فرح طاهری

دو سال است که سازمان زنان ایرانی انتاریو به ریاست افخم مردوخی در جشنواره ی فیلم “قرار ملاقات با دیوانگی”(Rendezvous with madness) حضور دارد. این هجدهمین جشنواره سالیانه ی فیلم های مربوط به اعتیاد و سلامت روانی بود که در تورنتو برگزار می شد. امسال نیز فیلم ایرانی “پارک مارک” به همت سازمان زنان در این جشنواره به نمایش درآمد.

پیش از نمایش فیلم، یک ساعت فرصتی بود برای تماشای نمایشگاه نقاشی افرادی که دارای مشکلات روانی بودند و حالا با هنردرمانی، آثار خود را به نمایش گذاشته بودند. در کنار آن، سازمان زنان طبق معمول با شام و شیرینی و نوشیدنی های گرم و سرد از شرکت کنندگان پذیرایی مفصلی کردند. فکر کنم ایده ی پذیرایی پیش از نمایش فیلم به این منظور بود که می دانستند بعد از دیدن این فیلم تلخ، بسیاری اشتهایشان کور خواهد شد.

از راست محمد دهقانپور، دکتر آتی سیف و افخم مردوخی در پنل بعد از فیلم

پارک مارک به کارگردانی آبتین بکتاش به مدت ۵۲ دقیقه به زبان فارسی و با زیرنویس انگلیسی، داستان مرد بی خانمانی بود که در خیابان های تهران زندگی می کرد، از صندوق های صدقات می دزدید، در پارک ها می خوابید و از گذشته اش برای فیلمساز می گفت؛ گذشته ای که شاید به دلیل اعتیاد مرد، همه اش را نمی توانستی باور کنی، گرچه عکس همسر و دو دختر و یک پسرش را در مقابل دوربین نشان داد که همگی در آمریکا زندگی می کنند. مارک مرد ۵۴ ساله ی ارمنی به گفته ی خودش بیش از سی سال در آمریکا زندگی کرده، به قمار معتاد بوده، در آنجا به راه خلاف قاچاق مواد مخدر کشیده شده، به دلیل قتل ۱۳ سال در زندان آمریکا بوده، از آنجا به مسکو و سپس ایران دیپورت شده است. در ایران عاشق زنی شوهردار شده، با او به خارج فرار کرده، دوباره به ایران برگشته، زن به سر زندگی سابقش برگشته، و حال از عشق سولماز او به اعتیاد روی آورده است. او “کراک” را تنها دوست خودش می داند که ضمنا او را نابود می کند. مودب است، حس طنز دارد، و به نظرش هیچ کجا ایران نمی شود!

ممکن است گذشته ی پر مسئله ی او، حس همدلی و ترحم را از بیننده بگیرد، اما دیدن این همه تنهایی و بی سرپناهی باز هم دردآور است.

پس از نمایش فیلم، افخم مردوخی گردانندگی پنلی را برعهده گرفت که دکتر آتی سیف، روانپزشک و محمد دهقانپور مشاور روانشناس در آن شرکت داشتند و به بررسی فیلم پرداختند.

دکتر سیف در آغاز سخنانش بر اهمیت آگاهی از موضوع اعتیاد برای جامعه ایرانی گفت و افزود، برای حضور در این پنل در زمینه ی اعتیاد در ایران تحقیق کرده و متوجه شده که هر سه دقیقه یک نفر در ایران معتاد می شود که این رقمی ست بسیار بزرگ. باید از خودمان بپرسیم چرا چنین است. دکتر سیف در خصوص برداشت خود از فیلم گفت، نکته ی جالبی که در این فیلم بود، شروع اعتیاد این فرد در سن بالاست که گفت چند ماه است معتاد شده. معمولا اعتیاد بیشتر از سن جوانی شروع می شود. این شاید برگردد به شخصیت او که تمایل به اعتیاد دارد، در گذشته به قمار معتاد بوده و همان سرآغاز یک سلسله مسائل و مشکلات برای او شده، رفتن به راه بزهکاری و سر از قتل و زندان درآوردن و دیپورت شدن.

دکتر سیف گفت، مارک می گوید برای فرار از استرس و کابوس هایش به مواد رو آورده، که این موردی معمول است و بسیاری برای فرار از واقعیات به مخدر روی می آورند.

به گفته ی دکتر سیف، مارک همچنین دچار بیماری Post-traumatic stress disorder (PTSD)   است که علائمش کابوس هایی ست که شب ها از گذشته ی مجرمانه و ماجرای قتل و زندانش می بیند.

خانم سیف همچنین اشاره کرد که در فیلم به میزان تحصیلات و همچنین وضعیت خانواده ای که مارک در آن رشد کرده هیچ اشاره ای نشده و از این نظر ما اطلاعاتی نداریم تا بتوانیم دلایل تمایل او به اعتیاد را بیابیم.

نمایشگاه نقاشی از کار بیماران

او در پایان ارزیابی اش فیلم را فیلمی خوب و در عین حال ناراحت کننده خواند.

