شهروند ۱۱۸۱ـ ۱۲جون ۲۰۰۸

نشریه محترم شهروند
خواهشمند است این جوابیه را در رابطه با مقاله جناب فرید صفایی مندرج در نشریه شهروند، پنجم جون شماره ۱۱۸۰تحت عنوان “من ایرانی ام” درج فرمایید.

از نشانه‌های او (خداوند)، آفرینش زمین و آسمان و اختلاف زبانها و نژادها است، اینها آیات خداوند را برای انسان روشن می‌سازد (سوره روم آیه ۲۲).

بنده به علت ضیق وقت و فضای چاپ، بدون مقدمه چینی مستقیم به اصل موضوع می پردازم:
زبان مورد ادعائی تاتی آذری، و سایر منابع وابسته به شوونیسم هیچگونه وجود خارجی ندارد و لازم به ذکر است که این زبان اختراع احمد کسروی است، که ایشان نیم زبانهای تاتی و تالشی موجود در بعضی از روستاهای منطقه مرند که متکلمین آن حتی به چند هزار نفر هم نمی‌رسد را به عنوان زبان آذری تلقی کرده که گویا زبان باستانی آذربایجان نیز بوده است، البته این ادعاها به هیچ گونه پایگاه علمی وابسته نیست، چرا که کسی از گرامر، قواعد، دستور زبان، ‌صرف و نحو زبانی جعلی به نام تاتی آذری اطلاعی ندارد و قواعد آن را تدوین نکرده، از تاریخ رونق و ادامه حیات آن و کاربرد و قلمرو نفوذ ادعائی آن، فولکلور، داستان، افسانه و آثار برگزیده نظم و نثر یا … اثری ملموس ارائه نشده، از نقش زبان ادعائی در ادبیات فارسی و زبان ترکی و زبانهای دیگر، ماقبل و مابعد آن چیزی در بین نیست و اگر واقعاً هست در کجا تدریس می‌شود؟ کسی تا حال آن را یاد نگرفته و کسی یاد نداده و اگر وجود داشت، در هفتاد سال گذشته بدون شک در دانشکده‌های ادبیات خود، جزء دروس اجباری تدریس، و جزء مواد درسی مؤسسات عالی یا در برنامه درسی دبیرستانها قرار می‌گرفت.(۱)

از زبان ترکی در ایران آثار ارجمندی بر جای مانده که تعداد آنها بالغ بر صدها کتاب، رساله و اثر علمی، ادبی، فلسفی، شعر، نظم و نثر می‌باشد که بعضی از آثار عبارتند از: قوتاد، قوبیلیک، نهج الفرادیس، عتبه الحقایق، صحاح ‌العجم، اغوزنامه، دیوان الغات الترک محمود کاشغری و صدها اثر دیگر که طبعاً برای نوشتن آنها پشتوانه ادبی هزاران ساله لازم است که با فرض تات بودن ترکان آذربایجان نمی‌توان کتابهای خلق الساعه نوشت.
اما جالب تر اینکه حتی یک کتاب یا دیوان به زبان تاتی آذری وجود ندارد.(۲) ولی استحکام زبان ترکی تا آنجاست که توانست زبان عربی را که جزو زبانهای با قاعده و گسترده ی دنیاست پس از تسلط اعراب در آذربایجان، منزوی و مستحیل کند چنانچه زبان عربی وارد آذربایجان نشده و ادامه حیات نداده است.(۴)
همچنین مدافعان زبان تاتی آذربایجان، گاه سلجوقیان، گاه غزنویان، گاه مغولها و گاه صفویان را موجب تُرک شدن ترکهای آذربایجان می‌دانند، اما کسی که کمترین اطلاعی از تاریخ داشته باشد، به خوبی می‌داندکه مغولها از چین تا غرب آفریقا و از سیبری تا اقیانوس هند را تحت حکومت داشتند و خانهای مغول بر تمام آسیای میانه و هندوستان و ایران حکمرانی می‌کردند پس چرا مردم سایر مناطق غیر ترک زبان را ترک نکرده ‌اند؟ چگونه است که زبان مغولی را مستولی نکرده اند؟
