آرش عزیزی ـ هوارد زین نه تنها در سال های سخت نیمه ی دوم قرن بیست و دهه ی اول قرن بیست و یکم علیه فرهنگ و تاریخ مسلط به پا خاست
شهروند ۱۲۶۸ ـ ۱۱ فوریه ۲۰۱۰
هوارد زین درگذشت
ما در دنیایی زندگی می کنیم که اقلیتی بسیار اندک سیطره ای عجیب و غریب و بی سابقه بر تمام جهان دارد. در همین کانادا تنها حدود ۱۵۰ شرکت بیش از ۸۵ درصد اقتصاد کشور را کنترل می کنند. در سطح جهانی اوضاع حتی وخیم تر است و می بینیم که حکومت های کشورهای متمول هر روز بر سلطه ی خود بر مردم بقیه کشورهای جهان می افزایند. تعجبی نیست که این اقلیت برای ادامه سیطره و حکومت خود علاوه بر در دست داشتن معیشت مردم و ساختن دستگاه های دولتی منجمله ارتش و پلیس، دست به ساختن تاریخ و اندیشه نیز می زند و آن را در انواع و اقسام گسترش می دهد و به عنوان «علم بیطرف» در دانشگاه ها تبلیغ می کند. بی شک کسانی هستند که بپا می خیزند تا خلاف این جریان شنا کنند اما کار آن ها به این راحتی نیست.
آمدن به جنگ فرهنگ و تاریخ مسلط کار ساده ای نیست و مبارزان بزرگ می طلبد که اول از همه باید برگمنامی و دوری از بستر اصلی غلبه کنند.
یکی از کسانی که موفق به مبارزه در این راه شد، هوارد زین، تاریخدان، نویسنده، فعال، نمایش نامه نویس، استاد دانشگاه و روشنفکر آمریکایی بود که دو هفته قبل در سن ۸۸ سالگی جان سپرد.
هوارد زین نه تنها در سال های سخت نیمه ی دوم قرن بیست و دهه ی اول قرن بیست و یکم علیه فرهنگ و تاریخ مسلط به پا خاست، که از بند انزوا گریخت و خود را به یکی از مشهورترین نویسندگان زمانهی خودش بدل ساخت. مهمترین دستاورد او این بود که به یکی از مهمترین افسانه های فریب آمیز طبقات حاکم حمله برد و آن را واژگون ساخت: و آن افسانه «ملت» و منافع مشترک مردم و حاکمین بود.
تاریخ از پایین
هوارد زین را به دلیل دستاوردها و اقدامات بسیاری به خاطر خواهند آورد، اما بیشک مهمترین و درخشانترین دستاورد زندگی او کتاب بسیار محبوب و پرفروشش، «تاریخ مردمی ایالات متحده» بود. زین در این کتاب، که در سال ۱۹۸۰ نوشته شد، دست به نبردی بزرگ می زند. او با جسارت سعی می کند به یکی از منحط ترین روایات ناسیونالیستی و نخبه پرست جهان، روایاتی که سعی می کنند دنیا را تنها از زاویه پادشاهان و روسای جمهور و روسای شرکت ها و …، توضیح دهند، حمله کند و تاریخی جدید از آمریکا ارائه دهد؛ تاریخی از زاویه مردم کارگر و نه نخبگان سیاسی و اقتصادی.
خود او در این کتاب می نویسد: «ما نباید حافظه ی دولت ها را به عنوان حافظه ی خودمان بپذیریم. ملت ها، جامعه (کامیونیتی) نیستند و هرگز نبوده اند. تاریخ هر کشوری که به عنوان تاریخ یک خانواده عرضه شود پرده بر تخاصمات شدید منافع (که گاهی منفجر می شود اما اغلب سرکوب می شود) بین فاتحان و فتح شدگان، اربابان و بردگان، سرمایه داران و کارگران، غالبان و مغلوبان در نژاد و جنسیت می گذارد. و در این دنیای پرتخاصم، دنیای قربانیان و جلادان است که وظیفه مردم متفکر، به قول آلبر کامو، این است که در طرف جلادان قرار نگیرند.»
و هوارد زین خود با افتخار می توانست بگوید که یکی از مهمترین سخنگویان و قهرمانان صف «قربانیان» بود. کتاب او به موفقیتی بی نظیر بدل شد. در سال ۱۹۸۰ نامزد جایزه کتاب ملی شد و مهمتر از آن اینکه مدتی بعد رویای او به تحقق پیوست: طولی نکشید که دبیرستان ها و دانشگاه ها در سراسر آمریکا حاضر به تدریس وسیع این کتاب شدند. تا به امروز یک میلیون نسخه از این کتاب به فروش رفته است و نسخه های متعددی از آن منتشر شده اند. امروز صدای زین در این کتاب همانند بلندگویی در مقابل «تاریخ رسمی» به صدا در آمده و حقیقت را از زاویه مردم فریاد می زند.
