آدم لجش می گیرد از دست این ژاپنی های ریزه میزه. توی این هیروویر زلزله و سونامی و قطع برق و دفن جنازه و قورت دادن روزی نیم کیلو رادیو اکتیو، شش روزه جاده ای را که زلزله ویران کرده بود بازسازی کرده اند. وکاش فقط بازسازی کرده بودند، بی انصاف ها خط کشی هم کرده اند!
آخر پدرتان خوب، مادرتان خوب، می گذاشتید لااقل چند سالی بگذرد که وقتی جاده را تعمیر کردید مردم قدرتان را بدانند! حتی فکر این را نکردید که اینجا دوباره زلزله می آید یا نه؟ حداقل یک استخاره می کردید ببینید این جاده را بسازید خوب است یا نه؟ رئیس جمهور ما در دوره اول ریاست جمهوری اش، حتی وزرایش را با استخاره انتخاب کرد. شماها کی می خواهید چیز یاد بگیرید؟
و اصلن یکی نیست از آنها بپرسد اینهمه عجله برای چیست؟ مگر نشنیده اید که عجله کار شیطان است؟ عکس های زلزله بم را ندیده اید؟ فیلم هایش را تماشا نکرده اید؟ خبرهایش را نخوانده اید؟ متوجه نشده اید که هشت سال پیش همین زلزله شهر تاریخی بم را ویران کرد و۴۰ هزار نفر را کشت؟ هرگز از خودتان نپرسیدید که چرا دولت ایران ظرف اینهمه سال این شهر را بازسازی نکرده است؟ شاید فکر کرده اید که پول نداشته ایم؟ چرا واله. ما اینقدر پول داریم که هر سال میلیاردها دلار بین کشورهای پرت وپلا و دورافتاده جهان بذل و بخشش می کنیم. نساخته ایم برای اینکه اولن وقتی ساختیم مردم قدرمان را بدانند، دوماً در آن دنیا مدرک داشته باشیم. مدرک برای چی؟ الان عرض می کنم.
روز قیامت، آنجائی که به حساب و کتاب همه کس و همه چیز رسیدگی می شود، همین زلزله هم باید حساب جنایاتی را که کرده پس بدهد. فکر می کنید زلزله می تواند هر غلطی که دلش خواست بکند و سزایش را نبیند؟ خیر، اینطور نیست. نوشته اند که روز قیامت اعضاء بدن انسان زبان باز می کنند و اگر گناهی کرده باشی علیه تو شهادت می دهند.
“دست” شهادت می دهد که صاحب من به وسیله من دزدی کرد و “پا” شهادت می دهد که صاحب من مرا وادار می کرد که او را یواشکی به میخانه و جاهای بدبد ببرم.*
خب، در چنان دنیائی فکر می کنید به جنایاتی که زلزله کرده است رسیدگی نمی شود؟ و در چنان دادگاهی آیا می شود بدون مدرک و سند حرف زد؟ می شود الکی اقامه دعوی کرد و گفت که ایشان، یعنی زلزله بم، ۴۰ هزار نفر از مردم ما را کشته است؟ نباید شهر ویران شده بم را تا روز قیامت به عنوان مدرک و به همین حالت نگاه داریم تا بتوانیم علیه اش اقامه دعوی کنیم؟!
بدتر از اقدامی که ژاپنی ها در مورد بازسازی برق آسای جاده ها و پل های ویران شده کرده اند، حرف زدن شان در مورد فاجعه اتمی است. خودشان آمده اند و اعلام کرده اند که میزان رادیو اکتیو موجود در دریای نزدیک به نیروگاه هسته ای فوکوشیما، ده میلیون برابر میزان استاندارد است.
آخر کدام آدم عاقلی می آید چنین حرفی را می زند؟ کدام بقالی تا به حال گفته است ماست من ترش است که شما می گوئید؟ مگر هر خبری را باید اعلام کرد و هر آماری را باید ارائه کرد؟
تازه به فرض اینکه بخواهید آمار بدهید، یاد نگرفته اید که ۲ درصد را می شود گفت ۲۲ درصد و۱۰ درصد را می شود گفت ۶۳ درصد؟ پس شماها کی می خواهید چیز یاد بگیرید؟!
طرف دارد ازگرسنگی غش می کند ، رئیس جمهورما به او ثابت می کند که این غش وضعف ناشی ازپرخوری است !
ایشان به مردم ایران ثابت کرده اند که ماست سیاه است و شب همان روز است. آنهم نه با حرف، با سند و مدرک!
اگر خدای ناکرده و زبانم لال نیروگاه گشایش نیافته بوشهر دچار چنین وضعی شده بود، رئیس جمهورمان اعلام می کرد: میزان رادیو اکتیو خلیج فارس به خاطر انفجار نیروگاه اتمی آنقدر پائین آمده که ماهی ها برای خوردن یک قلپ رادیو اکتیو ناچارند به دریای ژاپن کوچ کنند!
اگر می خواهید به خوشبختی که ما ایرانی ها داریم دست پیدا کنید، یک کمی کله تان را به کار بیندازید، ببینید ما چه جوری کار می کنیم، چه حرف هائی می زنیم، چه آمارهائی می دهیم، بعد یاد بگیرید و تقلید کنید!
http://www.tahoorkotob.com/page.php?pid=5822*
سوریه با پیغام و پسغام شلوغ شد!
