شهروند ۱۱۷۷ ـ ۱۵ می۲۰۰۸
روزی نیست که در گوشه ای از گیتی فاجعه ای زیست محیطی به انسان و جهان زیان نرساند.
در آمریکا توفانها و گردبادها و بارانهای سیل آسا بیش از هر زمانی ویرانی و قربانی گرفته است. پل ها ویران می شوند از خانه ها چیزی بر جای نمی ماند، جاده ها از روی زمین به دل آن فرو می ریزند. و حالا زلزله و گردباد و مصیبت های دیگر هم بر این همه افزوده شده است. به راستی چرا بشر دارد این همه قربانی می دهد؟
آیا تنها دست قهار طبیعت است که دارد به آدمی درس می دهد که این همه علیه محیط زیست عمل نکند. یا نه، خصلت طبیعت قهر و قربانی گرفتن بوده و همچنان هست. برخی بازیهای او را بشر شناسایی کرده و برایشان راه گریز پیدا کرده است. برخی دیگر یا شناسایی نشده اند یا ظاهرا راه گریزی برای بشر وجود ندارد.
راست ماجرا اما آن است که هر چه بر سر آدمی می آید به خاطر بی حرمتی ها و صدماتی ست که به محیط زیست رسانده و همچنان می رساند. در برمه اگر صدها هزار نفر قربانی شده اند و همچنان قربانی گیری ادامه دارد، برای این است که بشر معاصر حاضر نیست دست از منفعت موقت خویش بشوید و هر روز زخم و ضربه ی دیگری بر محیط زیست وارد می کند.
جای دور نرویم هم دولت آقای هارپر در کانادا و هم دولت ۸ ساله ی آقای بوش در آمریکا حاضر نیستند به خاطر محیط زیست و گازهای گلخانه ای با پیمان هایی مانند کیوتو همکاری کنند. در اروپا هم همین دوگانگی هست، هر چند اروپایی ها در کل بهتر از آمریکای شمالی با موضوع برخورد کرده اند. اما در جهان سوم ماجرا بیشتر به لطیفه می ماند تا فاجعه ای که هر لحظه گروهی از مردمان و گوشه ای از جهان را درون دالان دراز و دهان گشاد خواهد کشید.
دولتها حاضر به دیدن دامنه ی مصیبت نیستند. اگر ما مردم از آنها نخواهیم و به روشنی وظایف شان را گوشزد نکنیم احتمالا زمین از گرما و گازهای مسموم دلش خواهد ترکید و اگر نه همه ی ما را که جماعت بزرگیمان را قربانی خواهد گرفت.
ماجرای محیط زیست و دل داغ مادر جهان ـ زمین ـ با فاجعه هایی که هر روز در بخشی از جهان شاهد آن هستیم را نباید دست کم گرفت.
دیروز مرگ در برمه بارید، امروز در چین داس مرگ زندگی درو کرده است. پیش از این ها در فلوریدا و شهرها و ایالت های آمریکا بشر قربانی نادانی رهبران و تصمیم گیرندگان خود شده است.
شک نکنیم اگر چاره ای برای حفظ و حراست از محیط زیست اندیشیده نشود، هیچ جای زمین در امان نخواهد ماند. حراست از زمین که خانه بشر است، که مادر آدمی است، که اگر بیمار و زار شود بشر با او خواهد مرد، کاری ست که تنها از همدلی و همکاری و آمادگی همه ی ما مردمان برای مراقبت از او میسر است.
به زمین و روح او حرمت بگذاریم. با محیط زیست رفتاری کنیم که به سلامت او بیانجامد و از هر عملی که به سلامت و شادابی محیط زیست صدمه برساند پرهیز کنیم و بدانیم که اگر فردا مادر جهان ما زمین دلش بترکد هیچکس از این مصیبت بی بهره نخواهد ماند. با طبیعت و زمین و محیط زیست مهربانانه و مسئولانه رفتار و کردار کنیم. شاید جهان برای نسل های آینده جای بهتری شود.