سلجوقیان، غزنویان، اتابکان، صفویان که همگی ترک بودند در سایر نقاط ایران بیش از آذربایجان حکومت کرده ‌اند و پایتخت دیرپای صفویان و سلجوقیان، اصفهان بوده و شهرهای تبریز، مراغه و اردبیل کمتر به عنوان پایتخت حکومتهای فوق بوده، اما چرا در این بین فقط مردم آذربایجان ترک شده ولی مثلاً مردم اصفهان ترک نشده ‌اند و چگونه بعد از هفتاد سال تبلیغات با استفاده از بیت‌المال و وسایل ارتباطی پیشرفته و آموزش اجباری فارسی، ترکهای آذربایجان فارس نشده ‌اند، اما در زمان فلان شاه، با عدم وجود حتی یک صدم از این امکانات مردم غیر ترک یکباره ترک شده‌اند؟ و چرا اینگونه افراد در بررسی زبان مردم آذربایجان از زبان حداقل بیست و پنج میلیون آذربایجانی تُرک، چشم پوشی نموده و به گویش چند هزار نفر به لهجه‌های تاتی و هرزنی پناه می‌برند؟

الف) تاریخ آذربایجان:
اما به منظور بررسی زبان آذربایجان در طول تاریخ، در ابتدا به بررسی تاریخ اقوام و حکومتهایی که در آذربایجان بوده ‌اند می‌پردازیم. در مورد ملتهایی که قبلاً در آذربایجان زیسته‌ اند می‌توان به سومریان، ایلامیها، هوری‌ ها، آراتتاها، کاسسی ‌ها، قوتتی ‌ها، لولوبی‌ ها، اورارتوها، ایشغوزها (ایسکیت‌ها)، مانناها، گیلزان‌ها، کاسپی ‌ها و … اشاره کرد که زبان تمامی آنها التصاقی و جزو خانواده زبانهای ترکی بوده.(۴) از این میان سومریها، ایلامیها و هوری ‌ها اقوامی بودند که اولین تمدنها و مدنیتها را روی زمین بنا نهادند.
با توجه به کتب ارزشمندی چون کتابهای پی‌یئرآمیه، دکتر ضیاء صدر، پروفسور دکتر زهتابی و … می‌توان به صراحت گفت که آذربایجان از حدود هفت هزار سال قبل جایگاه تمدنهای نامبرده است. در این مورد نیز چندی پیش یک هیأت باستانشناسی آمریکایی ـ ایرانی در تپه حسنلو به کشفهای ارزشمندی دست یافتند. رهبر این هیأت (رابرت دالسون) بعد از تحقیقات فراوان، تاریخ این منطقه را به ده دوره تقسیم کرد که اولین دوره حدود ۶۰۰۰ سال قبل از میلاد و چهارمین دوره مربوط به ۱۳۰۰ سال قبل از میلاد تا ۸۰۰ سال قبل از میلاد است، که اولین دوره مربوط به هوریها و آخرین دوره مربوط به مانناها می‌باشد. (۵)
۱ ـ جایگاه اصلی هوریها در هزاره سوم و چهارم در آذربایجان و مناطقی از قسمتهای شمالی زاگرس و کوههای توروس بود. (۶)
همچنین از ربع سوم هزاره قبل از میلاد (۲۴۰۰ سال قبل از میلاد) سند نوشته ‌ای به دست آمده که با الفبای اککد و به زبان التصاقی هوری بوده که این سند متعلق به یکی از پادشاهان هوری به نام تیشاری می‌باشد و نیز نام یکی دیگر از پادشاهان هوریها به نام ساشانار که در ۱۴۵۰ سال قبل از میلاد حکومت می‌کرده نیز معلوم است.(۷)
۲ ـ کاسسی ‌ها: درست است که کاسسی‌ ها در آذربایجان نبودند ولی در همسایگی آنها می‌زیستند. و تقریباً ۳۰۰۰ سال قبل از میلاد مابین ایلام و مناطقی از آذربایجان ساکن بودند (۸) و به دلیل همزبانی و ارتباط سیاسی، فرهنگی، اجتماعی تاثیر زیادی در تاریخ آذربایجان داشته ‌اند.
