وجود داشت، اما آیا مخالفان شاه و انقلابیان از این حیث که شاه دیکتاتور است و یا آزادی احزاب وجود ندارد با او مخالف بودند؟ باید بگویم که اکثریت قریب به اتفاق نه. از قضا بیشتر انقلابیان با بخشهایی از رفتار و منش شاه مخالف بودند که نقاط قوت او محسوب میشد. شاه در سیاست خارجی در پی منافع ملی ایران بود و به دستاوردهای تمدنی غرب احترام میگذاشت- اگر چه با دموکراسی به عنوان یک دستاورد غربی بر سر مهر نبود- و غربستیزان نیز دقیقا به همین دلیل مخالف شاه را تشکیل میدادند. برای مثال به مخالفت خمینی با حق رای زنان بنگرید…
انقلابیان یا به دنبال «جامعهی بی طبقهی توحیدی» بودند و یا به دنبال «دیکتاتوری پرولتاریا» و انقلاب اسلامی بنا بر آرمانهای همین انقلابیان بر پا میشود.
مهرانی به پرسش اول خود بازگشت و گفت: یکی از مدعاهای من در اینجا این است که انقلاب از فردای پیروزیاش هیچگاه از مسیر اصلی خود منحرف نشد… شعار متجلی در جمهوری اسلامی یک اسلام سیاسی بود که امثال شریعتی و خمینی و دیگران مروج آن بودند… انقلاب اسلامی از دل اسلامِ انقلابی متولد شد.
مهرانی با مروری بر حوادث بعد از انقلاب گفت: مخالفان دستهدسته به دستور خمینی اعدام شدند.۲۶ بهمنماه ۱۳۵۷ و تنها چند روز پس از پیروزی انقلاب اسلامی، اعدامها از پشتبام مدرسهی رفاه شروع شد. اعدامهایی که بیوقفه هنوز ادامه دارد… قطار اعدامها متوقف نشد و ادامه یافت. برخی از انقلابیان در زندان شدند و در دههی سیاه شصت چند هزار نفرشان در چند شب مظلومانه کشته شدند. انقلاب به مسیر خود ادامه میداد. بسیاریها دیگر این مسیر را خوش نداشتند.
بهزاد مهرانی در پایان سخنانش گفت: امروز سی و چند سال از آنروزها گذشته است. کسانی آمدند با این شعار که انقلاب از مسیر خود منحرف شده است سکان دولت را در نظام به دست گرفتند و اندکی تلاش کردند که انقلاب را از مسیر اصلی خود منحرف کنند. خرداد ۷۶ یکی از این روزها بود، اما انقلاب اسلامی همچنان بر اساس آرمانهای اصیل خود که همانا غربستیزی که نقطهی مشترک همهی انقلابیان بود به کار خود ادامه میدهد. هر بار امیدی در مردم ایجاد میشود، اما انقلاب از مسیر خود ذرهای منحرف نمیشود و اکنون در دورهی اعتدال آمار اعدامهای روزانه سر به فلک میکشد. کافی است فقط به حکمهای ارتداد نگاه کنید که از قضا روز به روز در حال افزایش است. از محسن امیر اصلانی که اعدام شد تا سهیل عربی و تا روحانیانی چون بروجردی و همین روزها حکم ارتداد و اعدام حجتالاسلام جعفریتبار و همسرش.
اصلاح این نظام اگر معنای محصلی داشته باشد همانا منحرفکردن آن از مسیر انقلاب است نه بازگشت به دوران طلایی امام راحل! دوران طلایی امام راحل دوران اعدامهای بیمحاکمه و کشتار ۶۷ و یا روسری یا توسری و حکم اعدام سلمان رشدی است. اگر انقلاب از مسیر خود منحرف نشود مردم هر روز بیش از گذشته طعم فلاکت و فقر و مصیبت را خواهند چشید.
پس از پخش ویدیو کلیپ دیگری از سیاوش بهمن، نوبت به آخرین سخنران رسید.