روزهای اولی که سوریه ـ عزیزدردانه مقاماتمان ـ نیز مثل تونس و یمن و اردن و مصر شلوغ شد، مقامات کشورمان جوری رفتارکردند که انگار حرف زدن در مورد تظاهرات مردم این کشور، ازگناهان کبیره است!
یواش یواش که خبر اعتراضات مردم جهانی شد و فیلم ها و عکس ها در یوتیوب به تماشا گذاشته شد و مردم سوریه مجسمه حافظ اسد کبیر را خراب کردند*، مقامات مملکت مان دیدند دیگر نمی شود هیچی نگفت. بنا براین تصمیم گرفتند چیزهائی بگویند اما چیزهائی که به صرفه و صلاح باشد.
بنابراین خبرگزاری فارس از قول یک مقام رسمی سوریه نوشت که علت اعتراض های اخیراین کشور پیام هائی بوده که از خارج می رسیده!
به گفته آن مقام تا روز اعلام خبر، بیش از یک میلیون پیام کوتاه از خارج سوریه به مردم این کشور ارسال شده و آنان را به اغتشاش دعوت کرده است که منبع بیشتر آنها اسرائیل بوده است.
یکی از معلمان سوری در یک گفتگوی تلفنی به خبرنگار ما گفت: درسته آقا، من داشتم به بچه ها دیکته می گفتم که دیدم تلفنم زنگ زد و یک پیامک برایم ارسال شد.
پیامک را که خواندم دیدم ای داد بیداد، خود رئیس جمهور اسرائیل باهام تماس گرفته و نوشته سلام عرض می کنم قربان. لطفن شما همین الان کلاس درستان را تعطیل کنید و بروید توی میدان شهر شروع کنید به تظاهرات کردن و شعار دادن .
معلم مذکور می گفت اول خواستم به روی خودم نیاورم، اما دیدم روی رئیس جمهور یک کشور را نمی شود زمین انداخت! بنابراین شروع کردم به خواندن شعر معروف فتیله، فردا تعطیله، بچه ها را فرستادم منزل و در حالی که با مشت های گره کرده شعار می دادم، کتم را پوشیدم و پریدم توی خیابان. عیب قضیه این بود که رئیس جمهور اسرائیل ننوشته بود چه شعاری بدهم، منهم هرچی به دهنم می آمد می گفتم، فریاد می زدم و می دویدم.
بعدها معلوم شد همان کسانی که آن یک میلیون پیامک را برای مردم سوریه فرستاده اند، یک پیامک هم برای بشار اسد رئیس جمهور سوریه فرستاده اند که: آقا به این هائی که ما فرستاده ایم توی خیابان تظاهرات کنند رحم نکنی ها، بزن درب و داغونشون کن و به همین دلیل رئیس جمهور سوریه نیز برای اطاعت از پیامک دریافتی، تاکنون عده ای را زده، عده ای را کشته و عده ای را دستگیرکرده است!
* http://www.youtube.com/watch?v=23RDSnbePUA
پرنده های ورپریده!
از روزی که مردم ایران خودشان را به آب و آتش زده اند که به دموکراسی و آزادی و رفاه دست پیدا کنند و خودشان را به دردسر انداخته اند، پرنده ها هم خیال کرده اند حلوا خیر می کنند و شروع کرده اند خودشان را به در و دیوار زدن و دردسر ایجاد کردن!
تقریباً ساعت پنج و نیم صبح سوم فرودین، مردم منطقه نارمک با صدای انفجار مهیبی از خواب پریدند و خیال کردند اتفاقی افتاده، اما چون فقط برق شان قطع شده بود و برای خودشان اتفاقی نیفتاده بود، یعنی جائی شان درد نگرفته بود، دوباره خوابیدند.
روز چهارشنبه، ایرنا گزارش کرد که دیروز صبح زود یک پرنده راه گم کرده که چشم و چار درست و حسابی نداشته، خودش را زده است به ترانس هوائی برق و آنرا منفجر کرده است!
هنوز مردم توی شش و بش این قضیه بودند که مگر پرنده فیل است که بتواند چنین کاری بکند و یک ترانسفور موتور هوائی را منفجر کند که خبرگزاری فارس گزارش کرد که نه خیر آقا، انفجار کوچکی که صدای مهیبی داشته! و باعث قطع برق شده انفجار یک کپسول گاز بوده.
خبرنگار ما که بلافاصله از محل بازدید کرده خبر واقعی را کشف و گزارش کرد که بعله، ساعت پنج و نیم صبح یکنفر داشته کباب کوبیده درست می کرده که به عنوان ناشتائی بخورد و برود سر کارش.
یک پرنده شکمو که از بوی کباب کوبیده از خود بی خود شده بود، شروع می کند به جیک جیک کردن و اینور و انور پریدن بلکه آقاهه یک بفرمائی بزند و یک سیخ کباب هم بگذارد جلوی او. متاسفانه از کباب خبری نمی شود و پرندهه تصمیم به یک عمل انتحاری می گیرد، می رود بالای پشت بام و از آنجا خود را با سرعت پرت می کند روی کپسول گاز و آن را منفجر می کند. متاسفانه تاکنون از سرنوشت کباب ها اطلاعی نرسیده است!
* میرزاتقی خان یکی از روزنامه نگاران و طنزنویسان پیشکسوت ایران و از همکاران تحریریه ی شهروند است.