۳ ـ قوتتی‌ ها در ۲۸۰۰ سال قبل از میلاد و لولوبی ‌ها ۲۵۰۰ سال قبل از میلاد در شرق و جنوب دریاچه ارومیه و قزوین و همدان ساکن بوده و حکومت کرده ‌اند.(۹)
۴ ـ اورارتوها ۱۰۰۰ سال قبل از میلاد در آناتولی و پیرامون دریاچه وان و کوههای زاگرس و اطراف دریاچه ارومیه و شهرهای ماکو و نخجوان امروزی صاحب تمدن بوده ‌اند.(۱۰)
۵ ـ در اوایل عصر ۱۹ قبل از میلاد، قبایل مانناها با به هم پیوستن، دولت بزرگی در آذربایجان به وجود آورده و حکومت کرده ‌اند.(۱۱)
۶ ـ مادها که اولادهای قوتتی‌ ها و لولوبی‌ ها بودند ۶۷۰ سال قبل از میلاد با ائتلاف با مانناها حکومتی قدرتمند به وجود آوردند که همدان، اراک، ساوه، زرند، سونقور، کاشان، قم ، قزوین ، زنجان و … تحت حاکمیت آنها بوده.(۱۲)
و اما در مورد زبان، همچنین ارتباط زبانی مادها و سومربها دیاکونوف در فصل ۴۲ کتاب خود می‌نویسد که در لیست نامهای شاهان ماد یعنی قوتتی ‌ها، به نامهایی بر می‌خوریم که در لیست نام شاهان سومر است.
از دیگر همسایگان مادها که همزمان با آنها بوده و زبان هردوی آنها از یک خانواده است می‌توان به ایشغوزها اشاره کرد که در قرنهای ۷ و ۸ قبل از میلاد در قسمتهایی از آذربایجان زندگی کرده ‌اند.
به رغم عقیده شایع مبنی براینکه، مادها را نوه یک قبیله منفرد می داند، که به اصطلاح از سایر آرینها جدا شده و در آذربایجان ساکن شده ‌اند، منابع مربوط به تاریخ ماد فوق العاده ناچیز است. منابع آشوری از قرن هفتم تا قرن نهم قبل از میلاد نه تنها برای احیای تاریخ باستان آذربایجان کافی است، بلکه جزئیات مهمی را نیز روشن می‌سازد. با تغییر و تحولات در اوضاع سیاسی آن روزگار در آذربایجان، هفت قبیله آذربایجان باستان که قبلاً جزو اتحادیه ماننا و اورارتو و ساکایی بودند اتحادیه ‌ای تشکیل دادند که بعدها یونانیان باستان آنها را میدیا نامیدند آنچه ما ماد می‌نامیم، این قبایل را هرودوت تاریخ نگار یونانی چنین نام می‌برد:
۱ – بوآسای Bousai
۲ – پارتلاکئنوی
Parelakenoi
۳ – آستروخات
Stroukhotes
۴ – مغ
Magai
۵ – بودیو
Boudioi
۶ – آری زانتوی
Ariazantoi
۷ – مید
Mid
و نیز مطالعه نامهای شهرها و ولایات ماد نشان می‌دهد که آنان پروترک هستند.

ب) زبان آذربایجان:
طبق تقسیم بندی متخصصان زبان‌شناس، کل زبانهای موجود در دنیا به چند شاخه تقسیم بندی می‌شود(۱۳)
۱ – زبانهای التصاقی که تمام زبانهای مربوطه به خانواده زبان ترکی در این شاخه قرار دارند.
۲ – زبانهای تحلیلی که از مهمترین زبان این شاخه می‌توان به زبان عربی اشاره کرد .(۱۴)
۳ – زبانهای هجایی که از شاخص‌ترین زبانهای این شاخه نیز می‌توان به زبان چینی اشاره کرد.
۴ – زبانهای اروپایی و اسلاوی
۵ – زبانهای هند و ایرانی
۶ – زبانهای آفریقایی
حال با توجه به این تقسیم‌بندی و با توجه به اسناد تاریخی و علمی به بررسی نوع زبان اقوام ساکن در آذربایجان می‌پردازیم.
