شهروند ـ فرح طاهری: هفتادمین نشست کانون کتاب تورنتو، نگاهی داشت به کاریکاتور در ایران، از آغاز تا امروز. سخنران این برنامه احمد سخاورز از پیشکسوتان هنر کاریکاتور در ایران بود.
سعید حریری، از کانون کتاب تورنتو، سخنران را معرفی کرد.
احمد سخاورز هنرمند برجسته گرافیست، کاریکاتوریست، نقاش و مجسمه ساز ساکن کاناداست.
آشنایی سخاورز با طراحی و هنر از کودکی آغاز شد. تنها کودک خانواده بود و تنهایی اش را نشریاتی چون توفیق و حاجی بابا پر می کرد. در سال ۴۲ برای کارآموزی به موسسه توفیق رفت و همین شروعی برای همکاری چند دهه ای او با مطبوعات از جمله فردوسی، امید ایران، حاجی بابا، توفیق، کاریکاتور، آهنگر و نشریات روزنامه اطلاعات شد. سخاورز فارغ التحصیل رشته ادبیات انگلیسی از موسسه عالی ادبیات و زبان های خارجی و هنرمندی خودآموخته است.
او در سال ۱۳۵۸ که برنده جایزه کاریکاتور در مونتریال کانادا شد به کانادا آمد و ماندگار شد. با نشریات کانادایی همچون تورنتوسان همکاری کرد و همچنین با نشریات خارج کشور همچون آهنگر، اصغرآقا، شهروند و … همکاری داشته است.
سخاورز بعدها به نقاشی و مجسمه سازی رو آورد. دورههای تخصصی مجسمه سازی و قالبگیری را به مدت سه سال در مدرسه عالی هنر انتاریو گذراند.
امضای مشهور احمد سخاورز کلاغی ست که چون شاهدی بر کنار کارهایش نشسته است.
آثار احمد سخاورز، پیش و پس از انقلاب، در نمایشگاههای متعدد جهانی به نمایش درآمده و در بسیاری از نشریات معتبر منتشر شده است.
سخاورز در آغاز فرق بین کاریکاتور و کارتون را گفت. کارتون کاغذهایی بوده که در نقاشی های دیواری قرون وسطا، طرح اولیه کار را روی آن می کشیدند و با سوراخ کردن کاغذ و استفاده از گرد ذغال، طرح را روی دیوار منتقل می کردند.
رد پای کاریکاتور را برای اولین بار در کارهای لئوناردو داوینچی(۱۵۱۹-۱۴۵۲) می شود پیدا کرد. چهره های اغراق شده ی او اولین نمونه هایی ست که از کاریکاتور داریم.
از اونوره دومیه (۱۸۷۹-۱۸۰۸) به عنوان بنیانگزار کاریکاتور مدرن چهره در اروپا یاد می شود. طرح های او در نشریه ی فرانسوی شری وری در پاریس منتشر می شد.
نشریه ی پانچ، برای اولین بار کاریکاتور را به مفهومی که ما استفاده می کنیم، به کار برد. این نشریه تا سال ۲۰۰۲ منتشر می شد.
در ایران، کاریکاتور با نشریه ملانصرالدین که در خارج ایران و در آذربایجان منتشر می شد، شناخته شد. این نشریه که بنیانگزارش جلیل محمد قلی زاده بود، از ۱۹۰۶ تا ۱۹۳۱ به زبان های ترکی، روسی و گاهی هم فارسی منتشر و در ایران هم توزیع می شد.
اولین کاریکاتورهایی که ایرانی ها با آن برخورد کردند از طریق همین نشریه بود. روتر و شلینگ دو آلمانی تبار بزرگ شده ی آذربایجان، کاریکاتورهایشان در ملانصرالدین چاپ می شد. سوژه های ملانصرالدین در ارتباط با مسائل سیاسی و اجتماعی بود.
سخاورز، با استفاده از اسلاید، نمونه هایی از کاریکاتورها را به نمایش می گذاشت، و اگر غیر از این بود، توصیف و یا درک کاریکاتورهایی که هر یک ویژگی های خاصی داشت، بسیار سخت می شد.
