شاید شما هم گاهی از رفتارهای اطرافیانتان به شگفت آمده باشید. اگر با نظریه تحلیل رفتار متقابل “اریک برن” آشنا باشید، خود و دیگران را بهتر درک کرده و می توانید ضمن فهم معنی رفتار دیگران آنها را بهبود بخشید. درعین این که کمتر نسبت به حالات درونی خود و رفتار دیگران متعجب می شوید. در این صورت از خود نمی پرسید نمی دانم چرا در آن لحظه آن احساس را داشتم یا آن کار را کردم و یا چرا دیگران با من بدین گونه رفتار می کنند، زیرا با استفاده از این رویکرد، به ابزاری دست می یابید که به راحتی می توانید حالات و وضعیت های درونی خود و دیگران را شناخته و آنها را تحلیل کنید و سپس با تسلط بر حالات خود و تمیز اوضاع درونی دیگران، بهترین تصمیم را در لحظه اتخاذ نموده و واکنش های خود را از حالت ناخودآگاه به سمت حرکتهای آگاهانه سوق دهید. نتیجه این تغییر اساسی در روابط درونی و بیرونی، تحول زیربنایی در نحوه تفکر، احساس و رفتار و در نتیجه در سبک زندگی خواهد بود. بعد از این مرحله آنگاه متوجه اتفاق شگفت انگیزی در زندگی خود خواهید شد که همانا تغییر نگرش و رفتار دیگران نسبت به شما خواهد بود.

 مبانی دیدگاه:

در این نظریه شخصیت، رفتارها، افکار، احساسات و عواطف مختلف انسان، از بخش های مختلف شخصیت وی سرچشمه می گیرد. بعضی افراد بیشتر تحت تاثیر یکی از بخش ها هستند که آن جنبه غالب، مشخص کننده نوع شخصیت آنها خواهد بود، زیرا بیشتر کارهای فرد، از بخش غالب سرچشمه می گیرد. این بخش ها عبارتند از:


۱ ـ حالت من کودک

۲ ـ حالت من والد

۳ ـ حالت من بالغ

کودک: به هنگام به دنیا آمدن، احساس های درونی و نیازهایی دارد که منجر به رفتارهایی در وی می شود. مثلا با گرسنه بودن، می گرید و با تامین بودن، می خندد…. و این حالت در کودکی پایان نمی پذیرد و تا بزرگسالی در افراد مختلف به انحای مختلفی ادامه می یابد. این بخش شخصیت بدون هیچ تدبر، فکر یا بررسی جوانب، فقط با احساسات و لذات سرو کار دارد. پیوسته به دنبال لذت جویی و دفع درد و رنج است.

والد:  در سال های اولیه کودکی (مخصوصا ۵ سال اول) ، باید و نبایدهای زیادی از طرف والدین به کودکان تحمیل شده یا یاد داده می شود. این مجموعه عظیم از وقایع خارجی و تحمیلی غیر قابل سئوال، در حالت من والد کودک ثبت شده و در آینده بخشی از شخصیت فرد را تشکیل می دهد. این بخش شخصیت، مسئول خشک و متعصب کارهای انضباطی فرد، قانون مداری، بایدها و نبایدها است. وقتی فردی بدون توجه به احساسات و عواطف، یا بدون توجه به تعقل و منطق به امری مبادرت می کند و یا صحبت می کند و یا دیگران را مجبور به انجام چنین اموری می نماید از این بخش شخصیت خود استفاده می کند.

بالغ: این بخش مخ شخصیت است. در واقع مجموعه ای از احساسات، نگرش ها و طرح های رفتاری خودمختار و مستقل است که فرد را با واقعیت های موجود تطبیق و هماهنگی می دهد. این بخش کسب و پردازش اطلاعات و تصمیم گیری در زمان حال و اکنون است.

آنچه شناخت این وضعیت های درونی به ما می دهد این است که با یادگیری سرنخ های کلامی و غیر کلامی این حالات در خود و دیگران می توانیم به بینش جدید از خود و روابطمان پی ببریم به طوری که دریابیم چرا گاهی وقتها از رابطه با دیگران خشنود می شویم، چرا فقط به دنبال کسب رضایت دیگران هستیم، چرا با وجود رضایت دیگران ما ناراضی هستیم، چرا گاهی دچار دلشکستگی و آزردگی می شویم، چرا با دیگران کنار نمی آییم، چرا دیگران ما را سرزنش می کنند، چرا گاهی احساس می کنیم دوست داریم فقط مخالفت کنیم، چرا دیگران بر ما مسلط هستند، چرا دیگران به گونه ای که ما دوست نداریم با ما رفتار می کنند و نیز به پاسخ ده ها سئوال ارتباطی دیگر دست یابیم. پاسخ تمام این سئوالات در درون ما و دنیای دیگران است که با شناخت درست از این مقوله می توان به سمت تحلیل و بهبود روابط درونی خود و دیگران حرکت نمود. تجربه سالها کاربرد این روش در مشاوره این اطمینان را به نگارنده و دیگر همکاران داده است که افرادی که به آموزش این روش مبادرت می کنند از کانالی عبور می کنند که از آنها انسان هایی با نگرش احساس و رفتار متفاوت با خود و دیگران می سازد.

در نهایت این که تحلیل رفتار متقابل یک روش آزمون شده، مطمئن و کاربردی است که برای بهبود حالت های درونی و روابط بین افراد طراحی شده است و اگر شما هم از سرگشتگی خسته شده اید، می خواهید با خودتان راحت تر کنار بیایید، روابط صمیمانه تری داشته باشید، از جروبحث های روزانه خسته شده اید، می خواهید با خود آشتی کنید، می خواهید مفهوم عشق را به طور واقعی تجربه کنید، این بار روش تحلیل رفتار متقابل را تجربه کنید و از اثرات سودمند و ماندگار آن بهره ببرید.

 

* دکتر نسترن ادیب راد مشاور خانواده و جوانان در ایران و کانادا، مولف و مترجم پنج جلد کتاب در این زمینه است.