طبق تحقیقات هومئل زبانهای ایلام و سومر از یک پایه و جزو زبانهای اورال ـ آلتایی (التصاقی) است.(۱۵) زبانهای هوری و لولوبی نیز نه، تحلیلی و نه هجایی بوده، بلکه آنها نیز جزو زبانهای التصاقی می‌باشند.(۱۶)
همچنین طبق نظریه ماراک دئمیکین (آکادئمیکین) زبان کاسسی ‌ها، ایلامی‌ ها، قوتتی ‌ها، مادها و مانناها نیز التصاقی بود.(۱۷)
زبانهای قوتتی ‌ها، لولوبی ‌ها همانند بوده و با زبانهای اورارتوها و هوری‌ها خویشاوند می ‌باشند.(۱۸)
همچنین اپرت باستان شناس فرانسوی نیز بر ترکی (التصاقی) آلتایی بودن زبان مادها اشاره می‌کند. در جایی دیگر دیاکونوف می‌نویسد زبان اشکانیان نیز همانند زبان مادها و از خانواده زبانهای التصاقی بوده.(۱۹) بدین ترتیب است که از ۷۰۰۰ سال تا ۲۵۰۰ سال قبل یعنی مدت ۴۵۰۰ سال به طور مطلق در منطقه جغرافیایی آذربایجان تنها و تنها اقوام التصاقی زبان (ترک) زندگی و حکومت کرده ‌اند. همچنین اگر تاریخ بعد از ۲۵۰۰ سال قبل از میلاد را بررسی کنیم باز آذربایجان در بیشتر مقاطع تاریخی مستقل از حکومت ‌های دیگر منطقه بوده، به طوری که در زمان هخامنشیان آذربایجان در مقابل آنان سرفرود نیاورده و تا سرنگونی این حکومت، تمام فرهنگها و آداب و سنن و زبان خود را حفظ کرد.
در زمان سلوکیان نیز کل آذربایجان مستقل از حکومت سلوکیان بوده و اسکندر نتوانست آذربایجان را به تصرف درآورد.(۲۰) و در این مورد استرابو جغرافیدان یونانی می‌نویسد: در زمان حمله اسکندر، سرداری به نام آتوروپات آذربایجان را از چنگ اندازی اسکندر محفوظ نگهداشت.(۲۱)
در زمان ساسانیان نیز آذربایجان مستقل بوده و حتی بعد از شاپور دوم، ساسانیان با هیتی‌ها (هیاطله) پیمان اتحاد بستند تا در شمالغرب با روم بجنگد.(۲۲) بعد از اسلام نیز ترکان اغوز که شمشیر اسلام نامیده می‌شده ‌اند، در آذربایجان حکومت قدرتمندی بنا کرده و با ملازگرد مبارزه کرده(۲۳) و توسط آلپ ارسلان ضربه سنگینی به آنها وارد آوردند. بعد از اغوزها نیز حکومتهایی که در آذربایجان و گاهی در مناطقی از ایران حکومت می‌کرده‌اند. از جمله غزنویان، سلجوقیان، خوارزمشاهیان، مغولها، اتابکیان، تاتارها، آق ‌قویونلوها، قره ‌قویونلوها، صفویان، افشاریان و قاجارها تماماً ترک زبان (التصاقی) هستند.
در مورد ترکی بودن زبان مردم آذربایجان اسناد و مدارک بسیار زیادی موجود است، مثلاً: دیونیوس پریگت جغرافی‌نگار و شاعر یونانی سده چهار میلادی ترک زبانان را ساکن اصلی این منطقه می‌داند و نیز محمد عوفی در ذکر خلافت عمربن عبدالعزیز که از سال ۹۹ تا ۱۰۱ هجری ادامه داشت، از قیام بیست هزار ترک آذربایجانی سخن می‌گوید. (۲۴)
همچنین اخبار موثق عبیدبن‌شریعه جرهومی که شخص معمر و محترم در دربار اموی بوده در حضور معاویه سخن می‌گوید: (آذربایجان از سرزمین ترکان است) و این خبر را طبری و به نقل از او بلعمی و حمزه اصفهانی و ابن اثیر در کتابهای تاریخ بلعمی، تاریخ طبری، تاریخ پیامبران و الکامل گزارش کرده‌اند که از متون معتبر اسلامی به شمار می‌روند. (۲۵)
از دیگر محققانی که آذربایجان را به عنوان سرزمین ترکها نام می‌برند می‌توان : ژ . اوپر، قرتیز هومئل، ا . م . محمد اوف، ت . حاجی یف، گ . ا . ملیکشویلی، ع . دمیرچی‌زاده، تیمور پیر هاشمی، یامپولسکی، ی . ک . یوسف‌اف، یومینوس، وروشل گوگازیان، زکی ولید دوغان، پروفسور دکتر محمد تقی زهتابی و دهها محقق و دانشمند را نام برد.
در این میان بهتر است به نظر یامپولسکی نیز اشاره کرد که می‌گوید: ترکها در اطراف دریاچه ارومیه زندگی می‌کنند و آشوریها آنها را توروک türük (یامون توروک به معنی ترکهای نیرومند) نام برده ‌اند و در سنگ نوشته ‌های اورارتوئی هم سخن از قومی به نام توریخی رفته که در آذربایجان می‌زیستند. (اوایل هزاره قبل از میلاد) و می‌گوید توروکها یا توریخی‌ها همان ترکها هستند.(۲۶)
به هر حال ترک بودن ملت آذربایجان از هزاران سال قبل بر همه کس مسلم می‌باشد و دیگر نیاز به توضیح اضافی احساس نمی‌شود.