سخاورز با اشاره به اینکه، خود از دهه ی چهل در حوزه ی هنر کاریکاتور حضور داشته، گفت که منبع اطلاعاتش کتاب “هفتاد سال کاریکاتور ایران” نوشته حمید ساحر است.
اولین نشریه ای که در ایران کاریکاتور چاپ می کند، روزنامه آذربایجان است با مدیر مسئولی میرزاآقا بلوری که در سال ۱۳۲۵ تا ۲۶ قمری در تبریز منتشر می شد.
کاراکتر حیوانات برای اولین بار در نشریه حشرات الارض به کار برده شد. شکل کاریکاتورهای این دو نشریه، هنوز کپی کارهای ملانصرالدین بود.
کاریکاتوریست نشریه باباشمل به مدیر مسئولی رضا گنجه ای که از سال ۱۳۲۲ تا ۱۳۲۵ خورشیدی منتشر می شد، بهرام داوری بود که نقش عمده ای دارد در به وجود آوردن کاریکاتور به سبک ایرانی.
از دیگر نشریاتی که کاریکاتور چاپ می کردند، نشریه ناهید (میرزا ابراهیم خان ناهید) و نشریه چلنگر(محمدعلی افراشته) بودند.
به گفته ی سخاورز، توفیق که در دو دوره ی مختلف، ۱۳۲۰-۱۳۰۰ به مدیر مسئولی حسین توفیق و ۱۳۵۰-۱۳۳۷ به مدیر مسئولی حسن توفیق و همکاری با عباس و حسین توفیق چاپ می شد، نشریه ای کاریکاتوری ست که اهمیتش برای به وجود آوردن شکل و فرم کار روزنامه ای است.
سخاورز افزود: تمام کاریکاتوریست های همدوره ی من، درمبخش، محصص و لطیفی، کارهایمان را از توفیق شروع کردیم.
سخاورز به ویژگی های کار در توفیق اشاره کرد و گفت: تلاش این بود که همه یک جور کار کنند، که این به کار کاریکاتوریست لطمه می زد، چون آزادی سبک کار به کاریکاتوریست داده نمی شد.
سخاورز از هادی خرسندی، کامبیز درمبخش، منوچهر محجوبی و سنگسری یاد کرد که در جلسات توفیق شرکت داشتند.
از نشریات دیگر کاریکاتور، حاجی بابا است که بنیانگزارش پرویز خطیبی است. این نشریه یک بار از سال ۱۳۲۸ تا ۱۳۳۲ منتشر شد و بار دیگر از ۱۳۵۸ دوباره چاپ می شد.
پس از بسته شدن توفیق، مجله کاریکاتور به مدیر مسئولی محسن دولّو از سال ۱۳۴۸ تا ۱۳۵۷ با حمایت مالی دولتی منتشر شد تا جای خالی توفیق را پر کند، اما به عنوان سوپاپ اطمینان عمل می کرد و سوژه هایش سطحی بود و به مسائل اجتماعی و سیاسی نمی پرداخت. (اسلایدی از روی جلد این مجله به نمایش درآمد که در آن دو نفر از صدای بد کورش یغمایی ـ خواننده ـ به طنز می گفتند)
سخاورز از تجربه ی کاری اش در بعد از انقلاب گفت: آهنگر بهترین جایی بود که من کار کردم، چون به ما فضای باز داده بودند برای فعالیت. جایی که به کار ما ارزش داده می شد و من بهترین کارهایم را در آن دوره توانستم ارائه دهم.
