آماندا لیندات، گزارشگر کانادایی، پس از ۱۵ ماه دستگیری توسط گروگانگیرها در کشور سومالی و تحمل شرایط "بسیار سرکوبگرانه" آزاد شد. این
شهروند ۱۲۵۸ ـ پنجشنبه ۳ دسامبر ۲۰۰۹
هنوز به خبر رهایی مازیار بهاری از دست گروگانگیرهای حاکم بر ایران عادت نکرده بودیم که خبر مشابه دیگری شادمان کرد: آماندا لیندات، گزارشگر کانادایی، پس از ۱۵ ماه دستگیری توسط گروگانگیرها در کشور سومالی و تحمل شرایط "بسیار سرکوبگرانه" (از جمله کتک خوردن و شکنجه شدن) آزاد شد. این روزنامهنگار ۲۸ سالهی آلبرتایی به همراه نیگل برانان، عکاس استرالیایی همکارش، آزاد شدند و به موگادیشو، پایتخت سومالی، و سپس نایروبی، پایتخت کنیا، رفتند. آماندا سپس خود را به خانوادهاش در سیلوان لیکِ آلبرتا رسانده است. این روزنامهنگار ماجراجو میخواهد چندین ماه را پیش خانوادهیی که دلش برای آنها خیلی تنگ شده بگذراند.
در میان شادی افراد بسیار از آزادی این دو روزنامهنگار در بند، نکتهای هست که بسیاری را نگران میکند: این دو تنها پس از پرداخت باج بسیار سنگین آزاد شدند. گروگانگیران از ابتدا خواهان یک میلیون دلار بودند ولی بعدا مبلغ باج را کاهش دادند. هنوز مبلغ دقیق پرداختی به گروگانگیران معلوم نیست ولی گفته ها از مبلغ حدود ۷۰۰ هزار دلار حکایت دارد. دولت کانادا بارها اعلام کرده مخالف پرداخت باج است. یکی از سخنگویان دفتر دیپاک اوبرا، نمایندهی محافظهکار مجلس، در مصاحبه با شهروند از موضع ایشان در مخالفت با پرداخت هرگونه باج خبر داد. گزارشها نشان میدهد که گروگانگیران مدام به آماندا میگفتند که باید خانوادهاش را راضی به پرداخت این مبلغ کند چرا که فکر میکردند همه کاناداییها اینقدر پول دارند. گزارش رسانههای استرالیایی نشان میدهد که میلیونری استرالیایی بخش بسیاری از این پول را پرداخت کرده است. سایر گزارشها نشان میدهد خانوادهی آماندا چند روز قبل وام مسکن بزرگی دریافت کردهاند که احتمال میرود قسمتی از آن خرج پرداخت باج شده باشد.
دان مکتیگ، نمایندهی لیبرال مجلس، که مدتهاست برای آزادی کاناداییهای محبوس در سراسر جهان لابی میکند عملکرد دولت در این زمینه را بسیار محدود دانسته است. آقای مکتیگ در مصاحبه با سی بی سی میگوید: "نظر اولیه من این بود که همکاری لازم بین وزارت امور خارجه، وزارت امنیت عمومی، سرویس اطلاعات امنیتی و پلیس فدرال کشور انجام نشده است. به نظر نمیآید به هیچ وجه موضوع را متعلق به خود دانسته باشند و خانواده عملا چارهای نداشت مگر دفاع از خودش". در واقع آقای مکتیگ و منتقدان دیگر، ضمن لزوم مخالفت با باج، معتقدند نقش فعالتر دولت میتوانست زودتر آزادی آماندا را تضمین کند. یکی از اعضای بالارتبهی انجمن روزنامهنگاران کانادا در مصاحبه با شهروند میگوید: "ما هم هر چه به دولت هارپر فشار آوردیم، انگار نه انگار که یک روزنامهنگار کانادایی را دارند در سومالی شکنجه میکنند. انگار اصلا برایشان مهم نبود".
روزهای سخت برای آماندا
آماندا لیندات نمونهی روزنامهنگاری جسور و ماجراجو است که هر خطری را برای گشتن جهان و گزارش از مناطق جنگی پذیرفته است. او تا به حال از صحنههای جنگ در آفریقا، عراق و افغانستان گزارش داده است. نکتهی نه چندان جالب در پروندهی او این است که چندین ماه برای پرس تی وی، ماهوارهی رسمی جمهوری اسلامی، از بغداد گزارش تهیه میکرده است، اما این هم نشان از همان ماجراجویی بسیار میدهد.
آماندا در ۲۰ اگوست ۲۰۰۹ برای شبکهی فرانسوی "فرانسه ۲۴" عازم موگادیشوی سومالی شد و در یکی از سفرهای خود درون کشور گروگان گرفته شد. او خود میگوید در ۱۱ خانه در شهرهای مختلف کشور نگهداری شده است و شکنجههای مختلفی تحمل کرده است. آماندا در مصاحبه با رسانهها گفته است که در تمام این مدت به امید دیدار با خانواده به آینده چشم میدوخته است. او در مصاحبه با سی تی وی نیوز میگوید: "چشمهایم را میبستم و سعی میکردم در ذهنم به جایی آفتابی فرار کنم. معمولا ونکوور را در ذهن داشتم و فکر میکردم دارم دور استنلی پارک میدوم".
خبر آزادی آماندا باعث خوشحالی جامعهی بینالمللی روزنامهنگاران شده است، اما مسالهی دریافت باج سنگین توسط گروگانگیرهای سومالی این پاسخ را مطرح میکند که آیا پرداخت باج میتواند به امری عادی بدل شود؟
نگرانی بزرگ و مشروع معترضان به این قضیه اینست که در صورت عادی شدن این امر، گروگانگیرها، و مثلا مواردی مثل دزدان دریایی شاخ آفریقا، میتوانند اعمال خود را به امید دریافت پول شدت بخشند. از طرفی در کشوری مثل سومالی که عملا دولت سقوط کرده و جنگسالاران محلی و دولتهای ناپذیرفته در جامعهی بینالملل (مثل سومالیلند) اوضاع را به دست دارند چه چارهی دیگری برای والدین نگران آماندا وجود داشته است؟ جالب اینجاست که عمر عبدالرشید علی شارمارک، نخستوزیر سومالی، در مصاحبه با تلویزیون سی تی وی گفته است: "فکر کنم چند بار نزدیک بود آزادش کنیم". اما بدون دخالت بیشتر دولت کانادا و جامعهی بینالملل، ظاهرا پرداخت باج تنها چارهی والدین بوده است.