با توجه به اسنادی که از تعداد کمی از آنها در این مقاله استفاده شده، بهتر است نویسنده محترم، تاریخ را با دیدی بدون تعصب و به دور از هر گونه گرایش‌ مورد ملاحظه قرار داده و ایرانی بودن را نه با معیار فارس بودن، بلکه با معیارها و تعاریف جدید بسنجند، همچنین یادآوری کوچکی به نویسنده محترم دارم و آن اینکه با توجه به مقاله ایشان که در قسمتی از آن اشاراتی به نژاد مردم آذربایجان داشته اند، بهتر است در نظر داشته باشند که به هیچوجه نژاد یک ملت نشانگر زبان خاصی برای آن ملت نیست، چرا که در آن صورت در دنیا فقط چند زبان وجود داشت، نه هزاران زبان زنده کنونی و از بین رفته قبلی، تاکید بر نژاد، فجایع جبران ناپذیری چون وقایع آلمان نازی را بر بشر متمدن کنونی تحمیل خواهد کرد.

منابع:
۱ و۲– نقدی بر کتاب زبان آذری نوشته دکتر جواد هیئت
۳ – سلماس در مسیر تاریخ ده هزار ساله – توحید ملک زاده.
۴ – تاریخ دیرین ترکان ایران – پروفسور دکتر زهتابی و تاریخ ایلام – پی یئر آمیه (ترجمه شیرین بیانی) صفحات ۳ ، ۵۰ ، ۵۱ ،۶۰، ۶۶ .
۵ – آذربایجان در سیر تاریخ – صفحه ۲۶۲ – تاریخ دیرین ترکان ایران – پرفسور زهتابی .
۶ و۷– تاریخ دیرین ترکان ایران – پروفسور دکتر زهتابی صفحه ۹۵و ۹۴ .
۸ و۹– تاریخ ماد- دیاکونوف صفحه ۱۰۰ و۲۱۰.
۱۰ – تاریخ دیرین ترکان ایران- پروفسور دکتر زهتابی.
۱۱ – تاریخ آذربایجان – آ.ن قلی اوف صفحه ۱۷ .
۱۲ – تاریخ دیرین ترکان ایران- پروفسور دکتر زهتابی صفحه۲۶۴.
۱۳ – زبان ترکی و لهجه‌های آن – دکتر جواد هیئت صفحه ۲۵ .
۱۴ – تحقیقات سازمان یونسکو در مورد زبانهای دنیا – هفته نامه امید زنجان چهارشنبه ۲۰ خرداد ۷۸ شماره ۲۸۶ صفحه ۳ .
۱۵ – سیری در تاریخ زبان و لهجه‌های ترکی دکتر جواد هیئت صفحه ۲۱ .
۱۶ – تاریخ ماد – دیاکونوف صفحه ۱۰۱ .
۱۷ – تاریخ دیرین ترکان ایران – پروفسور دکتر زهتابی صفحه۲۵۴ .
۱۸ – تاریخ ماد – دیاکونوف صفحه ۹۹ – و تاریخ دیرین ترکان ایران صفحه ۹۵ .
۱۹ – اشکانیان – دیاکونوف، ترجمه کشاورز صفحه ۱۱۶ .
۲۰ – اشکانیان – دیاکونوف صفحه ۸ .
۲۱ – تاریخ ارومیه – احمد کاویانپور ص ۵۵ – ۵۴ .
۲۲ – تاریخ اجتماعی ایران – مرتضی راوندی صفحه ۶۱۶ – ۶۱۱.
۲۳ – غیاث اللغات- صفحه ۶۳۳ .
۲۴– مروج الذهب- جلد اول صفحه ۲۳۱ .
۲۵ – تاریخ گزیده حمدالله مستوفی به اهتمام دکتر عبدالحسین نوابی – موسسه انتشارات امیرکبیر، تهران ۱۳۶۶ صفحه ۳۰ .
۲۶ – روزنامه جام جم – صفحه ۷ – پنج‌شنبه ۲ خرداد ۱۳۸۱ / سال سوم / شماره ۵۸۶ .