ایرانگردی
سپندارمذ پاسبان تو باد
خرد جان روشن روان تو باد
(فردوسی)
دانشگاه معتبر، رصدخانه فعال و آثار باستانی سه عامل مهمی بود که مرا به پایتخت افسانهای شعر و ادب فرهنگ و تمدن ایرانی، شهر زیبای شیراز کشانید. تنفس در شمیم بهارنارنج شهر گل و بلبل و رازونیازهای شبانه بر سر مزار حافظ، فرصتی نبود که هرروزه و در زندگی هر کسی پیش بیاید. دانشجویی در دانشکده مهندسی دانشگاه شیراز، برای من که عاشق دیدنی های طبیعی و باستانی ایران هستم، فرصتی مغتنم پیش آورد تا کاوشگر منطقه باستانی فارس، که خواستگاه و رویشگاه تمدن ایران باستان در دوران شکوهمند هخامنشی و ساسانی بوده است، باشم.
در این گشتوگذارها بود که برای نخستین بار به شاهد و سندی ارزشمند درباره جایگاه والای مقام زن در ایران باستان و بزرگداشت و احترام به او برخوردم. برمدلک به معنای چشمه عشاق آمیزهای از احترام و عشق است. سنگ نگارهای با حال و هوای عاشقانه که یادآور داستان دلدادگی خسرو و شیرین است. یک مرد در کمال فروتنی، شاخه گلی را به زنی که بیگمان دلبند اوست، پیشکش میکند. دانشمند بزرگ ایرانی، ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه آورده است که ایرانیان باستان روز پنجم اسفند را روز بزرگداشت زن و زمین میدانستند.
نگارههای سنگتراش برمدلک، اثری هنرمندانه از فرهادان دوران شکوهمند ساسانی، در پایان راه و اینک خیابان کفترک و در چهار کیلومتری تالار قصر ابونصر، در دل کوهی که از زیر آن چشمه جوشان و پر خروشی جاری میشود، قرار گرفته است. آب این چشمه از شکاف کوه خارج شده و دردامنهٔ کوه، تالابی را تشکیل میدهد. پیرامون این آبگیر را نیزار انبوهی فراگرفته است.
سرواژه بَرم
واژه بَرم در زبان پهلوی به معنی استخر، چشمه یا تالاب و همچنین سبزی و مرغزار آمده است. مانند برم شش پیر و برم فیروز در شهرستان سپیدان فارس. برم شور پایین و بالا که روستاهایی هستند پیرامون دریاچه مهارلو(ماهلو) در خاور شیراز و هفت برم که منطقهایست در نزدیکی دشت ارژن و آن شامل هفت برم دائمی و فصلی است. واژه برم در گفتار عامیانه مردم فارس در موارد بسیاری از جمله در اصطلاحات کشاورزی و مثلها و متلها به کار میرود. واژهای دیگر با معنیای نزدیک به معنی برم که آن هم در فارس به کار میرود، قمپ یا غمپ یا گمپ یا گپ است. مانند غمپ آتشکده فسا و غمپ آتشکده فیروزآباد که چشمهها و مرغزارهایی در کنار آتشکدههای فسا و فیروزآباد هستند. نام پارسی جزیره ابوموسی در دوران ساسانی، گَپ سبزو بوده است.
واژه دِلَک
دل معنی عشق را میدهد. حرف کاف که در آخر نام دل دیده میشود کاف دوست داشتن است. در همه جای فارس و به ویژه در دشت شیراز از این نوع کاف در دنباله نام روستاها فراوان دیده میشود. مانند قندیلک، بابونک، کوشکک، پُدُنک، نیلگونک، پالونک (پالودهک)، باغک، بیدک، چاهک، رزک، دشتک، پرگانک، زرغونک، رودک، دهک و کفترک.
سنگنگارهها
در بالای تالاب برم دلک، در فاصله حدود ۶ متری از سطح زمین، سه نقش برجسته نزدیک به هم اما جدا از یکدیگر از دوران شکوهمند ساسانی، روی کوه کنده شده است. هنگامی که رو به کوه و رو به روی نقشها بایستیم سه قاب یا تاقچه میبینیم که از راست به چپ در قاب اولی و دومی هر یک تصویر یک مرد و در قاب سوم تصویر یک مرد و یک زن تراشیده شده است. در این قاب مرد گُلی را در دست راستش گرفته و به زن میدهد. زن یک دستش را دراز کرده تا گل را بگیرد و دست دیگرش را که در آستین پنهان است پیش دهانش گرفته است. یک متن به خط و زبان پهلوی زیر بازوی زن کنده شده ولی آنچنان آسیب دیده که دیگر خوانا نیست. این چهار تن همگی سرهاشان با چهار تاج یا کلاه متفاوت پوشیده است. مرد شماره یک کلاهی پارچهای یا نمدی به سر دارد که بالای آن تیغهای است. مرد شماره دو تاجی بزرگ و کروی بر سر دارد. مرد شماره سه کلاه یا تاجی نسبتا بزرگ که بخش پیشین آن مقداری پیش آمده بر سر دارد. و زن که شخص شماره چهار است موهای بافته شده خود با نیم تاجی در بالا و نوارها و رشتههای پارچهای که در پشت سر گره خورده و دنباله آن افشان است در پایین پوشانده است.