آقای دهقانپور نیز از ارزیابی خود از فیلم گفت، به خاطر گذشته ی خلافکارانه ی مارک، یک مقدار حس همدلی با او کم می شد و آدم احساس می کرد که جریمه شده و تاوان جرمش را می دهد، ولی باید گفت که این تصویر تیپیکال افراد معتاد نیست. اعتیاد با بزه کاری و با رفتار بزهکارانه و ویژگی های ضداجتماعی ارتباط دارد ولی الزاماً اینقدر که در اینجا همپوش دیدیم، همپوش نیستند.

سخنران روی رابطه ی مارک با مواد مخدر تمرکز کرد و آن را رابطه ای پیچیده خواند، رابطه ی عشق و تنفر، رابطه ای که گویا صرفا برای لذت بردن نیست. او در جایی می گوید، این (کراک) مادر منه، پدر منه، دوست دخترمه، عشقمه.

آقای دهقانپور چنین رابطه ای را با رابطه ی کودک و پدر و مادر مقایسه کرد که کودک برای مواجهه با ناملایمات از والدین کمک می گیرد تا آرام بگیرد، حال که در چرخه ای از ناملایمات افتاده، تنهایی، طرد شدن از جامعه و اضطراب، به ماده مخدر پناه می آورد و آن را دوست خود می داند تا به کمکش آرام بگیرد.

پس از سخنان دو کارشناس برنامه، نوبت به پرسش و پاسخ با حاضران رسید.

در میان پرسش و پاسخ ها، یکی از افراد گفت که سی سال سیگار می کشیده و با آموزش خودش دریافته که این به جسم و جانش صدمه می زند، و توانسته ترک کند که در پاسخ آقای دهقانپور گفت، ماهیت اعتیاد شما با این ماده فرق می کند ضمن آنکه این دلیل نمی شود که هر کسی بتواند با اتکا به خودآموزی اعتیادش را کنار بگذارد.

در پاسخ به پرسش دیگری دکتر سیف به نقش دولت و پلیس اشاره کرد. در آغاز فیلم پلیس از مارک سئوال و جواب می کند، اما کار دیگری نمی کند جز اینکه به شوخی موضوع را برگزار می کند. دکتر سیف می گوید، بسیاری چون مارک در خیابان ها سرگردانند، و دولت برنامه ای برای آنها ندارد. مکانی نیست که از آنها نگهداری کند و یا راهنمایی شان کند.

در ادامه دکتر سیف، کراک را از مواد مخدری دانست که بیشترین وابستگی را در شخص ایجاد می کند و ماده ای است که از طریق استنشاق مستقیما روی مرکزی در مغز تاثیر می گذارد و کشنده ی علائق و تمایلات فرد است و فرد را منزوی می کند.

آقای دهقانپور در ادامه ی این پاسخ گفت، این ماده رابطه ی انسان را با واقعیت قطع می کند و انسان را به دنیایی تخیلی می برد که در آن احساس می کند توان انجام هر کاری را دارد.

آقای دهقانپور، بعضی از شخصیت ها را آسیب پذیرتر از برخی دیگر در قبال آمادگی برای اعتیاد خواند.

در پاسخ به این پرسش که چرا ایران نرخ بالایی در اعتیاد دارد، دکتر سیف گفت، بیش از هفتاد درصد جمعیت ایران زیر سی سال سن دارند که رقم بسیار بالایی ست. معمولا استفاده از مواد مخدر از سن جوانی شروع می شود. با درنظر گرفتن این واقعیات که شغل زیادی برای جوانان نیست، تفریح و فعالیتی نیست، حمایتی نیست و این واقعیت وجود دارد که دولت دوست دارد جوانان معتاد شوند، برای همین ما نرخ بالای معتاد را داریم.

نکته ای که خانم سیف گفت مرا به یاد سخنان آقای کدیور انداخت که زمانی که در زندان بود از رواج بی حد مواد مخدر در زندان در شگفت بود و خود پاسخش را یافته بود اینکه برای حکومت ما یک ملت معتاد و خمار بهتر از یک ملت آگاه و هوشیار است. (نقل به مفهوم)

آقای دهقانپور در ادامه ی سخنان خانم سیف گفت، ما ملت صدمه خورده و زخم دیده ای هستیم. ضمن اینکه کشور ما بر سر راه عبور مواد مخدر از شرق به غرب قرار دارد، و مقدار معتنابهی مواد مخدر وارد کشور ما می شود و به وفور این مواد در ایران وجود دارد.

یکی از حاضران در رابطه با تمایل دولت ها به اعتیاد جوانان، به موضوع شوروی سابق (روسیه) اشاره کرد که در آنجا هم اعتیاد به الکل رواج داشت و تشویق می شد.    

در میان حاضران جوانی بود که از تجربه ی تلخ اعتیاد خود گفت که چهار سال پیش آن را ترک کرده است. گفته های این جوان حاضران را تحت تأثیر قرار داد و او را به خاطر مبارزه با اعتیاد بسیار تشویق کردند.  

 

برخلاف سال گذشته این بار تقریبا اکثر افراد حاضر در سالن ایرانی بودند و این نشان از آن دارد که همکاری سازمان زنان ایرانی انتاریو با این جشنواره، کم کم دارد پای جامعه ی ایرانی را به این جشنواره ی کانادایی که در عین حال بسیار آگاه کننده نیز هست، باز می کند.

گفتنی ست شهروند نیز از این بخش جشنواره “قرار ملاقات با دیوانگی” حمایت کرده بود.