پس از انقلاب، منوچهر محجوبی، ممتاز میثاقی و نصرالله نوح که در چلنگر با هم کار می کردند، بعد از سالها، گردهم آمدند تا آن نشریه را بعد از انقلاب چاپ کنند. چون چلنگر وابسته به حزب توده بود، آنها فکر کردند که باید از حزب اجازه استفاده از نام را بگیرند. مسئولان حزب هم با این شرط که کاریکاتور رو و پشت جلد را تائید کنند، با استفاده از نام موافقت کردند. سخاورز گفت: در اولین شماره، کاریکاتور روی جلد از من بود(سخاورز با نشان دادن این کاریکاتور توضیح داد که البته کار همیشه گروهی بود). این کاریکاتور صحنه ی شطرنجی ست بین ملت و آمریکا و مهره های آمریکا بنی صدر و قطب زاده و یزدی هستند و مهره های ملت، گروه های مختلف سیاسی، کارگر و فدایی و …. تا این طرح را نشان دادیم، آنها گفتند که شما به رهبران انقلاب دارید توهین می کنید و ما نمی توانیم از این طرح حمایت کنیم. در حالی که مجله تقریبا چاپ شده بود و ما مانده بودیم که چکنیم، مجبور شدیم با اسم دیگری نشریه را درآوریم. ممتاز گفت، چلنگر به معنی آهنگر است چرا نگذاریم آهنگر، این شد که روی اسم نشریه که به قرمز چلنگر بود، یک کلمه آهنگر مشکی زده شد تا نام قبلی را بپوشاند.
آقای سخاورز تعدادی از کاریکاتورهایی که در این دوره در آهنگر کشیده بود، نشان داد و از چند کاریکاتور به عنوان کارهایی که چماقداران را به سراغ نشریه روانه کرد، نام برد.
با این جمله خاطرات من هم تازه شد. همین طور بود، با هر چه مخالف بودند با چماق برخورد می کردند. چه در و پنجره ی محل نشریه باشد و چه سر و کله و دست نویسنده و طراح، همه را خرد می کردند.
سخنران پس از بررسی نشریات، در ادامه به کاریکاتوریست های تاثیرگذار در این عرصه پرداخت و از اردشیر محصص نام برد که با توجه به اختناق موجود در ایران، به سوی کارهای سوررآلیستی رفت و با استفاده از استعاره در کار کاریکاتور نوگرایی به وجود آورد.
او هر یک از کارهای کامبیز درمبخش را چون کتابی ارزشمند خواند. توانایی در طراحی و ظرافت در کار داریوش رادپور را ستود. از مصطفی رمضانی گفت که هنوز در پاریس دارد کار طراحی می کند. از غلامعلی لطیفی به عنوان پیشکسوت نام برد که کارش را با توفیق شروع کرد و هنوز هم در ایران کار می کند، ولی متاسفانه نه در روزنامه، که چنین میدان عملی برای طراحان وجود ندارد.
سخاورز اشاره کرد که از سال ۱۹۸۰ از ایران خارج شده، و از وضعیت حال کاریکاتور و کاریکاتوریست ها در این مدت اطلاع دورادور دارد و نمی تواند قضاوت درستی داشته باشد.
او گفت، زمین باروری برای شکوفایی جوانان کاریکاتوریست نیست، ولی صدها نفر هستند و بسیار مستعد و توانا که به کار کاریکاتور می پردازند و من همه را نمی شناسم و منبع من فقط اینترنت است. او از تعدادی از کاریکاتوریست های نسل بعد از خود نام برد و تعدادی از کارهای آنان را به نمایش گذاشت. او گفت، این شانس را داشتم که اینجا با توکا نیستانی و نیک آهنگ کوثر و کارهایشان از نزدیک آشنا شوم.
در میان افرادی که نمونه کارهایشان را نشان داد، توکا نیستانی، نیک آهنگ کوثر، علی جهانشاهی، مانا نیستانی، علی آهنگر، هادی حیدری، علیرضا پاکدل. او بعضی از این کارها را متأثر از کارهای غربی خواند و در عین حال بسیار توانا و محکم.
سخاورز همچنین تعدادی از کارهای نقاشی و مجسمه هایش را هم نمایش داد. کارهای نقاشی اش با الهام از طبیعت زیبای کانادا بود و همچنین حیوانات، که به گفته ی خودش برای نقاشی حیوانات در سراسر کانادا سفر و تحقیق کرده است.
پس از پایان سخنرانی، بخش پرسش و پاسخ برگزار شد.