مهمتر آنکه سبک «تاریخ مردمی» روی الگوی کتاب زین ظهور کرد و خود او سرویراستار مجموعه ای از «تاریخ مردمی»ها شد که روایتی جدید و متفاوت از همه چیزِ این جهان ارائه دادند و به جنگ فرهنگ و تاریخ مسلط رفتند.
تاریخدان" هنرمند" مبارز
طرفه اینجاست که بزرگی دستاورد کتاب «تاریخ مردمی» نباید باعث شود شخصیت وسیع و پهناور هوارد زین را در این یک کتاب و این یک رشته (تاریخ) بگنجانیم.
هوارد فعالی سیاسی بود که شانه به شانه ی مردم آمریکا در جنبش های مهمی مثل حقوق مدنی، آزادی های مدنی و البته جنبش ضدجنگ جنگید.
او نمایشنامه نویسی بود که با نمایش تک نفره ی شهیرش «مارکس در سوهو: نمایشنامه ای راجع به تاریخ» از مدت ها پیش ظهور دوباره کارل مارکس و نظریاتش را اعلام کرد. (خود زین میگوید هیچکاری را مثل نمایشنامه نویسی دوست ندارد چرا که خلاف کارهای نوشتنی به او فرصت میدهد با مردم دیگر تعامل داشته باشد).
زین در ضمن استادی بود که از سال ۱۹۶۴ تا ۱۹۸۸ در دانشگاه بوستون، علوم سیاسی درس میداد و در تمام این سال ها خلاف بسیاری از آکادمیسین های بورژوا، همیشه با دانشجویان خود تعامل داشت، از آن ها یاد میگرفت، و البته در سال های توفانی ۶۰ و ۷۰ در کنار آنها برای دنیایی دیگر مبارزه می کرد.
زین از روز اول مخالف و انقلابی به دنیا نیامده بود. در واقع او در جنگ جهانی دوم خلبان ارتش آمریکا بود و احتمالا هنوز به بسیاری از افسانه هایی که بعدها خود علیه شان مبارزه کرد اعتقاد داشت. خود او می گوید: "ما منتقد از جامعه کنونی به دنیا نمی آییم. لحظه ای در زندگی ما (یا ماهی یا سالی) بوده که واقعیاتی معین مقابل مان ظاهر شده اند، تکان مان داده اند و سپس باعث شده اند باورهایی که در آگاهی مان ثابت و محکم بوده است زیر سئوال ببریم ـ باورهایی که با سال ها تعصبات خانوادگی، تحصیلات رسمی، وراجی های روزنامه ها و رادیو و تلویزیون در ذهنمان جاسازی شده اند. از این روند می توان به نتیجه ای ساده رسید: که همه مان مسئولیتی عظیم داریم و آن جلب توجه افراد به اطلاعاتی است که در دسترس ندارند، اطلاعاتی که می تواند باعث شود افکاری که مدت ها داشته اند بازبینی کنند."
و هیچ کس به خوبی خود هوارد زین این مهم را در آمریکا، کشوری مملو از فریب ها و باورهای دروغین که در تیراژ میلیونی بازتولید می شود، انجام نداد.
بیهوده نیست که در مصاحبه ای در این اواخر می گفت می خواهد او را به عنوان کسی به یاد بیاورند که: "شیوه فکر کردن متفاوتی راجع به جهان، راجع به جنگ، راجع به حقوق بشر و راجع به برابری معرفی کرده است" و "باعث شده مردم بیشتری متوجه شوند که قدرت تا کنون در دستان آدم هایی بوده که ثروت و تفنگ دارند، اما قدرت در نهایت در دست خود مردم است و می توانند از آن استفاده کنند. در بعضی نقاط تاریخ، همین کار را هم کرده اند. مردمان سیاهپوست جنوب از آن استفاده کردند. مردمان جنبش زنان از آن استفاده کردند. مردمان جنبش ضدجنگ از آن استفاده کردند. مردمان کشورهای دیگر که حکومت های استبدادی را سرنگون کردند از آن استفاده کردند".
در حالی که این روزها مردم سرزمینی که از آن می آییم به پا خاسته اند و برای سرنگونی استبداد و سرکوب مبارزه می کنند و می روند که تاریخی از نو بنویسند، یاد هوارد زین را گرامی می داریم که نشان مان داد قدرت مردم را دریابیم.