نقشها در قابهای کمابیش قائم قرار دارند و مقیاس نقشهای کندهکاری شده تقریبا یک به یک است. یعنی قد و قامت نقشها کمابیش به اندازه بلندی انسان معمولی است.
نگاره تنگ قندیل کازرون
سنگتراش دیگری که در پیوند تنگاتنگ با نگاره برمدلک قرار دارد، سنگنگاره تنگ قندیل است. در تنگ قندیل کازرون، در میانه راه ممسنی و چنارشاهیجان، نیز نقشی از دوران ساسانی وجود دارد که یک مرد (شاهپور یکم) گلی را به یک زن (آذرآناهید) که بیگمان باید دلآرام و دلبند او باشد هدیه می دهد. به گمانی دیگر این بهرام دوم است که در روز زن، سپندارمذگان، همسر خود شاهپوردختک را در پیش چشم مردمان ارج مینهد. همانگونه که در سکههای برجای مانده، همواره بهرام در کنار شاهپوردختک نقش شده است.
دلآرامی که داری دل در او بند/ دگر چشم از همه عالم فرو بند (حافظ)
در این سنگ نگارهها ما با فرهنگ مهرورزانه و عاشقانه روبه رو هستیم. زنی و مردی برابر و در کنار یکدیگر، همین جُستار این نگارهها را بیهمتاترین و زیباترین نگارههای ساسانی کرده و قلم بطلان بر گفتههای یاوهگویان و کژاندیشانی میکشد که زنستیزی خود را در زیر دروغهایی که به ایرانیان باستان نسبت میدهند پنهان میسازند. در ایران باستان و در حدود یک هزار و ششصد سال پیش، فرمانروای ایران در پیش چشم مردمان به همسر خود گلی اهدا میکند تا مردان این سرزمین بیاموزند که باید با زنانشان چگونه رفتار کنند. تا بدانند که جایگاه زن در چه پایهایست. رسمی که تا سدهها پس از فروپاشی دودمان فرهیخته ساسانیان، کمابیش و جسته و گریخته در گوشه و کنار این سرزمین عشقآفرین برگزار میشده است. استاد “خشایار فرشید” از این سنگنگارهها طرحی بسیار زیبا کشیدهاند که پیوست این نوشتار است.
جشن «سپندارمذگان» یا «اسفندگان»، روز بزرگداشت و گرامیداشت زنان در ایران باستان بوده و این روز به نام «مردگیران» یا «مژدهگیران» یا «مزدگیران» (= هدیه گرفتن از مردان) نیز در ادبیات فارسی به کار رفته است.
برم دلک در دیدگاه مورخان
حاج میرزا حسن حسینی فسایی در کتاب فارسنامه ناصری مینویسد: دو فرسخ مشرقی شیراز در سینه کوهی چهار صورت بر سنگ نقش کردهاند. دو صورت در طاقچهای، دو صورت دیگر هم در طاقچهای دیگر و در دامنه این کوه نیزار و چشمه آب و چندین درخت بید است و تمثال آن چهار صورت در برگ آینده این کتاب نوشته شود.
محمد نصیر فرصت شیرازی روز ۲۲ مهر سال ۱۲۶۸ هجری خورشیدی از آثار تاریخی تخت ابونصر و در ادامه آن از برم دلک در خاور شیراز بازدید کرد و حاصل بازدید خود را که دو تابلو نقاشی از آثار تاریخی و شرح چشمه برم دلک همراه با توضیحاتی درباره نقش برجستههای برمدلک است در کتاب آثار عجم به ثبت رساند و از خود به یادگار گذاشت.
* جعفر سپهری مدرس کامپیوتر در دانشگاه های آزاد، جامع علمی کاربردی و پیام نور و مدرس رسمی فدراسیون کوهنوردی و صعودهای ورزشی در زمینه “هواشناسی کوهستان” بوده است. او صدها مقاله در زمینه ی ایران شناسی و تاریخ علم در ایران به چاپ رسانده . سپهری از سال ۲۰۱۴ به کانادا مهاجرت کرده است.
besiyar ziba
moafagh bashid
m2kb