حسن زارع زاده اردشیر، عضو شورای مرکزی جبهه دمکراتیک ایران و دبیرکل مرکز بین المللی حقوق بشر برای ایران با اشاره به اینکه بحث خود را نه به انقلاب که به وضعیت حال اختصاص می دهد، گفت: چون این برنامه توسط جمعی از جریان های اپوزیسیون برگزار شده، باید بگویم که متاسفانه یک اپوزیسیون متحد و قوی در داخل و خارج کشور نداریم.
سخنران افزود: امروز استقلال به معنای اینکه کشوری از همه قدرت های جهان مستقل باشد و همه چیز را خودش تولید کند، نه مطلوب است و نه در شرایط امروز با منافع ملی تطابق دارد. ما در آب کشور خودمان مدیریت بهینه نداریم. سیلو به اندازه کافی برای ذخیره ی گندم نداریم. جمهوری اسلامی و نهادهای امنیتی تلاش می کنند دشمن تراشی کنند و نیروهای مخالف خودشان را وابسته به بیگانه و غیرمستقل معرفی کنند، در حالی که خودشان تلاش دارند از روسیه تا چین، از سوریه تا ونزوئلا برای خودشان متحد پیدا کنند. اقدام به سرمایه گذاری در جنوب لبنان می کنند و گروه های تروریستی مثل حزب الله لبنان و حماس را تجهیز می کنند تا به یارگیری و ایجاد متحد برای خودشان بپردازند.
در این خصوص اگر بخشی از اپوزیسیون، آگاهانه یا ناآگاهانه بر اندیشه هایی که ناکارآمدی خودش را در گذشته نشان داده اصرار بورزد و مردم ایران را تنها و بدون هیچ متحدی بخواهد، آیا به تضعیف اپوزیسیون اقدام نکرده؟
زارع زاده در این خصوص مثالی زد و گفت: در جریان جنبش سبز، در سال ۸۸ مردم در خیابان ها شعار می دادند “اوباما، اوباما، یا با ما یا با اونا” و این نشان می دهد نقش نیروهای خارجی در تحولات سیاسی مهم است و مردم به سمت طلب کمک خارجی می روند. امروز نیروهای اپوزیسیون باید بدون اینکه در زمین استبداد بازی کنند با اعتماد به نفس کامل برای مردم ایران از هر جای دنیا متحدانی را جلب کنند. تنها رها کردن مردم ایران به بهانه ی استقلال، بازی در زمین استبداد است. زارع زاده ادامه داد: اگر قرار باشد بین کره شمالی و کره جنوبی انتخاب کنم، ترجیح می دهم ایران، کره جنوبی باشد و وابسته به آمریکا تا اینکه کره شمالی باشد و مستقل.
اپوزیسیون باید تعارف و رودربایستی را کنار بگذارد. او گفت ما تحریم فلج کننده نداریم، آنها که دم از آن می زنند، آب به آسیاب جمهوری اسلامی می ریزند. تحریم ها رژیم را فلج می کند.
زارع زاده در ادامه سخنانش از نلسون ماندلا، تحریم ها، اقتصاد ایران، مشروعیت نظام، خوش رقصی اصلاح طلبان، کمک های مالی رژیم به سوریه و حزب الله، همکاری با جامعه ی بین المللی، کمک گرفتن از دولت های دمکراتیک و … گفت.
سخنران در پایان به اختلافات بین اپوزیسیون اشاره کرد و گفت: طبیعی است ما هم در اپوزیسیون مثل اعضای یک خانواده کوچک اختلاف نظر داریم. نیروهای اپوزیسیون به جای تخریب یکدیگر و یا خدمت ناآگاهانه به جمهوری اسلامی از جمله مخالفت با تحریم ها و همچنین حمایت ناآگاهانه از دولت های اصلاح طلب، می توانند باهم همکاری های پروژه ای داشته باشند. مسئله زنان و حجاب اجباری می تواند یکی از این پروژه ها باشد.
با توجه به اینکه اکثر سخنرانان مراسم، سخنرانی شان را از روی متن مکتوب از قبل تهیه شده ارائه می کردند، ممکن است به زودی متن کامل سخنرانی هایشان در سایت های مربوطه در دسترس همگان قرار گیرد.